خدایا! با من سخن بگو...
یک آیه یک نکته
خدایا! با من سخن بگو…
و قُل رَّبِّ أَدْخِلْنىِ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنىِ مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَل لىِّ مِن لَّدُنكَ سُلْطَنًا نَّصِيرًا (اسراء/۸۰)
و بگو: پروردگارا! مرا در ورود و خروج (از هر عملى) با صدق و راستی وارد و خارج كن (و درباره انجام آن کار) از نزد خودت سلطه و فرمانروایى يارى كننده برایم قرار بده.
ورود و خروج به هر امری باید دارای صدق و حقيقت باشد؛
نه اينكه ظاهرش مخالف با واقعیت و باطن آن باشد؛
مثلا در هنگام دعا، به زبان خدا را بخوانی و ولى منظور قلبی مان اين باشد كه در ميان مردم موجه شویم و از اين راه وجهه اى كسب كنیم!
يا یک طرف دعای مان با طرف ديگرش متضاد باشد؛
یعنی در يک قسمت از دعا خدا را با اخلاص بخوانیم ولی در قسمت ديگر، غير خدا را هم شركت دهیم!
آنچه ما را زمین گیر کرده، شرک و ریا است. این دعا ما را برای رهایی از آن کمک میکند. إنشاءالله
تفسیر المیزان
مناجات شعبانیه؛ چشمه جوشان معارف
دعا و نیایش سخن باطن است و موجب جلاى دل، که به انگیزه ارتباط بنده با خدا، قطره با دریا، ظلمت با نور، نهایت ضعف با نهایت قوت، منتهاى نقص با کمال نامتناهى انجام مىگیرد.
ادعیه ما آمیزه اى از لطایف و معارف و اسرار است که انوار معنویت و روحانیت از لابلاى آن، روح خواننده مشتاق را نوازش مىدهد و دل را از غل و غش صیقل مىبخشد.
لطایف و اسرارى که از ادعیه استفاده مىشود در روایات نیست زیرا در روایات حضرات معصومین(علیهم السلام) با مردم محاورت داشتند و به قدر عقولشان با آنها تکلم مىکردندنه به کنه عقل خود «ماکلم رسول الله (صلی الله علیه و آله ) العباد بکنه عقله"اما باخداوند متعال به کنه عقل خودشان مناجات و دعا داشتند.
هر یک از ادعیه ماثوره، مقاله علمیه پیغمبر یا امامى است.(1) از جمله ادعیهاى که مشحون از معارف بلند و حقایق و اسرار کشف نشده و حاوى ظرایف عرفانى است “مناجات شعبانیه” است.
مناجات شعبانیه از مناجاتهایى است که کم نظیر است… از ائمه هدى ادعیه اى وارد شده که مضامین آنها را باید تامل کرد و آنهایى که اهل نظر هستند، اهل معرفت هستند آنها را شرح کنند و آنها را به مردم ارائه دهند اگر چه هیچ کس نمىتواندآن چیزى که به حسب واقع هست شرح کند. (2)
عارف وارسته مرحوم میرزا جواد ملکى نیز ضمن معرفى کوتاهى از این مناجات، اشاره اى به شرح بعضى از فقرات آن به دست یکى از اهل معرفت دارند:
«مناجات شعبانیه حاوى علوم فراوانى در چگونگى معامله بنده با خداى عزوجل، ادب دعا و استغفار است چنان که بعضى از فقرات آن را شخصى جلیل از اهل معرفت تفسیر کرده است.» (3)
مناجات شعبانیه در کلام رهبری
بسمالله الرحمنالرحیم
دعا، وسیلهى مۆمن و ملجأ مضطر و رابطهى انسان ضعیف و جاهل با منبع فیاض علم و قدرت است، و بشر بىرابطهى روحى با خدا و بدون عرض نیاز به غنى بالذات، در عرصهى زندگى سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ “قل ما یعبۆا بکم ربىّ لولا دعاۆک”
روزمان را با قرآن آغاز کنیم
روزمان را با قرآن آغاز کنیم
مومن محزون از این است که چرا دین به دست وی زنده نشده است
آیه ۳۸ بقره: «قلنا اهبطوا منها جمیعا فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیهم ولا هم یحزنون»
(گفتیم: «همگی از آن، فرود آیید! هرگاه هدایتی از طرف من برای شما آمد، کسانی که از آن پیروی کنند، نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین شوند.»)
