تفرقه و تشتت خطرناک تر از جامعه مشرک
در هفته وحدت به سر می بریم؛ هفته ای که اگر اختلاف مسلمانان در مورد روز ولادت پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله نبود، شاید هفته ای هم به نام وحدت وجود نداشت.
پیامبری که به تعبیر قرآن کریم رحمت است برای جامع بشری1؛ شما خوانند گرامی آیا این رحمت را در زندگی امروز بشر یا نه بهتر است بگوییم در زندگی امروز مسلمانان مشاهده کرده اید؟ مسلمانان از صدر اسلام تا کنون با هم در حال جنگ و نزاع هستند. اطلاع اندکی از آنچه امروز در کشورهای مسلمان نشین خاور میانه روی می دهد، گواه این مطلب است.
هر سال به مناسبت هفت وحدت به آیاتی از قرآن کریم در بیان اهمیت اتحاد مسلمانان و پرهیز از اختلاف و تفرقه اشاره می شود؛ آیاتی چون:
{وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرین}2
{وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا}3
مخاطب این دو آیه چه کسانی هستند؟ شیعیان یا اهل سنت یا مسلمانان؟ چرا این آیات بر امت اسلامی تأثیر نمی گذارد؟ مشکل اصلی کجاست؟ قبل از اینکه به بیان مشکل اصلی بپردازم به جریانی اشاره می کنم که مدتی است ذهنم را به خود مشغول کرده است:
حضرت موسی از خدا درخواست وزیر کرد؛ خدا درخواست حضرت موسی را اجابت نموده، هارون را که پیشنهاد خود حضرت موسی بود، به عنوان وزیر معرفی کرد؛ آن گاه هر دو پیامبر بنی اسرائیل را از دست فرعون نجات دادند. حضرت موسی برای دریافت تورات به کوه طور رفت و هارون میان بنی اسرائیل ماند. هنگامی که حضرت موسی بازگشت با واقع عجیبی مواجه شد: سامری و گوساله آن. 4
حضرت موسی خطاب به هارون چنین گفت:
تو که دیدی مردم گمراه شدند(گرفتار سامری و گوسال او شدند) چرا اقدامی انجام ندادی؟ چرا از من تبعیت نکردی؟ آیا با فرمان من مخالفت کردی؟
پاسخ هارون(ع) بسیار قابل تأمل است:
{قالَ یَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتی وَ لا بِرَأْسی إِنِّی خَشیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنی إِسْرائیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلی}
حضرت هارون عدم اقدام در برابر سامری را فرقه فرقه شدن بنی اسرائیل می داند: ترسیدم که بگویی با این کارت میان بنی اسرائیل تفرقه افکندی و سخن من را حفظ نکردی. سخن حضرت موسی چه بود؟ هنگامی که خواست به میقات برود هارون را خلیفه خود قرار داد و دستور به اصلاح قوم و عدم تبعیت از طریقه مفسدان صادر کرد:
{ وَ قالَ مُوسى لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدین }5
جشنواره ی قرآن و عترت
برگزاری مسابقه قرائت دوازدهمین جشنواره ی قرآن و عترت
در مدرسه علمیه خواهران الزهرا( سلام الله علیها) ارومیه
اعمال روز مباهله+دانلود دعای روز مباهله
روز بيست وچهارم: بنابر اشهر روزى است كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله با نصاراى نجران مباهله كرد، و پيش از مباهله عبا بر دوش مبارك گرفت، و حضرت امير المؤمنين و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام را زير عبا جا داد و گفت: پروردگارا هر پيامبرى را اهل بيتی بوده، كه مخصوص ترين خلق نسبت به او بودند، خدايا اينان اهل بيت منند، از ايشان شك و گناه را برطرف ساز، و پاك كن ايشان را پاك كردنى كامل، پس جبرائيل نازل شد، و آيه تطهير را در شأن ايشان فرود آورد، آنگاه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله آن چهار بزرگوار را براى مباهله به بيرون برد، چون نگاه نصارى بر ايشان افتاد، و حقيقت آن حضرت و آثار نزول عذاب را مشاهده كردند، جرأت بر مباهله را از دست داده، و استدعاى مصالحه و قبول جزيه كردند.
در اين روز حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در حال ركوع انگشتر خود را به سائل داد، و آيه
«انّما وليكم اللّه»
در شأن آن حضرت نازل گشت.
در هر صورت اين روز داراى شرافت بسياری است، و در آن چند عمل وارد است:
اوّل: غسل.
دوّم: روزه گرفتن.
سوّم: خواندن دو ركعت نماز، كه در وقت و كيفيت و ثواب مانند نماز روز عيد غدير است، و اينكه «آية الكرسى» در نماز مباهله بايد تا «هم فيها خالدون»خوانده شود.
چهارم: خواندن دعاى مباهله مى باشد، كه شبيه به دعاى سحر ماه رمضان است، و شيخ طوسى و سيّد ابن طاووس نقل كرده اند، ولى بين روايات آن دو بزرگوار اختلاف زيادى است، و من روايت شيخ طوسى را در كتاب «مصباح» برگزيده ام كه فرموده است: دعاى روز مباهله همراه با فضيلت آن، از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده، و آن دعا اين است:
جهت دریافت متن دعا کلیک فرمایید.
پنجم: دعايى كه شيخ طوسى و سيّد ابن طاووس پس از دو ركعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار، روايت كرده اند بخواند، اول آن دعا «الحمد للّه ربّ العالمين» است.
