منم سربازت میشم....
تربیت دختران با توجه به آسیب ها:
در این قسمت سعی داریم از آسیب هایی که در طول زندگیِ یک دختر، می تواند به او ضرر زده و به قولی او را از راه راست منحرف کند حرف بزنیم. اما نکته مهم این است که این آسیب ها می تواند از ناحیه خود فرد نیز به او وارد شود.
اول آنکه: باید گفت آسیب ها در دو مرحله قابل طرح هستند؛
◄پیشگیری؛ که در این مرحله، دختران در صورت خلأ تربیتی، احتمال آسیب پذیری در آینده را دارند و خطر بالقوه در کمین آن هاست.
◄درمان؛که در این مرحله دختران ممکن است، بالفعل درگیر آسیب هایی بوده و با خطراتی دست و پنجه نرم کنند. که هریک از این دو مرحله نیازمند توجه و عنایات ویژه است.
دوم آنکه: تنظیم روابط و احساسات با خود، خدا، طبیعت و حتی ارتباط با تک تک افراد جامعه از سویی می توانند منبع درمان و و راه فراری برای مصون ماندن از آسیب ها فردی و اجتماعی تلقی گردد.
سوم اینکه: دختران باید برای مواجهه با آسیب ها تربیت شوند؛ یعنی استعدادهای دفاعیشان مورد توجه قرار گیرند.
عواملی که باعث می شود یک دختر به خود آسیب بزند و مقدمات انحراف رادر خود ایجاد کند:
1. افسردگی دختران:
به عنوان شاهد، گرچه بهداشت روانی انسان ها به وسیله افسردگی در خطر است، ولی این مشکل، دختران را بیش از بقیه دچار تهدید می کند. در رابطه با علت افسردگی ، عوامل متعددی دخیل اند که از جمله آن ها بیماری های جسمی است. هر گاه هورمون های لازم به اندازه کافی ترشح نشده و تعادل خود را از دست دهند حالت افسردگی پیش می آید. بدین سبب است که اغلب زنان در روزهای قبل از قاعدگی احساس افسردگی دارند که گاه این حالت به صورت شدیدتری جلوه گر می شود .”دالتون” نشان داده است که ۴۷ درصد موارد افسردگی شدید زنان، در طول عادت ماهانه بوده است! ۵۳ درصد از مواردی که زنان به خودکشی برخاسته اند در طول مدت ماهانه بوده! ۵۲ درصد از حوادث و تصادفات در این دوره به وقوع پیوسته است.
در رابطه با راهکارهایی که برای حل مشکل بحران هویت دختران می توان ارایه کرد، با اتکاء بر علومی چون روانشناسی، جامعه شناسی و …. می توان به راهکارهای متعدد رسید در این نوشتار در ارایه راهکارها، تاکید عمده بر نقل ونص (قرآن و روایات اسلامی) و استنباط و تجزیه و تحلیل متون استخراج شده است. که مجموع این راهکارها در سه سطح دولتی، خانواده و فردی ارایه می شود. که در این مطلب به بررسی نقش دولت در پرداختن به راهکارهای دینی در حل بحران هویت دختران می پردازیم.
دولت در حل بحران هویت دختران چه می کند؟
قبل از هر چیز باید گفت، دین با سیاست تلازم دارد و حکومت دینی در قبال آسیب های فرهنگی، اجتماعی و… آحاد جامعه مسئول است و باید اقدام شایسته به عمل آورد. که در سطح دولتی با توجه به دو امر می توان به حل مسئله بحران هویتی دختران با توجه به راهکارهای دینی قرآن مجید پرداخت.