«قل ان الله هو الهدی» هدایت تنها از سوی وحی می آید. پس تبعیت از هدایت پیامبر و خدا، تسلیم مطلق در برابر قانون خدا و عدم پذیرش قوانین غیر الهیست.
اگر هدایت خدا را پذیرفتیم باید اولاً ترس از عاقبت و امید به رحمت خدا داشته باشیم، ثانیاً تمام قوانین فردی و اجتماعی و سیاسی خدا در قرآن را پذیرفته و عمل کنیم.
خداوند فرمود اگر هدایت مرا پذیرفتید کاری میکنم دیگر ترسی نداشته باشید. در یک آیه دیگر، خدا به بهشتیان گوید حالا دیگر ترسی ندارید یعنی من به قولم عمل کردم. در آیه سوم هم مومنان به جهت عدم حزن از خدا تشکر میکنند.
در مسائل شخصی، داستان حضرت موسی را میگوید که به مادرش گوید به تو گفتیم فرزندت را در رود رها کن و حالا فرعون، او را به تو میسپارد که حزن و ترس از تو برداشته خواهد شد!
در مسائل اجتماعی هم گوید محزون نباشید که شما پیروزید بعد گوید بزودی مکه را فتح میکنید که فتح شد. لذا همیشه خدا به وعده اش عمل میکند چه در دنیا چه در آخرت؛ چه در مسائل شخصی چه اجتماعی.
مومن از خدا ترس داشته و محزون از این است که چرا دین به دست وی زنده نشده است؛ نه اینکه مومن اصلا حزنی ندارد. خدا به پیامبر گوید اگر توافقی با کافران و مشرکان کرده ای و میترسی به آن عمل نکرده و نقضش کنند توافق را به سمت آنها پرت کن و عمل نکن.
خوف مذموم نیست اما خشیت مذموم است. خشیت، یعنی (کسی را مبدا اثر دانستن) لذا خشیت جز از خدا ممنوع است اما خوف، ترتیب اثر عملی است مثلا انسان از مار بخاطر نیش زدن بترسد. این ترس، مذموم نیست پس پیامبر هم از نقض عهد میترسد.
قول خدا مبنی بر عدم خوف دائمی، تنها مخصوص آخرت است و در دنیا، انسان ترسهایی دارد که طبیعی است.
مفسر: علامه جوادی آملی /تدوین : رجبعلی بازیاد
چه شوقی داشتیم برای اعتکاف امسال ...
بسم الله الرحمن الرحیم
شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام در این شلوغی زمانه و گرفتاری های روزگار که انسان را از یار و دیار خود دور کرده است گاهی نسیم الهی وزیدن می گیرد و ما را به مهمانی و خلوتی دعوت می کند.
خلوتی با خدا، خدایی مهربان و دوست داشتنی و خواستنی. یکی از این فرصتها و نسیم های الهی ماه رجب است. رجب آمد تا ماهی باشد برای برگشت و توبه و شستشو و آماده شدن برای حضور در مهمانی بزرگ خدا. و چه زیباست این ماه دوست داشتنی و فرصت های خلوت و توجه به اصل و مبدا خودمان. در این دنیای شلوغ و پر از مشکلات مادی و معنوی و اجتماعی و خاطرهای پریشان فرصتی مهیا شده برای رها شدن و آزادی از هر چه غیر اوست.
رجب زیباست و اعتکاف آن زیباتر. میهمانی خاصی برای بندگان خاص تر در خانه های خدا روی زمین.