در اين روز دادن صدقه به تهيدستان به خاطر پيروى از مولاى همه مردان و زنان با ايمان، و زيارت آن حضرت، شايسته است، و مناسب تر زيارت جامعه است.
روز بيست و پنجم: روز بس شريفى است، و روزى است كه سوره «هل اتى» در حق اهل بيت نازل شد براى اينكه سه روز روزه گرفتند و افطارى خود را به مسكين و يتيم و اسير دادند و خود با آب افطار نمودند! و سزاوار است شيعيان اهل بيت در اين ايام به ويژه در شب بيست و پنجم در دادن صدقه به مساكين و ايتام، و سعى در اطعام ايشان، و روزه داشتن اين روز پيروى از مولايان خود كنند.
از آنجا كه بعضى از علما اين روز را روز مباهله میدانند، مناسب است زيارت جامعه و دعاى مباهله را نيز در اين روز بخوانند.
پذیرایی از گناهکاران به شکل vIp
در زندگی انسان همواره موقعیت و فرصت های ویژه ای به وجود می آید که بی توجهی به آنها افسوس و پشیمانی فراوانی را به دنبال می دارد، از جمله ی این فرصت های خاص «روز عرفه» است، روزی که عنایت خاص خدای متعال به بندگان صد چندان می شود، به طوری که استجابت دعا و پذیرایی از بندگان خوب خدا و انسان های گنهکار به شکل ویژه ای صورت می گیرد.
روز عرفه، روز ارتباط و نیایش و روز استجابت دعاست، روزی که خدای متعال فرصت ویژه ای را در پیش روی بندگان قرار می دهد تا اینکه قلب های زنگار گرفته از گناه در جویبار نیایش و دعا عطر بندگی و روحانیت به خود بگیرد، فرصت ناب و طلایی که نفحات رحمانی هزار برابر می شود به طوری که انسان های هوشیار هیچ گاه بهره مندی از آن را از دست نداده و به بهترین وجه از آن استفاده می کنند: «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فتعرضین [فَتَعَرَّضُوا] لَهَا؛[1] در طول عمر شما نسیم لطف و عنایت الهى مكرر می وزد آگاه باشید [و فرصت را از دست ندهید]و خود را در معرض این الطاف قرار دهید.»
در اهمیت و ارزش روزه عرفه همین بس کسانی که از قافله عفو شدگان در ماه رمضان عقب مانده اند، در این روز فرصتی دوباره برای جبران کاستی ها و گناهان پیدا می کنند. در روایتی از منابع روایی نقل شده است امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «کسى که در ماه رمضان بخشیده نشود، تا سال آینده بخشیده نمى شود، مگر اینکه [روز] عرفه را درک کند.»[2]
روش غلط گدایی
افرادی که به درستی جایگاه و اهمیت روز عرفه را نمی شناسند، این روز را همچون روز های قبل در جمع آوری «سیم و زر» سپری می کنند، افسوس که این دسته افراد نمی دانند که چه گوهر گرانبهایی را از دست می دهند. در بعضی از کتب نقل شده است که امام زین العابدین (علیهالسلام) در روز عرفه صداى سائلى را شنید که از مردم درخواست کمک مىکرد. حضرت خطاب به او فرمودند: «واى بر تو! در این روز از غیر خدا سؤال و طلب کمک مى کنى، حال آنکه در این روز براى بچّه هایى که در شکم مادر هستند نیز امید فضل خدا مىرود که آنها سعید گردند!»[3]
مناظره ی امام صادق (ع) با ابوحنیفه(بطلان قیاس)
روزی ابوحنیفه[1] برای ملاقات با امام صادق ـ علیهالسّلام ـ به خانه امام آمد و اجازه ملاقات خواست، امام اجازه نداد.
ابوحنیفه گوید: جلو در، مقداری توقف كردم تا اینكه عدهای از مردم كوفه آمدند و اجازه ملاقات خواستند به آنها اجازه داد، من هم با آنها داخل خانه شدم. وقتی به حضورش رسیدم گفتم: شایسته است كه شما نمایندهای به كوفه بفرستید و مردم آن سامان را از ناسزا گفتن به اصحاب محمد نهی كنی بیش از ده هزارنفر در این شهر به یاران پیامبر ناسزا میگویند.
امام: مردم از من نمیپذیرند.
ابوحنیفه: چگونه ممكن است سخن شما را نپذیرند در صورتیكه شما فرزند پیامبر خدا هستید؟
امام: تو خودت یكی از همانهائی هستی كه گوش به حرف من نمیدهند، مگر بدون اجازه من داخل خانه نشدی، و بدون اینكه بگویم ننشستی، و بی اجازه شروع به سخن گفتن ننمودی؟ شنیدهام كه تو بر اساس قیاس[2] فتوا میدهی؟
ابوحنیفه: آری.
امام: وای بر تو كه، اولین كسی كه بر این اساس نظر داد شیطان بود، وقتی كه خداوند به او دستور داد كه به آدم سجده كند گفت: من سجده نمیكنم زیرا كه مرا از آتش آفریدی، و او را از خاك و آتش گرامی تر از خاك است.
سپس امام برای اثبات بطلان قیاس، مواردی از قوانین اسلام كه بر خلاف این اصل است را ذكر نموده و فرمود:
به نظر تو قتل ناحق (كشتن كسی به ناحق) مهمتر است، یا زنا كردن؟….