امام حسین که فرزند واقعی پیغمبر (ص) نبود پس چرا به ایشان «یَابْنَ رَسُولِ اللهِ» می گویند؟
چرا امام حسین را به رسول الله انتساب می کنند؟
امام حسین که فرزند واقعی پیغمبر (ص) نبود پس چرا به ایشان «یَابْنَ رَسُولِ اللهِ» می گویند؟
1- برای نشان دادن انحطاط و فرو پاشی جامعه (که کارش به کجا می رسد؟) که فرزند رسول خدا (ص) را به شدیدترین وجه می کُشند و زن و فرزندش را به اسیری می گیرند.
می خواهد این را نشان بدهد که این جامعه ممکن است به یک حدی برسد که فرزند رسول خدا را هم به مقتل و قتلگاه بکشاند.
خدا در قرآن با انحطاط کشیدن جامعه دونکته می گوید که اگر دو چیز در جامعه رواج پیدا کند آن جامعه از بین می رود؛
1-«أَضَاعُوا الصَّلاةَ» ضایع کردن نماز
2-«وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ» پیروی از شهوات.
خدا می گوید این دو صفت را یک جامعه ای داشته باشد آن جامعه به انحطاط و فرو پاشی می رود.
ضایع کردن نماز یعنی؛ انسان می تواند نماز را اول وقت بخواند اما با بهانه های بسیار واهی مثل خرید دارد و فیلم نگاه کند و از این جور بهانه ها به تأخیر می اندازد یا صدای اذان را می شنود انگار نه انگار که اذان می دهد.
شهوات هم هر شهوتی می تواند باشد مالی، قدرت و شهوات دیگر. حتی درد به جایی می رسد که طرف می داند این قرضی که دارد می دهد و از طرف بیشتر طلب می کند ربا است. اگر یک ریال هم بیشتر از طرف بگیرید بعد از قرض دادن، حتی ده سال هم بگذارد و یک ریال هم بیشتر بگیرید ربا می شود. طرف می داند رباست اما توجیه می کند و با توجیهات غلط این گناه را انجام می دهد. این دو صفت جامعه را از بین می برد.
۲- ریشه و رمز لعن های فرازهای بعدی است. چون صراحتا خداوند متعال در آیه [۵۷] سوره ی احزاب می گوید آنانی که خدا و رسولش (کنار هم آورده) را آزار می دهند هم در این دنیا و هم در آن دنیا خوار و ذلیل می شوند.
می گوید آن کسانی که بنیان گذاران حادثه کربلا بودند و آن کسانی که ظلم حادثه کربلا را پایه گذاری کردند از مصداق های بزرگ این افراد آزار دهنده هستند که به پیغمبر (ص) ظلم رساندند. چون پیغمبر را آزار رساندن در درجه بالا خدا را هم آزار رساندند.
می خواهد این را بگوید که در لعن های بعدی کاملا مشخص بشود چرا افراد بعدی را لعن می کنیم.در فراز سوم می خواهد پرده از چهره ی نفاق برخی از مسلمین بر دارد، یعنی برداشتن پرده ی نفاق از چهره ی مسلمین. کدام مسلمین؟ آن مسلمین به ظاهر مسلمانی که مقابل امام حسین ایستادند. اما اینجا سوالی پیش می آید امام حسین (ع) که فرزند بلا فصل پیغمبر نبود، فرزند مستقیم پیغمبر (ص) نبود، تازه فرزند دختری هم بود! چرا شیعیان امام حسین را «یَابْنَ رَسُولِ الله» می نامند؟
مهمترین توجیه بحث قرآنی است. مهمترین دلیلی که ما در این زمینه داریم همان آیه ی مباهله است.
