تمرین دوری از دنیا و نفسانیت
خدای متعال چهارصد سال عذاب برای بنی اسرائیل مقدر فرمود
دویست و سی سال گذشت مردم و علمای بنی اسرائیل متوجه این غیبت و نیامدن پیامبر شدند
خانه و کاشانه را رها کرده ، چهل روز به بیابان ها رفتند و ضجه زدند و گریه کردند و از خداوند درخواست رحمت و ارسال پیامبر نمودند خداوند متعال در همان سال ،
پیامبری برایشان فرستاد
و از صد و هفتاد سال غیبت ، صرف نظر کرد
امام صادق علیه السلامفرمودند:
هکذاانتم… که شما شیعیان هم این گونه اید؛ اگر با اشک و آ ه برای
فرج دعا نمودید ، ظهور نزدیک می شودامااگر بی تفاوت بو دیدغیبت امامتان تا آخرین
حد خود ، طول خواهد کشید
«زهد» حضرت عيسی(ع) از زبان امام علي(ع)
«زهد» حضرت عيسی(علیه السلام) از زبان امام علي(علیه السلام)
پرسش : امام علي(ع) در خطبه 160 نهج البلاغه درباره «زهد» حضرت عيسی(ع) چه فرموده است؟
پاسخ اجمالی:امام علي(ع) در خطبه 160 «نهج البلاغه»، درباره «زهد» حضرت عیسی(ع) می فرماید: «او سنگ را بالش خود قرار می داد؛ لباس خشن می پوشید؛ غذای ناگوار [مانند نان خشک] می خورد؛ چراغِ شب هایش ماه بود، میوه و گُل او گیاهانی بود که از زمین برای چهار پایان می رویید؛ نه همسری داشت که او را بفریبد و نه فرزندی که [مشکلاتش] او را غمگین سازد؛ نه مالی داشت که او را به خود مشغول دارد و نه طمعی که خوارش کند؛ مرکبش پاهایش بود و خادمش دست هایش».
پاسخ تفصیلی:امام علي(عليه السلام) در خطبه 160 «نهج البلاغه» به سراغ زندگى بسيار زاهدانه عيسى بن مريم(علیهما السلام) مى رود و در سيزده جمله كوتاه، تمام بخش هاى اين زندگى زاهدانه را خلاصه مى كند؛ همان زندگانى عجيبى كه تصورش براى ما مشكل است؛ تا چه رسد به عمل كردن آن، مى فرمايد: (و اگر بخواهى [براى نمونه از] زندگى عيسى بن مريم [كه درود خدا بر او باد] را برايت بازگو مى كنم؛ او سنگ را بالش خود قرار مى داد؛ لباس خشن مى پوشيد؛ غذاى ناگوار [مانند نان خشك] مى خورد؛ نان خورشِ او گرسنگى، چراغِ شب هايش ماه، سر پناه او در زمستان مشرق و مغربِ زمين بود [صبح ها در طرفِ غرب و عصرها در طرفِ شرق رو به آفتاب قرار مى گرفت] ميوه و گل او گياهانى بود كه از زمين براى چهارپايان مى روياند؛ نه همسرى داشت كه او را بفريبد و نه فرزندى كه [مشكلاتش] او را غمگين سازد؛ نه مالى داشت كه او را به خود مشغول دارد و نه طمعى كه خوارش كند؛ مركبش پاهايش بود و خادمش دست هايش!)؛ «وَ إِنْ شِئْتَ قُلْتُ فِي عِيسَى بْنِ مَرْيَمَ عليه السلام، فَلَقَدْ كَانَ يَتَوَسَّدُ(1) الْحَجَرَ، وَ يَلْبَسُ الْخَشِنَ، وَ يَأْكُلُ الْجَشِبَ، وَ كَانَ إِدَامُهُ الْجُوعَ، وَ سِرَاجُهُ بِاللَّيْلِ الْقَمَرَ، وَ ظِلَالُهُ فِي الشِّتَاءِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا، وَ فَاكِهَتُهُ وَ رَيْحَانُهُ مَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ لِلْبَهَائِمِ؛ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ زَوْجَةٌ تَفْتِنُهُ، وَ لَا وَلَدٌ يَحْزُنُهُ، وَ لَا مَالٌ يَلْفِتُهُ، وَ لَا طَمَعٌ يُذِلُّهُ، دَابَّتُهُ رِجْلَاهُ، وَ خَادِمُهُ يَدَاهُ!».
