منم سربازت میشم....
سـال جدید از برای مـــؤمن
از اول ماہ رمضـان آغاز می شود؛
لذا محاسبه ای از برای نفس خود در نظر داشته باش و از گناهان مرتڪب شدہ در سال قبل، توبـه کن. و بگذار پاک به میهمانی خدا وارد شوی.
رمضان شهر عشق و عرفان است
رمضان بحر فيض و احسان است
رمــضــــان مــاه عــتــرت وقــرآن
گــــاه تــــجديد عهد و پيمان است
حلول ماه مبارک رمضان، ماه رحمت و برکت و غفران مبارک باد.
رمضان؛ یعنی بی کرانگی روح. رمضان؛ یعنی بالاتر از جبرئیل رفتن و در ضیافت و در خانه دوست، بی پرده و بی حضور نامحرم قدم نهادن.
رمضان؛ یعنی غرق شدن در زلال لاهوت. رمضان امسال چه حال و هوایی دارد! ماه نو که به دنبالش می گردیم، چه سرمست و از خود رهیده داس نو اش را از چشم ها پنهان می دارد. با این حال، ستارگان امشب با شادی، در هرم بیابان ها سوسو می زنند و چشمک زنان، نوید آغاز ماهی نو را می دهند. امشب فرشتگان ازدحام کرده اند و بر در و دیار عالم گلاب می پاشند. امشب شادی فرشتگان در وصف نمی گنجد و طراوت شکفتن این ماه نو و شهر رحمت، از فهم خورشید نیز بالاتر است.
شب نیاز است و شب عروج، شب فرود رحمت و شب فراز و به معراج رسیدن، شب آرامش و یک رنگی با فرشتگان. شبی که می توان دریای طوفانی را به ساحل نجات بخش خداوند رساند و در حرم امن الهی مهمان شد. شبی که هزار هزار فرشته، بال گشوده اند تا قطر ه های بارانِ بخشش و مغفرت را بر روی زمینیان ببارانند. آری، فرشتگان رمضان، از هفت آسمان عشق به سوی زمین می آیند، به پای بوس ماه نویی که می آید.
رمضان؛ یعنی مرحم دل های توبه کنندگان؛ دل هایی که سوخته از گناه و گداخته از بی معرفتی هاست؛ ماهی که در آن، فریادگرایی عاشقان اوج می گیرد و کاسه های تهی دستان، رو به میزبان آن بلند است.
رمضان، ماهی است که در سحرهایش، چشمان دل سوختگان، قطره قطره از فراق یار، گریان و پریشان می بارند.
رمضان، ماهی است که بندگان خدا، در شب های قدرش فریاد می زنند رسوایی و اندوه پریشانی شان را و سرشار از اندوه گناه، با بندبند جوشن کبیر، رنگ خدا می گیرند. رمضان، ماهی است که قدر پرقدرش را در خود جای داده است.
قانون بی مانند آفرینش، بر قاموس قلب محمد، در قدر پرقدر رمضان حک می شود. ماهی آمده است که شکسته دلان، انتظار آمدنش را می کشیدند تا با بال توبه پرواز کنند.
الهی! من آمده ام تا سرود دل نشین محبوبیت و بندگی را هم نوا با شب زنده داران سر دهم. الها! من آمده ام تا تسبیح توبه و پشیمانی را دانه دانه بشمارم. پناه من! در این ماه نو آمده ام تا از وجود تو عطر اجابت بگیرم. آمده ام ای کریم ترین! تا در شب غریبی خویش، از سفره های گسترده آسمانی، طعام معنویت برگیرم. آمده ام تا در دروازه های گشوده اجابت، استغاثه ام را دوچندان کنم.
سایت حوزه
السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اَباصالحَ المَهدی یا خَلیفةَالرَّحمنُ
و یا شَریکَ الْقُرآن اَیُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان
شمیم گلبرگ های معطر یاس پیامبر ،
در وجودزهرایی شما پیچیده است
و با هر نفس که می کشید ،
جهان بوی یاس می گیرد…
و اینگونه است که ما هر صبح ،
سلام می دهیم بدان امید
که شاید ذره ای از هوای کوی شما در وجودمان بپیچد و زنده مان کند …
حیف بود صیاد بمیرد
دو هفته پیش شهید کاظمی پیش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم:
یکی اینکه دعا کنید من روسفید بشوم، دوم اینکه دعا کنید من شهید بشوم. گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهای مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛
شماها همهتان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد.
