با کاروان عاشقان
قرارمان برای نماز صبح در حرم امام خمینی (ره) بود با خستگی شیرین راه از اتوبوس ها پیاده شدیم داخل حرم ، زیباتر و بزرگتر شده بود بعد از خواندن نماز جماعت صبح به طرف شاه عبدالعظیم حرکت کردیم ساعت 6 بود که به حرم رسیدیم روز عید بود روز مبعث و ماشین های اطراف حرم و جمع کثیری از زائرهای عاشق که هر کدام با نیتی به آنجا آمده بودند فضای دل نشینی به حرم بخشیده بود اما فرصت کوتاه بود و باید خودمان را به قم می رساندیم .
این توفیق را پیدا کردیم که نماز ظهر را در جمکران بخوانیم حیاط بزرگ و دل نشین مسجد مقدس جمکران، کبوتران داخل مسجد که بر سر سجاده می نشستند و بوی خوشی که همه آن را استشمام کردیم از ذهن هیچ کداممان نخواهد رقت. بعد از نماز ظهر هر کس گوشه ای از مسجد به راز و نیاز پرداخت تا در این روز عزیز بتواند حاجتش را از خدا بخواهد نم اشک نشسته بود گوشه ی چشم خیلی ها.
بلند شدیم تا راهی حرم شویم اما دور شدن از جمکران غم بزرگی را بر دل همه ما نشانده بود . با شوق خواندن نماز مغرب و عشاء در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) سوار اتوبوس شدیم و به سمت حرم حرکت کردیم کم کم نزدیک می شدیم به کوچه های آشنای اطراف حرم و دیدن زائران و افراد مختلف جای جای جهان . وارد حرم شدیم همه به احترام حضرت معصومه (سلام الله علیها ) دعای مخصوص را زمزمه کردیم . سپس هرکس گوشه ای را برای مناجات با خدا انتخاب کرد یکی روی کاشی های سرد حرم ، یکی ایستاده و یکی خیره شده به حرم با چشمان گریان …
بعد از مدتی صدای اذان به گوش رسید و همه برای تشکیل صف های جماعت به محل برگزاری نماز رفتیم و نماز مغرب و عشاء را در حرم حضرت معصومه ( سلام الله علیها ) اقامه کردیم .
مدیون تمام لطف های تو هستیم فاطمه معصومه ای خواهر” شمس الشموس”