سحر را دریاب
« سحر را دریاب »
شهید حاج قاسم سلیمانی در توصیهای به برادرزادهاش مینویسد :
مهدی جان! تمام کسانی که به کمالی رسیدند خصوصاً کمالات معنوی که خود منشأ و پایه دنیوی هم میتواند باشد، منشأ همه آنها سحر است.
سحر را دریاب.
نماز شب در سن شما تاثیری شگرف دارد، اگر چند بار آن را به رغبت تجربه کردی، لذت آن متوجه میشود و به آن تمسک مییابی.
* سلوک در مکتب سلیمانی ، صفحه ۱۰۷ .
مثـــــل معصــــۜــــــومه
مثـــــل معصــــۜــــــومه
یک جشن متفاوت دخترانه به مناسبت ولادت حضرت معصــــۜـومه
قاری قرآن:
سرکار خانم آقایارلو
سخنران برنامه:
سرکار خانم دکتر پورحیدر
مولود خوانی :
سرکار خانم نعمتی
با برنامه های شاد و جذاب برای دختران عزیز
همراه با برنامه های شاد و مولودی خوانی و مسابقه و کلی هدایا و جوایز
باحضور پرشور گل دخترای انزل در حسینیه پیامبر اعظم ﷺ
مثـــــل معصــــۜــــــومه
مثـــــل معصــــۜــــــومه
یک جشن متفاوت دخترانه به مناسبت ولادت حضرت معصــــۜـومه
مولود خوانی :
سرکار خانم آقایارلو
همراه با اعطای مدرک سطح ۲و ۳ تعدادی از طلاب عزیز
همراه با اجرای مسابقه و کلی هدایا و جوایز
باحضور پرشور گل دخترای شهرمون
در سوگ صادق آل محمد (ص)
مراسم عزاداری شهادت امام جعفرصادق (ع) در مدرسه علمیه الزهرا (س) ارومیه
مراسم عزاداری شهادت امام صادق (ع) در مدرسه علمیه الزهرا (س) ارومیه با سخنرانی حجت الاسلام سید کاظم موسوی برگزار شد.
مشاهده خبر در خبرگزاری حوزه
یکی هم این طرف بزن تا میزون بشه
این فیلم رو از دست ندهید ارزش چندبار دیدن رو داره
فیلم سینمایی «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی و نویسندگی و تهیهکنندگی حامد عنقا
از چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت به صورت اختصاصی در پلتفرم فیلیمو اکران میشود
در دفتر فرماندهی، سر و صدا به حدی رسید که فرمانده سپاه منطقه ۷ از اتاقش بیرون آمد و جویای قضیه شد.
مسئول دفتر گفت:” این سرباز تازه از مرخصی برگشته ولی دوباره تقاضای مرخصی داره".
فرمانده ( شهید بروجردی ) گفت:” خب! پسر جان تو تازه از مرخصی آمدی نمیشه دوباره بری".
یک دفعه سرباز، جلو آمد و سیلی محکمی نثار او کرد. در کمال تعجب دیدم بروجردی خندید و آن طرف صورتش را برد جلو و گفت:” دست سنگینی داری پسر! یکی هم این طرف بزن تا میزون بشه".
بعد هم او را برد داخل اتاق. صورتش را بوسید و گفت:” ببخشید، نمی دونستم این قدر ضروری است. می گم سه روز برات مرخصی بنویسند".
سرباز خشکش زده بود. وقتی مسئول دفتر خواست مرخصیش را با کارگزینی هماهنگ کند گوشی تلفن را از دستش گرفت و گفت:"برای کی می خوای مرخصی بنویسی! برای من؟ نمی خواد. من لیاقتش را ندارم".
سرباز با گریه بیرون رفت. بعدها شنیدم، او راننده و محافظ بروجردی شده؛ یازده ماه بعد هم به شهادت رسید.آخرش هم به مرخصی نرفت.
____
بروجردی که باشی سیلی میخوری و آدم میسازی، شهید میسازی…
روح شهدا شاد، یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد