دفاع از حقگویی عابد دزد
عابدی را به عنوان اینکه دزدی کرده دستگیر نموده و نزد مأمون آوردند، آن روز، روز ملاقات عمومی بود، و حضرت رضا علیه السلام نیز در نزد مأمون نشسته بود، هنگامی که عابد دزد را نزد مأمون آوردند، بین آنها چنین گفتگو شد:
مأمون: تو با این چهره ی مذهبی، خجالت نمیکشی که دزدی میکنی؟
عابد: اضطرار و ناداری باعث شد دزدی کردم، زیرا تو حق مرا در خمس و بیت المال ندادی، من هم مجبور به دزدی شدم.
مأمون: تو چه حقی در خمس داری؟
عابد آیه 41 سوره انفال و 7 سوره حشر را که در مورد خمس و مصرف آن است خواند، آنگاه گفت: مطابق آیه ی قرآن یکی از موارد مصرف خمس، درماندگان راه سفر هستند، من درماندهی راه هستم چرا حقم را به من نمیدهی تا به وطنم برسم؟ به علاوه به آیات قرآن آگاهی دارم.
مأمون: برای اجرای حد دزدی آماده باش، ما نمیتوانیم به خاطر این یاوه سرایی ها، حدّ الهی را تعطیل کنیم.
عابد: نخست از خودت شروع کن و با اجرای حدّ، خودت را پاکسازی نما، بعد دیگران را.
مأمون در این هنگام از امام رضا علیه السلام نظرخواهی کرد.
امام رضا علیه السلام: او میگوید، تو دزدی کردی، من نیز دزدی کردم.
مأمون، بسیار خشمگین شد و به عابد رو کرد و گفت: «سوگند به خدا به جرم دزدی، دستت را قطع میکنم.»
عابد: آیا دست مرا قطع میکنی با اینکه غلام و برده من هستی؟
۱۴ نکته درباره زیارت جامعه کبیره
زیارت جامعه کبیره
زیارت جامعه کبیره که اقیانوسی مواج از معارف الهی و مضامین عالی مشتمل بر معرفی مقام ائمه علیهم السلام است؛ از امام علی النقی علیه السلام به ما رسیده است. زیارت جامعه که به تعبیر علامه مجلسی(ره) از نظر سند و روایت از صحیحترین و قویترین زیارات ائمه علیهم السلام است یادگاری عظیمی است که در حرم هر یک از ائمه معصومین علیهمالسلام آن زیارت را میخوانیم.
از آنجاکه این زیارت، بر نقل نصوص مختلف، معتبرترین زیارات بوده و توصیه به خواندن آن در مشاهد مشرفه، اکیدا به چشم می خورد ؛ توجه به مضامین مهم آن نیز باید مورد توجه قرار بگیرد.
1 – السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
خاندان پیامبری: دقت كنيد، مي فرمايد خاندان پیامبری و نمی گوید خاندان پیامبر
2 – ساسة العباد
دین از سیاست جدا نیست: ائمه ی شیعه، تنها رهبران دینی مردم نبوده و سیاستمدار ترین افراد روزگار خود نیز بوده و شعار جدایی دین از سیاست توطئه ای پرورش یافته توسط دشمنان دین است.
3 – وَحُجَجِ اللَّهِ عَلى اَهْلِ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَالاْولى
سه برهه ی زمانی بسیار مهم و اهل بیت :امامان شیعه در سه برهه ی زمانی بسیار مهم، حجت های بر مردم بوده اند:
الف: دنیا، ب: آخرت ج: اولی (آیا تا به حال به این برهه زمانی فکر کرده اید که اولی کجا بوده است؟!)
4 - اَلسَّلامُ عَلى مَحاَّلِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ
امن ترین راه رسیدن به خدا: آنچه که مسلم است و در لسان روایات به آن اشاره شده است اینست که راه های رسیدن به خداوند، بسیار زیاد است اما آنچه باید بر اساس نص جامعه کبیره مورد توجه قرار بگیرد اینست که امن ترین راه، طریق اهل بیت است.
این خصلت انسان را به کفر و نفاق می کشاند!
اگر بخواهیم مهمترین عامل انحراف جامعه نبوی را بررسی نماییم، انحرافی که موجب شد پس از مدت زمان اندکی از حیات رسول الله (ص) کار به جایی برسد که فرزند پیامبر را به فجیع ترین شکل به شهادت برسانند باید به مسأله ای اقتصادی اشاره نماییم و آن دنیاطلبی و خصوصاً در میان خواص جامعه بود.
از سالها پيش، به ويژه در دوران خلافت خليفه سوم، بر اثر سوء سياست های اقتصادی خلفا، مردم به دنياطلبی گرايش پيدا كردند. به گونه ای كه اين وضع، براي حكومت حضرت علي (ع) كه در صدد بازگرداندن ارزش های معنوي بود، مشكلات بسياري فراهم كرد. راز اين كه بخش قابل توجّهي از خطبههاي امام در نهجالبلاغه در نكوهش دنياپرستي است، همين امر ميباشد زيرا بسياري از مردم به ويژه خواص، به كام دنياداري و دنياپرستي فرو رفته بودند. اين وضع در دهههاي بعدي به ويژه در حكومت بيست سالة معاويه، بدتر شد، به گونهاي كه امام حسين (ع) آن را وجه غالب گرايش مردم عصر خود معرفي كرده ميفرمايد:
«النّاس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرّت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون.»
