این خصلت انسان را به کفر و نفاق می کشاند!
اگر بخواهیم مهمترین عامل انحراف جامعه نبوی را بررسی نماییم، انحرافی که موجب شد پس از مدت زمان اندکی از حیات رسول الله (ص) کار به جایی برسد که فرزند پیامبر را به فجیع ترین شکل به شهادت برسانند باید به مسأله ای اقتصادی اشاره نماییم و آن دنیاطلبی و خصوصاً در میان خواص جامعه بود.
از سالها پيش، به ويژه در دوران خلافت خليفه سوم، بر اثر سوء سياست های اقتصادی خلفا، مردم به دنياطلبی گرايش پيدا كردند. به گونه ای كه اين وضع، براي حكومت حضرت علي (ع) كه در صدد بازگرداندن ارزش های معنوي بود، مشكلات بسياري فراهم كرد. راز اين كه بخش قابل توجّهي از خطبههاي امام در نهجالبلاغه در نكوهش دنياپرستي است، همين امر ميباشد زيرا بسياري از مردم به ويژه خواص، به كام دنياداري و دنياپرستي فرو رفته بودند. اين وضع در دهههاي بعدي به ويژه در حكومت بيست سالة معاويه، بدتر شد، به گونهاي كه امام حسين (ع) آن را وجه غالب گرايش مردم عصر خود معرفي كرده ميفرمايد:
«النّاس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرّت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون.»
«مردم بندگان دنيايند و دين، ليسهاي است كه بر زبان آنها جاري است، تا زماني كه معيشت آنها برقرار باشد، ديندارند، امّا هرگاه در امتحان افتند، متديّنان اندك خواهند بود». (تُحَفالعقول، ص۲۴۵)
سه نکته کوتاه:
* این سخنان را امام در مسیر رفتن به کربلا یا در خود سرزمین کربلا بیان فرموده اند لذا نشان می دهد که امام در حال معرفی عامل انحراف مردم است. یعنی مردم بدانید کفر و نفاق باعث این فساد نشده بلکه عامل دیگری است که که بوجود آورنده کفر و نفاق است و آن دنیاطلبی است.
** کوفیان به یک خصلت شهره بودند: نان به روز خوری! حوادث مختلف تاريخي اين شهر مؤيد اين مدّعاست. از اين رو گرچه بيان گذشته امام حسين (ع) عامّ است اما بيشتر با كوفيان منطبق است.
در قضيه بيعت گرفتن مسلم از كوفيان، اين وضع به خوبي نمايان شد؛ دنياطلبان كه به عللي چون ضعف حكومت مركزي و جواني يزيدپيروزي را از آن مسلِم ميدانستند و مصلحت خود را در پيروي از فضاي حاكم ديده گروه گروه به او پيوستند. اما پس از آنكه با تبليغات وسيع ابنزياد و اطرافيان او مبني بر تهديد دنياي آنان و نشر شايعه حركت سپاه شام روبرو شدند، مسلم را رها كرده و هر يك به سوراخي خزيدند.
***این افراد همان گروهي هستند كه امام صادق (ع) درباره آنها مي فرمايد: «برضدّ او (امام حسين(ع)) كساني، هم دست شدند كه دنيا آنان را فريفت و بهره خود را به قيمت ناچيز و پستي معامله كردند و آخرتشان را به بهاي ناچيز فروختند و تكبّر و گردنفرازي ورزيدند و اسير هواي نفس خود شدند». (تهذيب الاحكام، ج۶، ص۱۲۶)
مُجَمِّع بنعبدالله عائِذي در هنگام پيوستن به امام حسين (ع) در مسير كربلا، گزارش حال اشراف كوفه را براي امام چنين بيان مي كرد:
«امّا اشراف كوفه، رشوههاي كلاني به آنها پرداخت شده است، حكومت جوالهاي آنان را پر نموده تا مودّت آنان را به سوي خود جلب كند و خيرخواهي آنان را براي خود تضمين كند و آنها يكپارچه برضدّ تو هستند». (تاريخ الامم والملوك، ج۵، ص۴۰۵)