منم سربازت میشم....
يا علي اذا رايت الناس يشتغلون بالفضائل او افائل فشتغل انت به اتمام الفرائض
اي علي وقتي ديدي مردم مشغول نوافلند واجبات را رها کرده اند به مستحبات پرداخته اند تو مشغول واجبات شو.
يا علي اذا رايت الناس شيتغلون بالعمل الدنيا فشتغل انت بالعمل الآخره
اي علي وقتي ديدي مردم مشغول کار دنيا شدند تو مشغول کار دنيا نشو خودت مشغول کن به عملي براي آخرت.
اذا رايت الناس يشتغلون بالعيوب الناس فشتغل انت به عيوب نفسک
اي علي اگر ديدي مردم دارند بد ديگران را مي گويند عيوب برادر مومن خواهر مومنه را دارند بازگو مي کنند اي علي تو به عيوب ديگران مپرداز عيوب خودت را متذکر باش.
و اذا رايت الناس يشتغلون بالتزئين الدنيا و فشتغل انت بالتزئين
وقتي ديدي مردم دنبال تزئين دنيا هستند تو دنبال تزئين قبر زينت قبرباش.
آیت الله تهرانی می نویسد :
حضرت آیت الله العظمی بهجت فرمودند: در زمان جوانی ما، مرد نابینایی بود که قرآن را باز می کرد و هر آیه ای را که می خواستند نشان می داد و انگشت خود را کنار آیه مورد نظر قرار می داد، من نیز در زمان جوانی روزی خواستم با او شوخی کرده و سر به سر او گذارده باشم گفتم: فلان آیه کجاست؟ قرآن را باز کرد و انگشت خود را روی آیه گذاشت. من گفتم: نه اینطور نیست، اینجا آیه دیگری است. به من گفت: مگر کوری نمیبینی؟
خدا خالق عشقه / محمد گل عشقه / علی مظهر عشقه / زهرا وجود عشقه
حسن نماد عشقه / حسین سالار عشقه / عباس ساقی عشقه
زینب شاهدعشقه / سجاد راوی عشقه / باقر کلام عشقه
صادق احیای عشقه / کاظم صابرعشقه / رضا ضامن عشقه
تقی جمال عشقه / نقی پاکی عشقه / حسن بقای عشقه
مهدی قیام عشقه
آن چیزی که در رأس همه امور هست برای همه ماها تهذیب نفس است ودرخلال او تهذیب مردم است . اگر انسان خودش مهذب نباشد نمی تواند دیگران را تهذیب کند ، حرف اثر ندارد .(صحیفه نور، ج 16، ص9)
اختلاف ناشی از هواهای نفسانی
اختلاف نداشته باشید در امور ، اختلاف همیشه ناشی از جهات نفسانی است . اگر همه انبیاء الآن در اینجا جمع بشوند ، اختلاف ندارند برای آنکه آن جهات نفسانی را ندارند.
آنوقت که یک طرف جهت نفسانی دارد ویا هردو طرف جهت نفسانی دارند آن وقت اختلافات پیدا می شود . کوشش کنید که آن جهات نفسانی بازیتان ندهد که منشأ مناقشه واختلاف شود ودر روز نامه هااین اختلافات منعکس شود ویا در جاهای دیگر صحبت شود . یک مملکتی که گرفتار است در مقابل اجانب ودر معرض خطر است ، باید با همت خود مردم این مملکت مستقر شود واساسش درست شود . اگر چنانچه اشخاص بخوهند با تفرقه وتشتت این مملکت را از باطن پوسیده کنند ، قهراً به چنگ دیگران خوهد افتاد. 59/1/10
بنام او
به یاد او
برای او
نفسم سنگین ، بغضم آشکار در حسرت نگاهی که نگاهم را از سیاهی شب رها کند چه شبها که رفیقم فانوس بود وغم خوارم اشک .وجودم امید بود ولبانم زمزمه اللهم عجل لولیک الفرج .
می دانستم فراموش نمی کنی نگاه هایی را که در هیاهوی شب می خواستند یاد تو را از من پاک کنند . ولی من فانوس به دست در انتظار ساحل دیدار نشسته ام اما نمی دانم فروغ فانوسم اندک است یا انتظار چشمانم را نمی پسندی . گرمای دستانم اندک است یا تپش قلبم که به امید آمدنت می تپد نمی پسندی . نمی دانم شاید از مردمان این شهر دلگیری ……
چه بگویم شرمسارم از این دنیای نفسانی . اینجا انگار غریبه اند با تو . اینجا انگار تنها یاد تو قاب عکسی است در خلوت دیوارها ، واز یاد برده اند نفسی را که جهان با وجود او زنده است چه بگویم شرمسارم ، شرمسار از این که دشمنانت آمدنت را باور دارند لیک گمراهان در پی علت آمدنت بهانه تراشی می کنند . دشمنانت در خانه خدا شمشیر تیز کرده اند چه بگویم که گمرااهان به آمدنت شک دارند .
بار الهی این چه ننگی است که اصل خویش را گم کرده اند مهدی جان من فانوسم را همچنان محکم و فروزان تر از همیشه در کنار ساحل انتظار روشن نگه می دارم وبه دور دست ها خیره می شوم وباور دارم آمدنت نزدیک است نزدیکتر از همیشه.