الف) حفاظت و حراست از ارزش های دخترانه منطبق بر اصول دین
اما ربط این موضوع با بحران هویت دختران در جایی است که با توجه به چارچوب هایی که عرف و شرع در جوامع اسلامی برای زنان و دختران ایجاد کرده است و اینکه دختران خصوصا در خانواده ها و جامعه با یک سری ضعف ها عاطفی و اقتصادی و تربیتی روبه رو هستند و راه های تحرک، پویایی، تجربه اندوزی،… تا حدودی بر ایشان سخت است. لذا با توجه به عبارت “الانسان حریص علی ما منع” میل و عطش ایشان به در مواردی بسیار زیاد است از سیر و سیاحت و برخی فعالیت ها گرفته تا تحصیل که امروزه بسیاری از مشکلات تحصیلی حل شده ولی چون در برخی موارد مثل بحث تفریح و سرگرمی عمدتا پاسخ مساعد دریافت نمی کنند ممکن است در برخی مواقع با القائات غلط دچار حس های بد روانی شوند و چه بسا با جامعه درگیر شده و آن را در قالب رفتارهای ناهنجار نشان دهند که هر یک از اینها به بحران های هویت جنسی، نسلی، ملی، دینی و … باز می گردد. یکی از وظایف اصلی دولت فراهم کردن شرایط زندگی مطلوب برای دختران و زنان به عنوان مادران آینده براساس سبک الگوی اسلامی ایرانی است که با رعایت اصول حوزه حیا و عفاف راه را برای رسیدنن به آرزوهای مطلوب آنها و آرامش روانی آنها باز کند.
بلوغ و بحران هویت ناشی از آن نوجوان را با دنیایی از تردیدها سردرگمی ها و شکیات مواجه می کند. که ماحصل آن این می شود که نوجوانان مى گویند : كسى ما را به حساب نمى آورد، ما را درك نمى كنند. پدر و مادرم گیر می دهند … و از طرفی والدین نیز از نوجوان خود گله و شكایت دارند، كه او به كلى عوض شده است. همیشه با برادر و خواهر كوچك ترش مشكل دارد و پرخاش گر و خیره سر شده است.
شاید مهم ترین تحول دوران بلوغ دختران را که بعد از ظهور صفات ثانویه جنسى، تحولات عمیق عاطفى دانست. که می توان بلوغ و بحران عاطفی را مسئله ای مهم، برای یافتن هویت خود است. نوجوان با در نظر گرفتن تجربیات گذشته و قبول تحولات بلوغ مى خواهد هویت خویش را از نو بازسازى كند. حتى مخالفت و ستیز نوجوانان با والدین خود و عصیان آنان در برابر ارزش ها و دخالت هاى دیگران براى تثبیت هویت و جدا نمودن هویت خویش از سایرین است.
این بحران باعث شده است كه طوفانى در درون نوجوان ایجاد شود و با انواع تردیدها، سردرگمى ها روبه رو گردد. عواطف او ثابت نیست، زود خوشحال مى شود و به سرعت در غم و اندوه فرو مى رود. همین تغییر حالات او را خسته و رنجور مى كند و به واكنش تند و ناسازگارى سوق مى دهد.
نوجوانان درد دل هاى زیادى دارند; مى گویند: كسى ما را به حساب نمى آورد، ما را درك نمى كنند. از سوى دیگر والدین نیز از نوجوان خود شكایت دارند، كه او به كلى عوض شده است. همیشه با برادر و خواهر كوچك ترش مشكل دارد و پرخاش گر و خیره سر شده است.
برخورد الدین با بلوغ و بحران هویت فرزندانشان
به والدینی که می خواهند در امر فرزندپروری موفق باشند باید توصیه كرد كه سعى كنند نوجوانان را در این دوره بحرانى درك كنند و سركشى ها و مخالفت هاى نوجوانان در این دوره را به صورت علائم رشد و از خصوصیات دوره نوجوانى تعبیر كنند و آن را مقدمه قطعى یك واقعه نگران كننده كه آینده نوجوان را تهدید مى كند، ندانند. برخورد صحیح آنان در برابر بلوغ و بحران هویت فرزندشان به نوجوانشان كمك خواهد كرد تا از این برهه پرتلاطم و آشوب بگذرد.
خود شیفتگی و استقلال طلبی در دوران بلوغ و بحران هویت
جوانان در سن بلوغ، خود شیفته هستند. آن ها نسبت به عكس العمل خود در آینه وسواس به خرج مى دهند و گاهى ساعت ها خود را در آینه نگاه مى كنند. این عمل ناشى از خودآگاهى شدید آنان است.