امسال اما……دلم آشوب است
چه شوقی داشتیم برای اعتکاف امسال …
چقدر برنامه ریزی کردیم و درباره اش حرف زدیم و …..
امسال اعتکاف ما فرق دارد و همه در خانه هایمان قرنطینه نه !معتکف می شویم تا به همگان بگوئیم گرچه شیطان بزرگ و کوچک با همه توان خود در تهاجمی شدید و با انواع شهوات و شبهات حمله کرده است اما این عشق الهی است که در قلب ماست و هر چند خسته ایم و مانده و رانده اما باز به درگاه دوست می رویم
فرصتی عالی برای شروعی دوباره… خدا منتظر ماست بیائید همه با هم دست توسل بر درگاه احدیت بلند کنیم و فرج مولای غریبمان را صدا بزنیم
و از مولایمان بخواهیم شفای تب تب داران هم وطنانمان را….
اللهم عجل لولیک افرج
وعده ما 13 تا 15 رجب
خانه هر ایرانی
آداب میهمانی 2
ادب صدق
راستی کن، که راستان رستند
در جهان راستان قوی دستند
راستگاران بلندنام شوند
کجروان نیم پخته خام شوند
یوسف از راستی رسید به تخت
راستی کن، که راست گردد بخت
گر بدی دامنش گرفت چه باک؟
چکند دست بد به دامن پاک؟
راست گوینده راست بیند خواب
خواب یوسف که کج نشد، دریاب
چون درو بود راست کرداری
خواب او گشت قفل بیداری
چون به نیکی درید پیرهنی
شد مسخر چو مصرش انجمنی
پیرهن کین بود مقاماتش
دیده روشن کند کراماتش
همه ی عقب افتادگی ما از عارفان واصل و سالکان مقرب این است که به آنچهمی دانستیم، اقرار نکردیم و آنچه را که اقرار کردیم، عمل نکردیم. صدق نداشتیم و گرفتار کذب و ریا و خیانت شدیم و این مزبله رذایل و مرداب پلشتی ها را با ادکلن، عطر مصنوعی زدیم و بزک کردیم تا دیگران از باطن آلوده مان خبردار نشوند … کم کم خودمان هم فریب این ظاهر آراسته و تظاهر به مناسک را خوردیم و به خودمان نمره قبولی در آزمون بندگی دادیم.
به قول امیربیان: «خدايا به تو پناه مي برم كه ظاهر من در برابر ديده ها نيكو، و درونم در آنچه كه از تو پنهان می دارم، زشت باشد، و بخواهم با اعمال و رفتاری كه تو از آن آگاهی ، توجه مردم را به خود جلب نمايم، و چهره ظاهرم را زيبا نشان داده با اعمال نادرستی كه درونم را زشت كرده به سوی تو آيم، تا به بندگانت نزديك، و از خشنودی تو دور گردم.» ( #نهج_البلاغه ،حکمت۲۷۶)
غافل از اینکه «ِ فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ » یعنی همان خدایی که شاهد اعمال است، در روز جزا حاکم و قاضی است. (نهج البلاغه، حکمت۳۲۴)
‼️اکنون که هنوز زنده ای و ماه رجب دیگری را درک کرده ای، حالا که بار دیگر خداوند باب رحمت و غفران و توبه را کریمانه به رویت گشوده است، مراقب باش به خودت دروغ نگویی. تو هیچ چیزی نیستی! من هیچ نیستم! بار گناه و جهل و عنادمان بسیار سنگین تر از بار عبادات و حسنات ماست.
صدق در این ضیافت دو خاصیت دارد:
اول اینکه بیمار به واقعیت حال وخیم خود آگاه می شود و به اضطرار درمان می افتد.
دوم طبیب که همان خدای مهربان رجب است، به درمان او ترحم می کند و او را پیش می اندازد چون به حرف شنوی این بیمار مضطر اعتماد می کند.
پس با اضطرار آمیخته با امید بگو
یا من ارجوه … ای کسی که به او امید دارم…
ادامه دارد…
?حمیدرضا مهدوی ارفع