منم سربازت میشم....
در قسمت قبل تبیین نمودیم که سیاست حکومت اسلامی بر محور اخلاق اسلامی است، زیرا تنها در این صورت است که می تواند تامین کننده سعادت انسان باشد، سیاست اخلاقی بر مبنای حق مداری و آخرت گرایی استوار است،
اکنون می خواهیم بدانیم امام علیه السلام با سیاست مبتنی بر اخلاق اسلامی چه اهدافی را دنبال می کنند⁉️
از نگاه امام علیه السلام با توجه به اولویتهای انسان مومن سیاست و تلاش سیاسی برای بدست آوردن قدرت و حکومت نیست بلکه سیاست به معنی تلاش و تدبیر براساس رشد و تعالی فرد و جامعه است، لذا برای تحقق چنین هدفی سیاست باید عاری از هر گونه حیله و نیرنگی باشد همانگونه که امام علیه السلام در موقعیت های مختلف به تبیین این موضوع می پرداختند از جمله در خطبه200می فرمایند:
«سوگندبه خدا!معاويه ازمن سياستمدارتر نيست، امّا معاويه حيله گر و جنايتکار است، اگر نيرنگ ناپسند نبود، من از زيرک ترين افراد بودم، ولی هر نيرنگی گناه، و هر گناهی نوعی کفر و انکار است. روز رستاخيز در دست هر حيله گری پرچمی است که با آن شناخته می شود. به خدا سوگند! من با فريبکاری غافلگير نمی شوم و با سخت گيری ناتوان نخواهم شد.»
سیاست که به معنای اداره امور جامعه در راستای پیشرفت و تعالی معنوی و مادی مورد نظر خدای متعال و بر مبانی معارف الهی است را امام علیه السلام غیر از حیله گری و نیرنگ میدانند، بارها موقعیتهایی پیش آمد که امام می توانستند با یک دروغ یا نیرنگ حکومت را بدست گیرند اما هرگز چنین نکردند زیرا سیاستی که می خواهد پاسخگوی اساسی ترین مسائل و محورهای زندگی انسان باشد نمی تواند از مدار حق خارج شود.
امام بعنوان فردی که شناخت عمیق نسبت به انسان و درک حقیقت هستی دارد،باید سیاست ایشان منطبق بر اصول اخلاقی باشد تا باعث ارزشمندی آن شده و هر گونه تلاش سیاسی خارج از این چارچوب را موجب زیان و خسران می دانند که اینچنین سیاستی از گزند قدرت مصون است، و این نظام سیاسی است که اهداف امام علیه السلام را محقق می کند، در این باره در خطبه126نی فرمایند:
«آيا به من دستور می دهيد برای پيروزی خود، از جور و ستم درباره امّت اسلامی که بر آنها ولايت دارم، استفاده کنم؟. به خدا سوگند!، تا عمر دارم، و شب و روز برقرار است، و ستارگان از پی هم طلوع و غروب می کنند، هرگز چنين کاری نخواهم کرد!»
از نگاه امیرالمومنین نه تنها حکومت و زمامداری با سیاست منطبق بر اصول اخلاقی همچون
(زهد،پرهیزازدنیاپرستی
،توجه به آخرت،پرهیز از قدرت نمایی
،پرهیز ازستم،اخلاص،پرهیز ازنیرنگ
،رنج خود و راحت مردم)مغایرتی ندارد
در مبحث اخلاق سیاسی از منظر امیرالمومنین بر آن شدیم به تبیین دواصل مهم بپردازیم در قسمت قبل به تبیین جایگاه اخلاق پرداختیم اکنون به
اصل دوم یعنی مبانی اخلاق سیاسی می پردازیم
مبانی اخلاق سیاسی
1-حق مداری در اخلاق سیاسی
مبنای اخلاق از دیدگاه امام علی علیه السلام حق مداری و انجام دستورهای الهی است.امام به طور کلی تابع فرمان های الهی بودند و اصول اخلاقی را در زندگی فردی و سیاسی خود کاملا رعایت می کردند. زیرا مبنا ایشان در سیاست رسیدن به قرب الهی بود که در مقام عبودیت معنی پیدا می کند.پس وقتی عبودیت تنها ارزش و کمال حاکم باشد هرگز حکومت را برای خودفضیلتی نمیداند،بلکه آن را ودیعه ای الهی می داند.در این صورت،این اعتقاد به تمام برنامه های او جهت می دهد و همه آنها را صبغه الهی می زند.
