شرح صدر و ضیق صدر
در بیابان کویری ، کوله باری بر دوش موسی علیه السلام نهاده می شود.او خوب میداند که بر سر راه او مشکلات بسیاری وجود دارد.فرعون که خود را خدا می خواند و مردم مصر هم که به اطاعت از او عادت کرده اند و هزاران مشکل دیگر که برخی قابل پیش بینی و برخی دیگر غیر قابل پیش بینی است.پس چاره ای ندارد جز اینکه مسلح شود؛ لذا رو به سوی تنها یاور خود میکند و عرض میکند:
«رب اشرح لی صدری و یسّرلی امری ؛پروردگارا سینه ام را گشاده گردان»
این چگونه سلاحی است که انتخاب می شود؟!این سلاح برّان و گستراننده تحمل ، همان «شرح صدر» است.این اصطلاح ، مرکب از دو جزء شرح و صدر است.«شرح» به معنای تکه تکه کردن و از هم جدا کردن یا گشاده کردن چیزی است. و «صدر» به معنای سینه و دل است.روشن است که صدر کنایه از«روح و نفس» است؛پس «شرح صدر» به معنای وسعت و بسیط سینه است که از کمالات روح محسوب میشود.
باری تعالی بر رسول خود منت میگذارد و او را از این موهبت برخوردار می کند و می فرماید:
«الم نشرح لک صدرک؛ آیا برای تو سینه ات را نگشاده ایم.»
معنای ضیق صدر:
شاید با انسانهایی برخورد کرده اید که با کوچکترین مشکلی عصبانی می شوند و از کوره در می روند. چنان بی صبری میکنند و عجولانه تصمیم می گیرند که از درک صحت و خطای عمل و گفتار خود عاجز می شوند. آنان صاحب ضیق صدر هستند؛ زیرا «ضیق» به معنای تنگ است و در برابر وسعت و گشادگی قرار می گیرد. و«ضیق صدر» به معنای انقباض صدر است.
همانطور که شرح صدر سبب زیاد شدن تحمل و درک ظرایف معرفت میشود، ضیق صدر خلاف آن عمل میکند و توانایی درک معارف را از او میگیرد و او را فاقد صبر و حوصله میکند و سبب سختی اش می شود. حق تعالی می فرماید:
« ومن یرد أن یضلّه یجعل صدره ضیقاً حرجا کأنما یصعد فی السماء ؛ و هرکه را (خداوند) بخواهد گمراه کند ، دلش را سخت تنگ می گرداند؛ چنان که گویی به زحمت در آسمان بالا می رود.»
بنابراین ، گمراهی نتیجه ضیق صدر است و محصول آن ، حرج است.«حرج» به معنای تنگی ؛ به گونه ای که ورود و خروج از آن محال است. امام ابی جعفر علیه السلام در پاسخ یکی از یارانش درباره معنای «حرج»، دستان خود را به هم قفلذ می کنند و می فرمایند: چنین است؛نه کسی به آن وارد و نه کسی از آن خارج می شود.