«مردم بندگان دنيايند و دين، ليسهاي است كه بر زبان آنها جاري است، تا زماني كه معيشت آنها برقرار باشد، ديندارند، امّا هرگاه در امتحان افتند، متديّنان اندك خواهند بود». (تُحَفالعقول، ص۲۴۵)
سه نکته کوتاه:
* این سخنان را امام در مسیر رفتن به کربلا یا در خود سرزمین کربلا بیان فرموده اند لذا نشان می دهد که امام در حال معرفی عامل انحراف مردم است. یعنی مردم بدانید کفر و نفاق باعث این فساد نشده بلکه عامل دیگری است که که بوجود آورنده کفر و نفاق است و آن دنیاطلبی است.
** کوفیان به یک خصلت شهره بودند: نان به روز خوری! حوادث مختلف تاريخي اين شهر مؤيد اين مدّعاست. از اين رو گرچه بيان گذشته امام حسين (ع) عامّ است اما بيشتر با كوفيان منطبق است.
در قضيه بيعت گرفتن مسلم از كوفيان، اين وضع به خوبي نمايان شد؛ دنياطلبان كه به عللي چون ضعف حكومت مركزي و جواني يزيدپيروزي را از آن مسلِم ميدانستند و مصلحت خود را در پيروي از فضاي حاكم ديده گروه گروه به او پيوستند. اما پس از آنكه با تبليغات وسيع ابنزياد و اطرافيان او مبني بر تهديد دنياي آنان و نشر شايعه حركت سپاه شام روبرو شدند، مسلم را رها كرده و هر يك به سوراخي خزيدند.
***این افراد همان گروهي هستند كه امام صادق (ع) درباره آنها مي فرمايد: «برضدّ او (امام حسين(ع)) كساني، هم دست شدند كه دنيا آنان را فريفت و بهره خود را به قيمت ناچيز و پستي معامله كردند و آخرتشان را به بهاي ناچيز فروختند و تكبّر و گردنفرازي ورزيدند و اسير هواي نفس خود شدند». (تهذيب الاحكام، ج۶، ص۱۲۶)
مُجَمِّع بنعبدالله عائِذي در هنگام پيوستن به امام حسين (ع) در مسير كربلا، گزارش حال اشراف كوفه را براي امام چنين بيان مي كرد:
«امّا اشراف كوفه، رشوههاي كلاني به آنها پرداخت شده است، حكومت جوالهاي آنان را پر نموده تا مودّت آنان را به سوي خود جلب كند و خيرخواهي آنان را براي خود تضمين كند و آنها يكپارچه برضدّ تو هستند». (تاريخ الامم والملوك، ج۵، ص۴۰۵)
توکل کنید و به قدر معرفتان منتظر احسان باشید.
آیت ا…مجتهدی تهرانی با بیان روایتی از سوالات امام حسین(ع) از مرد مقروض اعرابی توکل به خدا و ویژگی های احسان را بیان می کند. توکل، تضمین الهی برای کسی است که همیشه حامی و پشتیبان حق است و این موضوع مبحثی است که آیت ا…مجتهدی تهرانی در قالب روایتی آن را بیان می کند.
مرحوم آیت الله مجتهدی دراین خصوص به بیان روایتی از صدر اسلام می پردازد و می گوید: شخص عربی، بدهکاری زیادی داشت. نزد امام حسین (ع) رفت و عرض کرد که بدهکاری دارم، خواستم به کریمی مراجعه کنم و به همین دلیل خدمت شما آمدم.
حضرت فرمود؛ سه مسأله می پرسم؛ اگر یکی را جواب دادی، ثلث قرضت را می پردازم، اگر دو تا را جواب دهی دو ثلث آن را می دهم و اگر تمام آنها را پاسخ دهی، تمام قرضت را می پردازم.، مرد عرب شخص متواضعی بود پس گفت که آخر من پاسخ کسی چون تو را بدهم؟ که امام فرمود: جدم می فرمود؛ “الاحسان به قدر معرفة “اگر بفهمم چیزی بلدی قرضت را می دهم و بعد سؤال کرد: بهترین چیزها در عالم چیست؟، عرب گفت: بهترین چیزها ایمان به خداست و ایمان به رسول خدا و ایمان به شما خاندان اهل بیت علیهم السلام است.
حضرت، سوال دوم را این گونه پرسید که زینت انسان به چیست؟ مرد عرب گفت: زینت عالم به حلم، زینت ثروتمند به بخشندگی و زینت فقرا به صبر است.
حضرت فرمود که اگر اینها نباشند چه ؟ ومرد عرب گفت در این صورت باید باید آتشی از آسمان بیاید و اینها را از بین ببرد. عالمی که حلم ندارد، ثروتمندی که بخشش ندارد و فقیری که صبر ندارد، باید از بین بروند.
حضرت امام حسین (ع) فرمود: نجات از مهالک به چیست؟اگر میخواهی به خطر برنخوری چه باید کرد؟ عرب گفت: توکل به خدا.
امام حسین (ع) تمام قرض های آن شخص عرب را پرداخت کرد و یک انگشتر نیز از دستشان خارج کرده و دست مردم عرب کرد.
آیت الله مجتهدی در ادامه این حدیث بیان میفرمایند: این حدیث برای این بیان شد تا به خدا توکل کنیم.
بی نیاز حقیقی یعنی ...
رضایت داشتن از قسمت و کم کردن سطح توقعات موضوعی است که در سبک زندگی می تواند گره گشا باشد. این موضوع در آیات و روایات هم مورد توجه قرار گرفته است. آیات 22 و 23 سوره مبارکه حدید و آیه 155 و 156 سوره مبارکه بقره و آیه 17 سوره مبارکه لقمان به بررسی راضی بودن به قسمت الهی و کاستن از خواسته ها اشاره نموده است. امام حسن مجتبی علیه السلام نیز در روایتی بی نیازی را در رضایت داشتن به قسمت دانسته و می فرمایند:
بی نیازی یعنی رضايت نفس به آنچه برايش قسمت شده ، هر چند كم باشد.(تحف العقول/ص228)