منم سربازت میشم....
- پیامدهای تلخی که این روزها در داستان برجام با آن مواجه هستیم دلیلی است بر صحیح بودن دغدغهی دلواپسان.
بر اساس آیات قرآن کریم، شیطان در قیامت به پیروان خود میگوید خودتان را سرزنش کنید و نه مرا؛ چون خداوند به شما وعدهی حق داد ولی شما باور نکردید اما وعدهی دروغ مرا باور کردید.
امام راحل ما که شاگرد ممتاز قرآن بود، آمریکا را شیطان بزرگ معرفی کرد که همان خصوصیات ابلیس ملعون را دارا است. مذاکرات هستهای که منجر به امضای برجام شد همواره محل دغدغهی دلسوزان بود اما دولت محترم توجهی به آنها نکرد و نتیجهاش همین شد که امروز میبینیم. این روزها حتی صاحب نظریهی «کدخدای جهان» هم آمریکا را سرزنش میکند که باید به او و همفکرانش گفت: آمریکا را ملامت نکنید؛ خودتان را ملامت کنید.
اگر شیوهی صحیح تعامل با شیطان بیان نشده بود، راه عذر و بهانه باز بود. اما نگاهی به آموزههای اسلامی، نشان میدهد که نه فقط راه صحیح برخورد با شیطان، بلکه حتی نتیجهی پیروی از او هم بیان شده است.
خدای متعال از قول شیطان نقل میکند که شیطان در قیامت به کسانی که از او متابعت کردهاند میگوید: “اِنَّ اللهَ وَعَدَکُم وَعدَ الحَقِّ وَ وَعَدتُکُم فَاَخلَفتُکُم.” (ابراهیم/22)
یعنی: «شیطان به پیروان خودش میگوید خدا وعدهی درست به شما داده بود، شما از وعدهی خدا پیروی نکردید، پایبند نماندید؛ من وعدهی دروغی به شما دادم، شما دنبال من راه افتادید! … من وعده دادم به شما و تخلّف کردم؛ شیطان پیروان خودش را اینجور در قیامت، ملامت میکند.»[1] شیطان در ادامهی همان آیه میگوید «فَلا تَلومونی وَ لوموا اَنفُسَکُم»، من را ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید.»
شخصی که به مقام رضای الهی دست یافته است، تنها برای لبیک گفتن به فرمان الهی دعا میکند.
در زمینه دعا این سوال مطرح است که چگونه بین دعا و مقام رضای الهی میتوان جمع کرد!؟
در پاسخ به این سوال ابتدا لازم است، حقیقت دعا را مورد تحلیل قرار دهیم و سپس به جایگاه رضای الهی در آن بپردازیم.
در تحلیل دعا اینگونه میتوان گفت که اگر انسان به نیازمندی خویش آگاهی پیدا کند، تلاش میکند برای رفع این نیاز به سوی بر طرف کننده نیاز، قدم بردارد و از آن رو که تمام مخلوقات الهی را نیازمند میبیند، متوجه به خداوند متعال میشود و دست به دعا بر میدارد و نیاز خویش را به بینیاز هستی که خداوند است عرضه میکند.
اما با تحلیل دقیقتر زمانی که انسان به خویشتن و تمام شؤون هستی خویش نگاه میکند، خود را فانی و خداوند متعال را همه کاری هستی مییابد، به همین خاطر هر حادثه را منسوب به وی میداند، از اینرو در مقابل خداوند متعال سر تسلیم فرود میآورد و به مقام رضای الهی قدم مینهد، به همین خاطر هرگونه دعا کردن را برای تغییر وضعیت موجود بیادبی در محضر خداوند میداند، اما از آن رو که خداوند متعال خویشتن دستور به دعا داده است[غافر/60]، دست به دعا بر میدارد و از خداوند طلب حاجت میکند.
در حقیقت انسانی که به مرتبه رضای الهی دست یافته است، دعاکردنش برای برآورده شدن حاجت نیست، بلکه هدف وی از دعا کردن، لبیک گفتن به دستور الهی است، بر خلاف دیدگاه اول که انسان حاجات خویش را مد نظر قرار داده و به این خاطر دست به سوی خداوند عالم دراز کرده است. در حالت تسلیم فقط دعا میکنیم و اصلا به نتیجه آن کاری نداریم و چه برآروده شود و چه نشود، برای ما فرقی نمیکند.
یکی از جلوه های آفرینش خداوند، کوهها هستند.
قرآن کریم، در یک تعبیر زیبایی، کوهها را میخ های زمین میداند: «وَ الْجِبالَ أَوْتاداً[نبا/7] و كوهها را ميخهايى برای آن (زمین)نساختيم؟» تفسیر نمونه در ذیل این آیه میویسد: «كوهها علاوه بر اين كه ريشه هاى عظيمى در اعماق زمين دارند، ديوارهاى بلندى در برابر طوفانهاى سخت و سنگين محسوب مىشوند.»[1]
این نکته امروزه به اثبات رسیده است که کوهها در درون زمین ریشه هایی دارند؛ مثلا قله اورست به عنوان بلندترین قله دنیا، داری 125کیلومتر ریشه در دل زمین است.[2]
قرآن این نکته علمی را زمانی بیان کرده است که خبری از تحقیقات علمی در باره کوهها نبود. بدون شک با کشف اینچنین نکته های زیبا و علمی در قرآن، انسان بیش از پیش به جایگاه والای این کتاب آسمانی، پی خواهد برد.