انگیزه استقلال طلبى در این مرحله بروز مى كند. جوان از یك طرف از نظر اقتصادى وابسته به والدین است و از طرفى مى خواهد مستقل عمل كند. مى گویند:
حدیث معراج و سرانجام زنان و دختران بی حجاب امت رسول الله در آخرالزمان
«فرمود : یا علی ! آن شب که مرا به معراج بردند ٬ گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم. زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد. زنی را دیدم که از زبانش آویزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی او می ریزند. زنی را دیدم که از پستانش آویزان کرده اند».
حدیث معراج و سرانجام زنان و دختران بی حجاب امت رسول الله در آخرالزمان
امیرالمومنین علی (ع) می فرماید : « روزی با فاطمه (س) محضر پیامبر خدا (ص) رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه می کند .
گفتم : پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله ! چرا گریه می کنی ؟
فرمود : یا علی ! آن شب که مرا به معراج بردند ٬ گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم . ( و اکنون گریه ام برای ایشان است . )
زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد.
زنی را دیدم که از زبانش آویزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی او می ریزند.
زنی را دیدم که از پستانش آویزان کرده اند.
زنی را دیدم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها بر او مسلط هستند .
زنی را دیدم که کر و کور و لال بود و در تابوتی از آتش قرار داشت که مغز سرش از سوراخ های بینی اش بیرون می آمد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه شده بود.
زنی را دیدم که ٬ که از پاهایش در تنور آتشین جهنم آویران است.
زنی را دیدم که گوشت بدنش را با قیچی های آتشین ریز ریز می کنند .
زنی را دیدم که صورت و دستهایش در آتش می سوزد و امعا و احشای داخلی اش را می خورد.
زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و به هزاران نوع عذاب گرفتار بود.
و زنی را به صورت سگ دیدم و آتش از نشیمنگاه او داخل می شود و از دهانش بیرون می آید و فرشتگان عذاب عمودهای آتشین بر سر و بدن او می کوبند.
آنچه که از موهبت حیا و عفت و حجب در کاسهی دل زن ریخته شد بیش از مرد بود. به درون رگ مرد نیز رشک و تعصب و غیرت تزریق شد. محبت، عشق، دلدادگی، وفاداری، زیبادوستی و پاکدامنی نیز بین هر دو نیمه وجود بشر به یکسان تقسیم شد…
داستان خلقت: “و خداوند انسان را نیمی از جنس مرد و نیمی از جنس زن آفرید و فرمود: فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ …”
آن هنگام که حضرت حق، روح اشرف مخلوقات را در کالبد این آفریدهی شگرف میدمید، به هر نیم موهبتهایی بخشید و هر کدام را نسبت به دیگری نیازمند نمود. فرشتگان درگاه الهی مأمور شدند به اینکه خاک خلقت زن را بیشتر غربال کنند تا نرمی وجود او بیشتر شود. اما برای مرد اینچنین نبود، چون مرد باید با زبری روزگار روبرو میشد و اندکی ضمختی در وجودش لازم بود.
باری تعالی زن را ریحانه خلق کرد و مرد را عماد. زن را گلی برای مرد و مرد را ساقهای برای زن آفرید. زن به مرد جلال و شکوه بخشید و مرد به زن راستقامتی و ایستادگی؛ و هر دو مایهی آرامش هم شدند. زن رنگ شد و عطر شد تا مرد خواستنی و دیدنی شود و مرد خار شد و ریشه شد تا زن از گزند باد و بید در امان باشد. زن جلوهی احساس شد و مرد نماد اقتدار.
آنچه که از موهبت حیا و عفت و حجب در کاسهی دل زن ریخته شد بیش از مرد بود. به درون رگ مرد نیز رشک و تعصب و غیرت تزریق شد. محبت، عشق، دلدادگی، وفاداری، زیبادوستی و پاکدامنی نیز بین هر دو نیمه وجود بشر به یکسان تقسیم شد.
زن در کلاس صبر و ناز و انتظار شاگرد اول شد و مرد در کلاس تمنّا و نیاز و تلاش برای وصال. زن آموخت که چگونه دل برباید و مرد آموخت که چگونه دل به دست آرد. بشر موجود شریفی بود. رشد و تربیت این شرافت به زن سپرده شد و صیانت و حمایت از آن به مرد. انسان معصوم بود. عصمت در درون زن رشد یافت و مرد نگهبان خدا برای حفظ این معصومیت گماشته شد.