انگیزه پیامبر صلى الله علیه وآله درعبادت
در همه کارها نه طمع بهشت و نه خوف دوزخ، که او از این هر دو آزاد بود. او با آن شناخت وسیع و عمیقی که از ذات مقدس حضرت حق و اسمای حسنای الهی داشت، در سلوک بندگی اش، بهشت و دوزخ را زیر پا نهاده، سخت شیفته و بی قرار جمال الهی و قرب ازلی بود. آن بزرگوار در ارتباط روحی و معنوی با خداوند و شوق بیرون از حدّ، نسبت به او و احساس درد و رنج بندگانش و تلاش در راه ارشاد و هدایت آن ها زندگی پر باری را از سر گذرانده بود.
او حتی به اندازه یک چشم به هم زدنی برای خود زندگی نکرد. عبادت او، کار و تلاش و شادی و اندوه او، همه و همه برای خدا بود.
برای همین خدا به او وحی کرده بود تا بگوید: بی گمان نماز و نیایشم و زندگی ام و مرگم از آن خداوند است، پروردگار جهانیان.
همو که او را شریکی نیست و به این فرمان یافته ام و من نخستین مسلمانم:
«إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحیایَ وَ مَماتی لِلهِ رَبِّ العالَمینَ لَا شَریکَ لَهُ وَ بِذلِکَ أُمِرتُ وَ أَنَا أَوَّلُ المسلِمینَ» 1
حضرت محمد (ص) از سوی خداوند مسئولیت های بسیاری داشت.
هم قانون گذار بود، هم کارگزار جامعه ای که پدید آورده بود، هم قاضی بود و هم پیشوای قوم. هم معلم و امام بود و هم مربی و ادب آموز امت خویش، و هم عهده دار تدبیر منزل و در برابر خانواده مسئول.
او در محیط خانه، همسرس شایسته و نیکو برای همسرانش بود. حقوق آنان را می پرداخت و در بندگی خدا یاری شان می کرد و به ایفای حقوق آنان کوشا بود و از هیچ چیزی در انجام وظیفه همسرداری اش نمی کاست.
و همه این ها، اگر چه، بخش مهمی از سلوک عبادی اش بود، اما همین ضرورت در آمیختن با ابنای زمان، او را از غرقه شدن در دریای عشق به خداوند و تماشای جلوه جمال و جلال حق، برای ساعاتی محروم می کرد.
از این رو، پس از فراغت از انجام مسئولیت به پناه استغفار رفته و توفیق جبران آن را از خداوند می طلبید.
«گاه دلم را کدورتی می پوشاند و من به راستی که هر روز هفتاد بار از خداوند در خواست آمرزش می کنم.» 2
و اما تاریخ از چگونگی عبادت او در دوره پیش از بعثت به ویژه، در دوره ای که در غار حرا به سر می برد ساکت است.
ما نمی دانیم در آن خلوت روحانی، چه می گذشت. تنها چیزی که می دانیم، همان است که او خود فرمود:
«مرا با خداوند لحظه هایی است که هیچ فرشته مقرب و هیچ پیامبر مرسل و هیچ مؤمنی را که خداوند قلب او را به ایمان آزموده است، در آن راه نیست.»
و اما پس از بعثت و با دریافت شریعت الهی، عبادت او فزونی یافت.
تا آنجه که او را برای آن حالت استثنایی؛ معراج آماده کرد. اگر چه به اقتضای عجز ممکن و عزت و عظمت واجب تعالی و رعایت ادب عبودیت می فرمود: آن چنان که سزاوار شناخت توست تو را نشناختم و آن گونه که باید حق پرستیدن را نگزاردم، اما پرستنده ترین ها بود و خود را در عبادت به مشقت می افکند و در پاسخ کسانی که او را از این گونه عبادت باز می داشتند می فرمود:
«آیا نباید بنده ای شکرگزار باشم؟»
با این حال، هیچ گاه از مسئولیت های اجتماعی اش که بر عهده داشت غفلت نفرمود. و همه این ها را بخش مهمی از سلوک عبادی خود می دانست.
پیوندها:
1 - انعام، آیه 162 – 163
2 - مستدرک الوسائل، ج 5، ص 321
منبع: سیری درسیره عملی پیامبر (ص) / تدوین: مدیریت آموزش و پژوهش مؤسسه فرهنگی هنری یاران/ولایت