پی نوشت
[1]. تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، ناشر: دار الكتب الإسلامية، سال چاپ: 1374 ش، ج5، ص380.
[2]. اعجاز قرآن در پرتو ساینس وتکنولوژی معاصر، یحیی، هارون، مترجم: آسمند، محمد فرید، ناشر: بی تا، سال انتشار: 1385، ص35.
شبهه: خداوند در قرآن در آیه 175 آل عمران میگوید که: «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ[آل عمران/175]
در واقع اين شيطان است كه پیروانش را مىترساند؛ پس اگر مؤمنيد از آنان مترسيد و از من بترسيد.» در این آیه به صورت نظری بیان میکند که فقط شیطان، پیروانش را میترساند اما به صورت عملی، الله نیز پیروانش را ترسانده و میگوید: اگر مومن هستید از من بترسید.
نکته اول: از ظاهر آيه بر مىآيد كه اشاره” ذلكم” به آن دسته از مردمى است كه منافقين(کاران عبدالقیس یا نعم بن مسعود) به ايشان از جمع شدن مشرکان برای حمله به آنها خبر دادند و آنها را ترساندند(آیه 173) در نتيجه جمله مورد بحث از مواردى است كه قرآن كريم در آن موارد كلمه شيطان را بر انسان اطلاق فرموده، هم چنان كه در سوره ناس، منظور از وسواس خناس، شيطانهاى انسى است.[1]
نکته دوم: ترس از شیاطین بخاطر این بد است که آنها از کارهای خوب(مثل انفاق) انسان را می ترسانند.
«شيطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهيدستى مىدهد؛ و به فحشا (و زشتيها) امر مىكند؛ ولى خداوند وعده «آمرزش» و «فزونى» به شما مىدهد؛ و خداوند، قدرتش وسيع، و (به هر چيز) داناست. (به همين دليل، به وعده هاى خود، وفا مىكند.).»
(بقره/268) بنابراین ترس از شیطان و پیروان او مذموم و بی ارزش است؛ در حالی که ترس از خدا و حساب بردن از او عاقلانه است. زیرا خدای مهربان نمی خواهد که انسان به راه شیطان برود، و بر این اساس او را برحذر داشته و می ترساند. « روزى كه هر كس، آنچه را از كار نيك انجام داده، حاضر مىبيند؛ و آرزو مىكند ميان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانى زيادى باشد. خداوند شما را از (نافرمانى) خودش، بر حذر مىدارد؛ و (در عين حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.»(آل عمران/30)
اینک باید از شبهه افکنان پرسید که آیا خدایی که به خیر و خوبی فرمان می دهد، شایسته نیست که انسان از او حساب برده و بترسد؟ آیا ترس از خدای مهربان و عادل را با ترس از شیطان فریبکار و حقه باز، مقایسه می کنید؟ «پس به كجا مىرويد؟»(تکویر/26)
پی نوشت
[1]. ترجمه تفسير الميزان، طباطبايى، سيد محمد حسين، سيد محمد باقر موسوى همدانى، : دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم، بی تا، ج4، ص101./رهروان ولایت
یکی از موضوعاتی در باب احکام و چرایی ان مورد سؤال و گفتگو قرار دارد این است که چرا در هنگام نماز، “مرد باید جلوتر از زن بایستد؟”
در این فرصت بر آن شده ایم برای دانستن این موضوع و نظر علما و مراجع تقلید در این باره مروری داشته باشیم. با ما همراه باشید.
فقهاء در لزوم و عدم لزوم عقب تر ایستادن خانم ها از مردها در نماز اختلاف نظر دارند و لزوم این مسئله مورد اتفاق تمام فقهاء و مراجع تقلید نیست. بلکه بعضی از مراجع معظم تقلید حکم به لزوم عقب ایستادن خانم ها داده اند. اما بعضی دیگر از مراجع این حکم را لازم ندانسته و فرموده اند: اگر جلوتر از مرد هم بایستد اشکال ندارد، ولی بهتر است زن عقب تر از مرد بایستد و بعضی دیگر عقب تر ایستادن زن از مرد را احتیاط مستحب دانسته اند و بعضی هم جلوتر ایستادن زن و یا مساوی با مرد ایستادن زن را مکروه می دانند. (1)
چرا در نماز لازم است خانم ها عقب تر از آقایان بایستند ؟ حتی اگر آقا محرم باشد ؟
در خصوص چرایی و علت این حکم فقهی، توجه به این نکات ضروری است:
1. هرچند همه احکام بر اساس مصالح و مفاسد است؛ و هر حکمی دارای فلسفه و علتی است؛ ولی بیان و کشف علت تمام جزئیات احکام، کار بسیار مشکلی است؛ نهایت این که بتوان ضوابط کلی برای احکام بیان نمود؛ که البته کلیت در این جا به معنای اکثری است که قابل استثناست.
2. روح و کمال تمام عبادات به حضور قلب و توجه آن، به درگاه ذات حق تعالی می باشد، به گونه ای که هیچ عبادتی، بدون توجه قلبی، مورد قبول و رحمت ذات حق تعالی واقع نمی شود و از اعتبار ساقط است.
بر همین اساس، شاید آدابی که از سوی نبی خاتم (صلی الله و علیه وآله) و ائمه (علیهم السلام) در خصوص نماز بدست ما رسیده است، برای محافظت توجه قلبی، در نماز باشد.
3. نزدیک هم بودن زن و مرد در یک مکان، در حال نماز، با توجه به جذابیت زن برای مرد (حداقل بعض موارد)، مخّل و مضر به توجه قلبی در نماز می باشد.