بعد گفتم آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایستهی شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد.
وقتی این جمله را گفتم، چشمهای شهید کاظمی پُرِ اشک شد، گفت: انشاءاللَّه خبر من را هم بهتان بدهند!
فاصلهی بین مرگ و زندگی، فاصلهی بسیار کوتاهی است؛ یک لحظه است. ما سرگرم زندگی هستیم و غافلیم از حرکتی که همه به سمت لقاءاللَّه دارند. همه خدا را ملاقات میکنند؛
هر کسی یک طور؛ بعضیها واقعاً روسفید خدا را ملاقات میکنند، که احمد کاظمی و این برادران حتماً از این قبیل بودند؛ اینها زحمت کشیده بودند.
▫️بیانات مقام معظم رهبری در مراسم تشییع پیکرهای فرماندهان سپاه ۱۳۸۴/۱۰/۲۱
فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا
صبر و آرزو
چيزی که باعث میشود انسان به آرزوهايش برسد صبر و حوصله است. چرا کشاورز دست به محصول پيدا میکند ؟ زيرا حوصله میکند. اگر امروز گندم میکارد فردا خاکها را کنار نمیزند که ببيند ريشه زده يا نه و میداند که بايد حوصله کند و خودش بايد بيرون بيايد. قرآن میفرماید اگر میخواهيد به محصولی دست پيدا بکنيد بايد از صبر کمک بگيريد.
يک از جاهایی که صبر مطرح است، حرف مردم است. خدا میفرماید بر حرف مردم صبر کنید و از کوره در نروید. خداوند به پيامبرش فرمود صبوری کنید، ما تو را میبينيم هرکس هر چه میخواهد بگويد بگويد و بعد میفرماید از نماز کمک بگير. نماز همان اندازه به ما کمک میکند که ما کمک به نماز میکنيم. ما نماز را میسازيم و نماز هم ما را میسازد.
ما نماز را ميسازيم و نماز هم ما را میسازد.
نماز مثل خيمه است. يک وقت شما در زمستان بالای قلهی هيماليا میرويد، چادر میزنيد و راحت هم هستيد ، اين خيمه غير از خيمهای است که در شبها در پارک میزنيد . اگر اين را به قله ببريد اصلا نمیتوانيد آنرا نصب کنيد. نماز مثل خيمه است. زمانی میتوانيد از نماز کمک بگيريد که نمازت آن قدر ارزش داشته باشد.
اينکه قرآن میفرماید از نماز کمک بگيريد اين بستگي دارد که ما چه نمازی ساخته باشيم، به همان اندازه به ما کمک میکند
تا چه خيمهای ساخته باشيم و چه نمازی خوانده باشيم. پس نماز میتواند کمک بکند بشرطی که نماز واقعی باشد. اين نماز برای ما که رشد نکرده ايم بزرگ است. حالا چرا بزرگ است؟ چون جزء ما نشده است.
اگر نماز جزء وجودی انسان نشود انسان احساس خستگس میکند، اما خاشعين احساس خستگی نمیکنند. در آيهايی قرآن خاشعين را لطيف معنا میکند، قرآن میفرمايد: در بيابان گياهی وجود ندارد و خالی است وقتی باران میآيد گياهان رشد میکنند و بالا میآيند پس زمين خاشع هيچ چیز ندارد.
انسان هم اگر واقعا به اينجا برسد که بفهمد چيزی ندارد و تهيدست است، آن وقت باران نماز آنرا سبز میکند، ديگر احساس سنگينی ندارد و راحت نماز را در خودش راه میدهد. باران وقتی در خاک میبارد فرو میرود ولی در آسفالت فرو نمیرود و آسفالت آن را پس میزند.
معارج، ۵؛ ۱۵۳، بقره.