آیت الله خوشوقت:چرا باید ذکر خدا را بگوییم؟
کسانی که می خواهند رشد کرده و ترقی و تکامل نصیب آنها شود،این دو بال را باید از قرآن کریم بردارند:
هم تقوا که ترک گناه و انجام واجب است داشته باشند و هم ذکر کثیر.
ذکر یعنی یاد قلبی،ولی در انسانها ذکر بدون زبان نمی شود.بعضی ها عادت و انس به ذکر قلبی ندارند،اما در مادیات ذکر قلبی دارند:آدم به مسافرت می رود و دلش پیش پدر و مادرش است ،اما با خدا اینجور نمی تواند باشد چون قیافه پدر و مادر را می بیند اما قیافه خدا را نمی بیند و دور از ذهن انسان است.پس اول باید با زبان ذکر بگوید تا کم کم تعدادی از این ذکرها قلبی شود،تا ذکرهای قلبی کم کم رشد پیدا کند، آنوقت زیاد می تواند انجام دهد؛لذا ذکر قلبی جزء دستورات دینی است و بهمین دلیل است که گفته اند مثلاً بعد از نماز تسبیحات اربعه را ده مرتبه بگویید،یا فلان ذکر را بگویید.منتها ذکر لفظی اگر حضور ذهن و قلب در آن نباشد،اثر ندارد حتی نماز هم اینگونه است و گفته شده مقداری از نماز پذیرفته می شود که حضور قلبی در آن هست و گرنه قبول نمی شود،این توجه دادن انسان ها به یاد و ذکر قلبی است.
توشه بر دوش به سوى آخرت !
زهرى مى گويد: در شبى تاريك و سرد، على بن حسين را ديدم كه مقدارى آذوقه به دوش گرفته ، مى رود. عرض كردم: يابن رسول الله ! اين چيست ، به كجا مى بريد؟
حضرت فرمودند:زهرى ! من مسافرم. اين توشه سفر من است. مى برم در جاى محفوظى بگذارم.
گفتم: يابن رسول الله ! اين غلام من است ، اجازه بفرما اين بار را به دوش بگيرد و هر جا مى خواهى ببرد.
فرمودند: تو را به خدا بگذار من خودم بار خود را ببرم ، تو راه خود را بگير و برو با من كارى نداشته باش !
زهرى بعد از چند روز حضرت را ديد، عرض كرد:
- يابن رسول الله ! من از آن سفرى كه آن شب درباره اش سخن مى گفتى ، اثرى نديدم !
فرمود: سفر آخرت را مى گفتم و سفر مرگ نظرم بود كه براى آن آماده مى شدم !
آمادگى براى مرگ با دورى جستن از حرام و خيرات دادن به دست مى آيد.
بحار الانوار، ج 46، ص 65
بی خبری از احوال همسایه گناهی بزرگ است.
دعا و نماز خواندن به تنهایی شرط بهشت و قرب الهی نیست بلکه انسان باید به فقرا هم یاری برساند و ترجیح همسایگان و نزدیکان هستند این موضوع مبحثی است که آیت ا…مجتهدی تهرانی در قالب روایتی آن را بیان می کند.
آیت ا…مجتهدی تهرانی در بیان اهمیت توجه به همسایه و کمک به فقرا به روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از جلد هشتم مستدرك الوسائل و مستنبط المسایل اشاره می کند که حضرت فرمودند: “لا یَشْبَعُ الْمُؤْمِنُ دُونَ جارِهِ؛ نباید مؤمن، بدون همسایه اش سیر شود “و همسایه گرسنه باشد".
و یا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: “ما آمَنَ بی مَنْ باتَ شَبْعانَ وَ جارُهُ جائِعٌ (طاویا) به من ایمان نیاورده است کسی که سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد.
پس باید افرادی که فقیرند و آبرو دارند را شناسایی کرد و به آنها کمک کرد و در این رابطه نقل کرده اند که: سید بحر العلوم شبانگاهی یکی از شاگردانش را خواست و با تمام خشم و عصبانیّت بر او خروشید و گفت: در همسایگی تو فردی است بینوا که با چند کودک خود گرسنه به سر می برد چرا به حال آنها رسیدگی نمی کنی؟
شاگرد گفت: به خدا سوگند! نمی دانستم که آنها چنین مشکلی دارند.
سید گفت: همین که نمی دانستی، مرا خشمگین کرده و الّا اگر می دانستی و اقدام نمی کردی، کافر بودی.
پس به یاری فقرا بشتابید کمک به فقرا بسیار توصیه شده و ارزشمند است.
معرفت در مسیر بندگی
حجت الاسلام و المسلمین سلامتی در جلسه اخلاق طلاب حوزه علمیه الزهراء سلام الله علیها ارومیه،در ادامه شناخت راههای محک زدن انسان ،به رنجیدن خود و رنجاندن دیگران پرداخته و فرمودند: نرنجیدنِ خود شخص سنگین تر از نرَنجاندَنِ دیگران است و خیلی سخت است که انسان خودش نرنجد؛ این جمله در مقام گفتار و شنیداری آسان است ولی به این مقام متلبس شدن سخت است و این جایگاه در صورتی بدست خواهد آمد که شخص برای خود مقام و جایگاهی قائل نشود.
ایشان در ادامه به انتظارات بعضی طلاب از نشستن در صدر مجلس،سلام کردن مردم یا احترام گذاشتن مردم به او اشاره کرده و قائل شدن عنوان قدسی برای خود را خلاف شأن سربازی امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف دانسته و خاطر نشان شدند:هرگاه طلبه به درجه ای برسد که برای خود شأنی قائل نشود نشان از حرکت در مسیر بندگی است.
وی با اشاره به لطافت روحی و انعطاف پذیری امام خمینی رحمة الله علیه در پاسخ به نامه نصیحت آمیز یک دختر 11ساله که فرموده بودند:«دختر عزیزم،هر وقت که دیدی من اشتباه کرده ام بازهم من را نصیحت کن.» رسیدن طلبه را به این حدّ و قائل نشدن شأن و مقامی برای خود را نشانه حرکت در مسیر بندگی دانستند که بهتر می¬تواند در جامعه خودش را نشان داده و تأثیر گذارد و آمدن با نیت کسب موقعیت و شغل و جایگاه به حوزه،نیتی شیطانی بوده و رشد تنزلی خواهد داشت.
شش عامل بد تربیتی از نگاه اسلامی استاد شهید مرتضی مطهری:
1-قیود بی جای اجتماعی كه مزاحم تجلی استعدادها و غرایز انسانی می شود و در نهایت موجب سركوبی غرایز می شود .
2-تربیت های مبنی بر ترس و وحشت بی منطق ، خصوصا در دوره كودكی. مثلا ترساندن كودك از چیزی بدون آنكه طفل بتواند منطقا آن را درك كند . به عقیده استاد این گونه ترس ها اشباحی از وحشت در روح طفل بوجود می آورد.
3-ناز پروردگی، كه روح را پر توقع ودر مقابله با حوادث ناتوان ودر نتیجه مایوس و بدبین وغیر متكی به نفس بار می آورد .
4-بیكاری
5-كار بیش از ظرفیت جسمی وروحی
6- برخورد با حوادث هیجان آور ومتاثر كننده یا محرك شهوت به وسیله رادیو و تلویزیون و روزنامه كه استاد معتقد است که آدم را آرام نمی گذارد ونتیجه این نوع هیجانات كم حوصلگی ،تند خویی، عصبانیت، پیری زودرس و بیماری های عصبی می شود .