منظور از جمله «كَانَ إِدَامُهُ الْجُوعَ» اين است كه غالباً تنها به نان قناعت مى كرد و نان خورشى نداشت. و جمله «ظِلَالُهُ فِي الشِّتَاءِ…» اشاره به اين است كه براى دفع سرماى زمستان از تابش آفتاب استفاده مى كرد كه صبح ها به طرف غرب مى تابيد و عصرها به طرف شرق.
حضرت مسيح(عليه السلام) در زمانى ظهور كرد كه دنياپرستانِ بنى اسرائيل زندگى پر زرق و برق، سفره هاى رنگين، كاخ هاى پر تجمل، همسرانِ زيبا، لباس هاى زينتى و مركب هاى گرانبها داشتند. حضرت مسيح(ع) براى اينكه هشدارى به همه آنها بدهد و از آن زندگى كه مايه هزار شور و شرّ و گرفتارى در زنجيرهاى اسارت بود به يك زندگى ساده و عاقلانه و كم هزينه متوجّه سازد، اين راهِ سخت را براى خود برگزيد و از آنجا كه اصول مشكلات زندگى انسان و انواع ذلّت هايى كه به آن، تن مى دهد، در اين چند موضوع خلاصه مى شود، خانه هاى پر زرق و برق، همسران زيبا و پرفتنه، فرزندان پرهزينه، اموالى كه نگهداشتن و حساب و كتاب آنها، مايه رنج و مصيبت فراوان است، مركب ها و خادمان پرخرجى كه هر يك بخشى از افكار انسان را به خود مشغول مى سازند و از هر چه غير آن است باز مى دارند حضرت مسيح(ع) به همه آنها پشت پا زد و از رنگ همه اين تعلّقات آزاد شد تا خفتگان را بيدار سازد و همگان را غلام همت خويش سازد.
غلام همت آنم كه زير چرخ كبود *** ز هر چه رنگ تعلّق پذيرد آزاد است!(2)
پی نوشت:(1). «يتوسد» از ماده «توسد» يعنى چيزى را به صورت بالش زير سر نهادن.
(2). گردآوری از: پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1386 شمسی، چاپ: اول، ج 6، ص 237.
جمع میان دو نماز در سنت پیامبر
آیا جمع بین دو نماز در سنّت پیامبر (صلى الله علیه وآله) وجود دارد؟
علاوه بر منابع شیعیان، در منابع معروف اهل تسنن مانند صحیح بخارى و صحیح مسلم، سنن ترمذى، موطأ مالک، مسند احمد و…، حدود سى روایت درباره جمع میان نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشاء، نقل شده است که به برخى از آنها اشاره مى کنیم تا معلوم شود که همه مسلمانان به صحت این عمل معتقدند و این کار از بدعت هاى شیعیان محسوب نمى شود:
1.احمد بن حنبل در مسندش از ابن عباس نقل مى کند که گفت: رسول خدا (صلى الله علیه وآله) در مدینه مقیم بود و مسافر نبود، با این حال هم نماز ظهر و عصر (۸ رکعت) و هم نماز مغرب و عشاء (۷ رکعت) را با هم خواندند.
(مسند احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۲۲۱.)
2. مالک در موطأ از ابن عباس روایت کرده که گفت: رسول خدا (صلى الله علیه وآله) نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء را به صورت جمع (با هم) به جاى آوردند در حالى که نه خوفى وجود داشت و نه سفرى در کار بود.
(موطأ مالک، ج ۱، ص ۱۴۴، ح ۴)
3. مسلم در صحیحش در باب جمع بین دو نماز در حضر مى گوید: ابن عباس گفت: رسول خدا (صلى الله علیه وآله) نماز ظهر و عصر را با هم و نماز مغرب و عشاء را با هم به جاى آورد بى آن که خوفى باشد یا در حال مسافرت باشد.
