پایان نامه های حوزه علمیه الزهراء(سلام الله علیها) ارومیه
موضوع: عرفان های کاذب
نگارنده: سرکار خانم بتول میرآقایی
استاد راهنما: سرکار خانم چراغی
چکیده
اقتضای آفرینش انسانی به گونه ای است که تمایل به معنویت ، حق و حقیقت ، ربّ العالمین و پروردگار متعال و هر آنچه در مسیر معنویت صحیح قرار گرفته دارد . از همین رو جبهه باطل همیشه سعی بر این داشته که برای گرایش های انسانی جایگزینی را در نظر بگیرد، به این معنی که از معنویت گرایی انسانی سوء استفاده می کنند تا جوانان معنویت گرا را به سوی معنای کاذب و به تعبیری نوظهور گرایش دهند .
بحث مکاتب شبه عرفانی ، اگر چه ریشه در سال های دور دارد امّا در غرب امروز از اواخر دهه 70 و به ویژه در اوایل دهه 90 میلادی شکل حادّی به خود گرفت .
اگر معنویت را در یک معنای کلی به هر نوع احساس تعلق به امر ماورائی تعریف کنیم ، مطابق با این تعریف باید بگوییم که عصر جدید عصر گرایش روز افزون بشر به معنویت می باشد . مراد از عرفان در حقیقت شناسایی حق است یعنی علم به حضرت حق سبحان از حیث اسماء و صفات و مظاهرش و علم به احوال مبدأ و معاد و …
همه ی انسان ها فطرت الهی دارند که آنها را به سوی خدا فرا می خواند و این صدایی است که هیچ گاه خاموش نمی شود و نوری است که فروغ آن افول نمی کند . فطرت همان بعد روحانی و ملکوتی انسان است که در عالم الست و در محضر ربوبی ، پرودگار خود را به درستی شناخته است .
معنویت نماهای نوظهور در راستای تمنای فطری انسان هستند ، امّا پاسخی مسخ شده به آن می دهند . گروه هایی نظیر اوشو و کوئیلو عشقی هوسناک و آلوده را پیشنهاد می کنند . فطرت ما تشنه ی مشاهده ی عظمت و شکوه و جلال خداوند است ، امّا سردمداران این مکاتب پاسخ آن را با کلیپ ها و موسیقی های هولناک می دهند . ما شیدای پرستیدن هستیم ، امّا سای بابا خود را خدای پرستیدنی و خالق هستی معرفی می کرد .
امّا بشر پس از یک دوره عصر مدرنیته که مهم ترین شاخص آن علم باروری و معنویت ستیزی بوده است دوباره به سمت معنویت برگشته است که علل و عوامل متعددی دخالت داشته است از جمله :
1. سرخوردگی بشر از عقلانیت و علم مدرن ، 2. اثبات نادرستی فلسفه های معنویت ستیز، 3. شکست نظام های معنویت ستیز ( کمونیست ) ، 4. تبلیغات وسیع گروه های معنویت گرا ، 5. میل طبیعی بشر به سوی معنویت ، 6. پیروزی انقلاب اسلامی ایران و …
ویژگی دوران مدرنیته ، عقل محوری بود . بشر فکر می کرد با عقل می تواند به تمام نیازهای خود پاسخ دهد . گویی علم ، خدای بشر شده بود ، امّا این نظام های معنویت ستیز شکست خورد و به تبع آن گرایش به معنویت و عرفان افزایش یافت . امّا استعمارگران اروپایی این بار هم تلاش کردند تا با در دست گرفتن این جریان عظیم جهانی ، سمت و سوی آن را به سمت منافع خود تغییر دهند .
به طور کلی این عرفان های کاذب و نوظهور از مشخصه ها و ویژگی های مشترک بسیاری برخوردارند از جمله :
نادیده گرفتن اعتقاد به خدا ، انکار معاد و طرح مسأله ی تناسخ ، ناسازگاری بعد مادی و روحی انسان ، نفی عقلانیت برهانی و فلسفه و منطق ، تبلیغ کثرت گرایی عرفانی ، دین گریزی و شریعت ستیزی ، خرد ستیزی و منطق گریزی ، قطب محوری و استاد پرستی و…
با این مشخصه ها روشن می شود که تمامی این عرفان ها همه ی تلاش خود را برای دور کردن افراد از عرفان حقیقی و راستین می کنند .
در حال حاضر بیش از 700 فرقه در حال فعالیت می باشند که تعدادی از آنها علیرغم وسعت پیدا کردن روز به روز ، در ایران نیز فعالیت های گسترده ای انجام داده اند و توانسته اند از محبوبیت ویژه ای در بین جوانان برخوردار باشند ولی در این جا به علت تنگی مجال تنها به چند مورد از مهم ترین و فعال ترین آنها اشاره می شود :
شیطان پرستی : که در این فرقه شیطان جایگزین خدا شده و هیچ اعتقادی به خدا وجود ندارد .
اوشو : نیز مصداقی از عرفان منهای شریعت است که تمام هدف لذت بردن از لذایذ جنسی و مادی می باشد .
اکنکار : در واقع همکار خدا شدن می باشد که بشر برای زندگی سعادتمندانه به این عرفان نیازمند است .
عرفان کیهانی : این عرفان به ظاهر عرفانی خدایی است امّا هیچ یک از مسائل اسلامی را رعایت نمی کند و اعتقادی نیز بدان ندارد و در واقع ادعا می کند که نزدیکترین راه را به سوی خدای متعال از طریق شعور کیهانی می تواند متصل کند . در حالیکه هیچ اعتقادی به هیچ دین و مکتبی ندارد .
کلید واژه ها : عرفان ، معنویت ، عرفان کاذب ، دین ستیزی .
این پایان نامه در چهار بخش تنظیم شده است: 1) کلیات ( طرح نامه ) ، 2) مفاهیم ، 3) بررسی شاخصه ها و زمینه های رویش عرفان های کاذب ، 4) مهمّ ترین فرقه های جدید فعّال در ایران .