آنجا که مسیحیان نجران به پیغمبر گفتند و پیغمبر هم به آنها گفت خودتان و همسرانتان و فرزندانتان را بیاورید. فردا دیدند که پیغمبر حضرت علی (ع) را آورد یعنی هم نفس و جان خودش است، حضرت زهرا را آورد و بعد حسن (ع) و حسین (ع) که اینجا، جای فرزندان حضرت بودند. از این آیه می توانیم استفاده بکنیم و بگوییم به این دلیل بقیه ی اهل بیت هم به طریق اولی فرزندان پیغمبر حساب می شوند.
استاد احسان عبادی/تفسیر زیارت عاشورا
تشبیه اركان نماز
تشبیه اركان نماز
از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم پرسیدند: چرا پیش از نماز اذان و اقامه مستحب است ولی در مورد سایر عبادات چنین نیست؟
حضرت فرمود: به خاطر اینكه نماز ، شبیه حالتهای مختلف انسان در قیامت است.
اذان به «نفخه اول» شباهت دارد كه با نفخه اول و دمیدن اسرافیل در صور همه مردم میمیرند و از همین جاست كه نشستن و سجده كردن بعد از اذان مستحب است (سجده اشاره به مرگ و بازگشت انسان به خاك و زمین است)
و اقامه نماز ، شبیه «نفخه دوم» است كه با نفخه دوم و دمیدن اسرافیل در صور ، در مرتبه دوم مردگان زنده میشوند، كه خدای تعالی فرمود:
«گوش فرا ده و منتظر روزی باش كه منادی از مكانی نزدیك ندا میدهد.» (سوره ق _41) و قیام در نماز مانند برخاستن مردم از قبرهاست چنانچه فرمود: «روزی كه مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان میایستند» (سوره مطففین _ 6) و بلند كردن دستها هنگام گفتن تكبیرة الاحرام شبیه دست دراز كردن برای گرفتن نامه اعمال در قیامت است كه خدای بزرگ فرمود:«كتابت را بخوان، كافیست كه امروز خود حسابگر خویش باشی» (سوره اسرا _ 14)
و ركوع نماز….
شرح حدیث / ملاك پیروی از گفتهها
«عَنْ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَا صَالِحُ اتَّبِعْ مَنْ يُبْكِيكَ وَ هُوَ لَكَ نَاصِحٌ وَ لَا تَتَّبِعْ مَنْ يُضْحِكُكَ وَ هُوَ لَكَ غَاشٌّ وَ سَتَرِدُونَ عَلَى اللَّهِ جَمِيعاً فَتَعْلَمُون»
كافى، ج 2، ص 683
فى الكافى و التّهذيب، عن الباقر (عليهالسّلام): [حضرت امام محمدباقر علیهالسلام فرمودند:] «اتّبع من يبكيك و هو لك ناصح»؛ [از] آن كسى كه حرفهائى به تو ميزند كه آنقدر تلخ است كه تو را به گريه مىآورد، اما خيرخواه توست؛ حرف او را قبول كن. «اتّبع» يعنى حرف او را گوش كن، بپذير؛ [اگرچه] تلخ است، ليكن به نفع توست.
«و لا تتّبع من يضحكك و هو لك غاش»؛ ولى گوش نكن، پيروى نكن از حرف آن كسى كه حرفهاى شيرينى ميزند كه خوشت مىآيد و لبهاى تو را به تبسم باز ميكند، اما «و هو لك غاش»؛ فريبگر است، غش ميكند با تو، خيرخواهى ندارد، از روى بددلى و بدخواهى است، [ولی] حرفى ميزند كه تو خوشت بيايد؛ از اين شخص پرهيز كن. «و ستردّون الى اللَّه جميعا فتعلمون»؛ وقتى پيش خداى متعال رفتيد، آنگاه حقايق دلهاى يكديگر را آنجا خواهيد فهميد.
هیئت مجازی *زینبیه*( زندگی بسته و زندگی باز )
هیئت مجازی *زینبیه*
آیه های زندگی
زندگی بسته یا زندگی باز نتیجه یک انتخاب است.
به یاد خدا بودن و با خدا و برای کسب رضای خدا زندگی کردن.