امام در خطبه16می فرمایند:
«به خدا سوگند! کلمه ای از حق را نپوشاندم؛ هيچ گاه دروغی نگفته ام؛ از روز نخست، به اين مقام خلافت و چنين روزی خبر داده شدم. آگاه باشيد! همانا گناهان چون مرکب های بدرفتارند که سواران خود (گناه کاران) را عنان رها شده در آتش دوزخ می اندازند. آگاه باشيد! همانا تقوا، چونان مرکب های فرمانبرداری است که سواران خود را، عنان بر دست، وارد بهشت جاويدان می کنند.»
سیاستی که از مدار اخلاق خارج شود،در واقع از مدار حق نیز خارج شده است.
2-آخرت گرایی در اخلاق سیاسی
هدف تمام اندیشه ها و افعال امام کسب سعادت اخروی و نزدیکی به خداست.امام دنیا را گذرگاهی می داند،که اگر بیشتر از آن به دنیا توجه شود موجب خسران میشود ، به همین خاطر در گستره اخلاق، اعمال دنیایی تا جایی ارزشمند است که سعادت اخروی انسان را تامین کند، بر این اساس هر عملی که دنیا و اهداف و منافع دنیوی را بر آخرت و سعادت اخروی انسان ترجیح دهد،رد میشوداین مسأله در تمام عرصه های زندگی سیاسی، اجتماعی و فردی انسان حاکم است.پس نمی توان در سیاست براساس مشی غیراخلاقی عمل کرد؛زیرا موجب کیفر اخروی می شود.
لذا امام در نامه۲۲به ابن عباس فرماندار بصره یادآور میشوند:
«ابن عبّاس! خوشحالی تو از چيزی باشد که در آخرت برای تو مفيد است، و اندوه تو برای از دست دادن چيزی از آخرت باشد، آنچه از دنيا به دست می آوری تو را خوشنود نسازد، آنچه در دنيا از دست می دهی زاری کنان تأسّف مخور، و همّت خويش را به دنيای پس از مرگ واگذار.»
آنچه می توان از نهج البلاغه فهم کنیم این است که امام علیه السلام نمی خواهند دنیا را کم ارزش جلوه دهند، بلکه هدف تنظیم رابطه انسان با دنیا است.
‼️نتیجه اینکه هدف حضرت علی علیه السلام در سیاست،هدایت مردم و جامعه به سوی عدالت است و این،جز باپایبندی حکومت و کارگزارانش به اصول اخلاقی در سیاست،ممکن نیست.در نتیجه بر ضرورت تعهد اخلاقی زمامدار تأکید بیشتری دارند.همچنان که در نامه۵۳ به مالک اشتر می فرمایند:
«به نام خداوند بخشنده و مهربان، اين، فرمانِ بنده خدا، علی اميرمؤمنان، به مالک اشتر پسر حارث است، در عهدی که با او دارد، هنگامی که او را به فرمانداری مصر بر میگزيند تا خراج آن ديار را جمع آورد، و با دشمنانش نبرد کند، کار مردم را اصلاح، و شهرهای مصر را آباد سازد.
او را به ترس از خدا فرمان میدهد، و اينکه اطاعت خدا را بر ديگر کارها مقدّم دارد، و آنچه در کتاب خدا آمده، از واجبات و سنّتها را پيروی کند، دستوراتی که جز با پيروی آن رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضايع کردن آن جنايتکار نخواهد گرديد. به او فرمان میدهد که خدا را با دل و دست و زبان ياری کند، زيرا خداوند پيروزی کسی را تضمين کند که او را ياری دهد، و بزرگ دارد آن کس را که او را بزرگ شمارد.»
‼️پس اگر می خواهیم حکومت اسلامی بر مدار واقعی خود و در مسیر رسالتش که همان رساندن انسانها به قرب الهی است قرارگیرد باید انتخاب اصلح داشته باشیم
ادامه دارد
نهضت نهج البلاغه خوانی
جشن میلاد با سعادت دخت نبی اکرم (ص) حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) وروز زن
حضور دانش آموزان دبیرستان معارف صدرادرحوزه علمیه الزهرا (س)
شرکت در جشن واطعام نهار
بازدید از حوزه و کتابخانه حوزه
هر دختری که ام امامت نمیشود
یا مادر پیمبر رحمت نمیشود
در مجمع خلایق حق فاطمه (س) یکی است
این وحدت است شامل کثرت نمیشود
آنجا که پای کفو علی (ع) هست در میان
هر دختری که لایق وصلت نمیشود
از اینکه آب مهریهات بود روشن است
هر خانهای که خانه رحمت نمیشود