(صحیح مسلم، ج ۱، ص ۴۸۹، ح ۴۹)
4. و همچنین ابن عباس مى گوید: رسول خدا (صلى الله علیه وآله) در مدینه جمع بین دو نماز ظهر و عصر و دو نماز مغرب و عشاء کرد بدون خوف و باران. مى گوید: به ابن عباس گفتم: چرا چنین کرد؟ گفت: براى این که امتش در مشقت نیفتند.
(صحیح مسلم، ج ۱، ص ۴۹۰، ح ۵۱)
5. بخاری نیز روایت کرده که پیامبر (صلی الله علیه [وآله] وسلم) ۷ رکعت را با هم و ۸ رکعت را با هم از نماز های یومیه به جای آورد.
(صحیح بخاری، ج ۱، ص ۱۴۰، باب نماز مغرب . و ج ۱، ص ۱۳۸، باب وقت عصر)
تقریباً در تمام احادیث بالا که در کتب معروف و منابع درجه اول اهل تسنن نقل شده و سند آن ها به جمعى از بزرگان صحابه مى رسد، روى دو نکته تأکید شده است:
نخست این که رسول خدا (صلى الله علیه وآله) جمع میان دو نماز را در حالى انجام داد که مشکل خاصّى مانند باران یا سفر، یا ترس از دشمن، وجود نداشت.
دیگر این که هدف آن حضرت «توسعه بر امّت» و «رفع عسر و حرج» بوده است.
منبع :همراه با راستگویان، دکتر سید محمد تیجانی تونسی، ص۳۷۹.
مهندسی عجیب!
مهندسی عجیب!
نماز رشد دهنده، یعنی نمازی که کارخانه آدم سازی است.
فضای نماز، فضای تربیتی است. مانند دریا که حیوانات درون آن بدون معلم و مربی، همه شنا بلدند.
اگر انسان واقعا اهل نماز شد، خودبه خود همه عیب ها و نواقصش برطرف می شود.
به راستی که در نماز، مهندسی عجیبی شده است، از مسح سر و پا می فهمیم که باید سر تا پا نمازی شویم… توجه به این نکات، از انسان رها، یک انسان مخلص، متعهد، کامل و استاندارد می سازد.
استاد قرائتی: کتاب شیوه های دعوت به نماز
چرا اندوه؟!
لِكَيْلاٰ تَأْسَوْا عَلىٰ مٰا فٰاتَكُمْ وَ لاٰ تَفْرَحُوا بِمٰا آتٰاكُمْ وَ اَللّٰهُ لاٰ يُحِبُّ كُلَّ مُخْتٰالٍ فَخُورٍ (٢٣) حدید
تا هرگز بر آنچه از دست شما رود دلتنگ نشوید و به آنچه به شما میدهد مغرور و دلشاد نگردید، و خدا دوستدار هیچ متکبر خودستایی نیست
چرا اندوه؟!
قرآن در تحلیل چرایی اندوه به توصیف هستی شناختی و اعتقاد و بینش ها و نگرش های افراد می پردازد و در تحلیل و علت یابی اندوه می فرماید : از آن جایی که انسان نمی داند مالک هستی خداست و نمی پذیرد که خداوند هر کاری را در دنیا و جان و جامعه و جهان بر اساس حکمت انجام می دهد و به هر کسی چیزی را به علم و دانایی و نیز توانایی می بخشد و یا می گیرد؛ زیرا با این دادن و گرفتن است که حکمت و هدفش بر آورده می شود و انسان و جان و جهان تربیت و پرورش می یابد.
پس اگر باور کنیم که هستی ملک خداوندی است که حکیم و علیم و قدیر و رحمان است؛ دیگر نسبت به از دست داده ها اندوهگین نمی شویم و نسبت احتمال از دست دادن ترسان و هرسان نمی گردیم؛ چنان که وقتی چیزی به ما داده شد، بزن و برقص راه نمی اندازیم و رفتار هیجانی شدید فرح به ما دست نمی دهد.(حدید، آیات 22 و 23)
با این نگاه است که می توانیم از اندوه و حتی ترس رهایی یابیم و به مقام سرور باطنی برسیم و آرامش در جان ما مقام گیرد و هرگز گرفتار حزن و ترس و تشویش نشویم.