یاد خدا را فراموش کردن و با حرص و طمع برای کسب لذت های فانی دنیا زندگی کردن.
مروری بر نکات تفسیری ایات 124 ,125 , 126 سوره طه :
( زندگی بسته و زندگی باز )
« و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا و نحشره یوم القیامه اعمی »
« قال رب لم حشرتنی اعمی و قد کنت بصیرا »
« قال کذلک اتتک ایاتنا فنسیتها و کذلک الیوم تنسی
« و هر کس از کتاب من روی بگرداند وی را روزگاری سخت خواهد بود و او را در روز قیامت کور محشور کنیم. »
« ان وقت گوید پروردگارا چرا مرا که بینا بودم کور محشور کرده ای ؟!»
« (خدای تعالی در پاسخش گوید ) :
همانطور که تو از دیدن آیه های ما خود را به کوری زدی و ان را فراموش کردی ما نیز امروز تو را فراموش کردیم.»
مرحوم عبدالحسین طیب در اطیب البیان , اعراض از یاد خدا را « عدم پیروی از دعوت حق و عدم اتخاذ احکام شریعت الهی » معنا می کند.
بیان احکام/هیئت مجازی *زینبیه*
هیئت مجازی ✨زینبیه✨
دوشنبه ها با عنوان دین و دنیا
(مباحث: فقه و احکام مشاوره با مهارت های زندگی، طب اسلامی)
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام وادب محضر بزرگواران
آموزش احكام براى همه لازم و ضرورى است، برای اینکه تدريس و آموزش احكام حالتى خشك و خسته كننده به خود نگيرد؛ به طورى كه آن براى فراگيرى احكام و مسائل شرعى در مخاطب ایجاد علاقه کند.
در سيره و روش عملى معصومين عليهم السلام ـ كه بهترين راهكار در اين زمينه است ـ مى توان به وضوح نوآورى و استفاده از شيوه هاى مختلف در ارائه احكام الهى را مشاهده نمود.
به عنوان مثال
سلمان فارسى مى گويد: همراه با رسول خدا صلى الله عليه و آله در سايه درختى نشسته بوديم، حضرت شاخه اى از آن درخت را تكان دادند ـ به طورى كه برگهايش ريخت ـ و بعد فرمودند: آيا نمى پرسيد كه چرا اين كار را انجام دادم؟ و سپس ادامه دادند: «مؤمن وقتى نماز مى خواند گناهانش همچون برگهاى درخت مى ريزد.»
يكى از مهمترين اصول آموزش و تدريس احكام ايجاد انگيزه و علاقه در همه مخاطبان است، چرا كه ممكن است برخى كه در جلسات احكام شركت مى كنند ـ داراى انگيزه اى ضعيف و يا حتى بى انگيزه براى فراگيرى احكام باشند.
از اين رو بايد در همان جلسات نخستين چنان انگيزه و علاقه اى براى فراگيرى احكام ايجاد كند كه مخاطب تشنه بيان احكام باشند.
هيچ گاه نبايد احكام الهى را در الفاظى پيچيده و دور از ذهن بيان نمود،
چرا كه اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد:
« أَلْبَلاغَةُ ما سَهُلَ عَلَى الْمَنْطِقِ وَخَفَّ عَلَى الْفِطْنَةِ » ؛ سخن رسا آن است كه به آسانى بر زبان جارى شود و براحتى فهميده گردد.»
استفاده از شيوه ها و روشهاى نو و جذاب مى تواند، مارا در رسيدن به هدف فوق يارى رساند.
حضرت امام رضا عليه السلام در اين باره چه زيبا فرموده اند كه: «هر كس در پى كارى از راه و روش آن رود نمى لغزد و اگر بلغزد راهكار رهائى اش را نيز بيابد.»
براى بالا بردن سطح كيفى آموزش احكام و موفقيت بيشتر در آن، به بيان چند قالب و شيوه آموزشى احكام در ادامه مطالب مى پردازيم.