انتخاب اصلح از نگاه نهج البلاغه (3)
در مبحث اخلاق سیاسی از منظر امیرالمومنین بر آن شدیم به تبیین دواصل مهم بپردازیم در قسمت قبل به تبیین جایگاه اخلاق پرداختیم اکنون به
اصل دوم یعنی مبانی اخلاق سیاسی می پردازیم
مبانی اخلاق سیاسی
1-حق مداری در اخلاق سیاسی
مبنای اخلاق از دیدگاه امام علی علیه السلام حق مداری و انجام دستورهای الهی است.امام به طور کلی تابع فرمان های الهی بودند و اصول اخلاقی را در زندگی فردی و سیاسی خود کاملا رعایت می کردند. زیرا مبنا ایشان در سیاست رسیدن به قرب الهی بود که در مقام عبودیت معنی پیدا می کند.پس وقتی عبودیت تنها ارزش و کمال حاکم باشد هرگز حکومت را برای خودفضیلتی نمیداند،بلکه آن را ودیعه ای الهی می داند.در این صورت،این اعتقاد به تمام برنامه های او جهت می دهد و همه آنها را صبغه الهی می زند.
امام در خطبه16می فرمایند:
«به خدا سوگند! کلمه ای از حق را نپوشاندم؛ هيچ گاه دروغی نگفته ام؛ از روز نخست، به اين مقام خلافت و چنين روزی خبر داده شدم. آگاه باشيد! همانا گناهان چون مرکب های بدرفتارند که سواران خود (گناه کاران) را عنان رها شده در آتش دوزخ می اندازند. آگاه باشيد! همانا تقوا، چونان مرکب های فرمانبرداری است که سواران خود را، عنان بر دست، وارد بهشت جاويدان می کنند.»
سیاستی که از مدار اخلاق خارج شود،در واقع از مدار حق نیز خارج شده است.
2-آخرت گرایی در اخلاق سیاسی
هدف تمام اندیشه ها و افعال امام کسب سعادت اخروی و نزدیکی به خداست.امام دنیا را گذرگاهی می داند،که اگر بیشتر از آن به دنیا توجه شود موجب خسران میشود ، به همین خاطر در گستره اخلاق، اعمال دنیایی تا جایی ارزشمند است که سعادت اخروی انسان را تامین کند، بر این اساس هر عملی که دنیا و اهداف و منافع دنیوی را بر آخرت و سعادت اخروی انسان ترجیح دهد،رد میشوداین مسأله در تمام عرصه های زندگی سیاسی، اجتماعی و فردی انسان حاکم است.پس نمی توان در سیاست براساس مشی غیراخلاقی عمل کرد؛زیرا موجب کیفر اخروی می شود.
لذا امام در نامه۲۲به ابن عباس فرماندار بصره یادآور میشوند:
«ابن عبّاس! خوشحالی تو از چيزی باشد که در آخرت برای تو مفيد است، و اندوه تو برای از دست دادن چيزی از آخرت باشد، آنچه از دنيا به دست می آوری تو را خوشنود نسازد، آنچه در دنيا از دست می دهی زاری کنان تأسّف مخور، و همّت خويش را به دنيای پس از مرگ واگذار.»
آنچه می توان از نهج البلاغه فهم کنیم این است که امام علیه السلام نمی خواهند دنیا را کم ارزش جلوه دهند، بلکه هدف تنظیم رابطه انسان با دنیا است.
‼️نتیجه اینکه هدف حضرت علی علیه السلام در سیاست،هدایت مردم و جامعه به سوی عدالت است و این،جز باپایبندی حکومت و کارگزارانش به اصول اخلاقی در سیاست،ممکن نیست.در نتیجه بر ضرورت تعهد اخلاقی زمامدار تأکید بیشتری دارند.همچنان که در نامه۵۳ به مالک اشتر می فرمایند:
«به نام خداوند بخشنده و مهربان، اين، فرمانِ بنده خدا، علی اميرمؤمنان، به مالک اشتر پسر حارث است، در عهدی که با او دارد، هنگامی که او را به فرمانداری مصر بر میگزيند تا خراج آن ديار را جمع آورد، و با دشمنانش نبرد کند، کار مردم را اصلاح، و شهرهای مصر را آباد سازد.
او را به ترس از خدا فرمان میدهد، و اينکه اطاعت خدا را بر ديگر کارها مقدّم دارد، و آنچه در کتاب خدا آمده، از واجبات و سنّتها را پيروی کند، دستوراتی که جز با پيروی آن رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضايع کردن آن جنايتکار نخواهد گرديد. به او فرمان میدهد که خدا را با دل و دست و زبان ياری کند، زيرا خداوند پيروزی کسی را تضمين کند که او را ياری دهد، و بزرگ دارد آن کس را که او را بزرگ شمارد.»
‼️پس اگر می خواهیم حکومت اسلامی بر مدار واقعی خود و در مسیر رسالتش که همان رساندن انسانها به قرب الهی است قرارگیرد باید انتخاب اصلح داشته باشیم
ادامه دارد
نهضت نهج البلاغه خوانی