ضیافت در خانه دوست
رمضان؛ یعنی بی کرانگی روح. رمضان؛ یعنی بالاتر از جبرئیل رفتن و در ضیافت و در خانه دوست، بی پرده و بی حضور نامحرم قدم نهادن.
رمضان؛ یعنی غرق شدن در زلال لاهوت. رمضان امسال چه حال و هوایی دارد! ماه نو که به دنبالش می گردیم، چه سرمست و از خود رهیده داس نو اش را از چشم ها پنهان می دارد. با این حال، ستارگان امشب با شادی، در هرم بیابان ها سوسو می زنند و چشمک زنان، نوید آغاز ماهی نو را می دهند. امشب فرشتگان ازدحام کرده اند و بر در و دیار عالم گلاب می پاشند. امشب شادی فرشتگان در وصف نمی گنجد و طراوت شکفتن این ماه نو و شهر رحمت، از فهم خورشید نیز بالاتر است.
شب نیاز است و شب عروج، شب فرود رحمت و شب فراز و به معراج رسیدن، شب آرامش و یک رنگی با فرشتگان. شبی که می توان دریای طوفانی را به ساحل نجات بخش خداوند رساند و در حرم امن الهی مهمان شد. شبی که هزار هزار فرشته، بال گشوده اند تا قطر ه های بارانِ بخشش و مغفرت را بر روی زمینیان ببارانند. آری، فرشتگان رمضان، از هفت آسمان عشق به سوی زمین می آیند، به پای بوس ماه نویی که می آید.
رمضان؛ یعنی مرحم دل های توبه کنندگان؛ دل هایی که سوخته از گناه و گداخته از بی معرفتی هاست؛ ماهی که در آن، فریادگرایی عاشقان اوج می گیرد و کاسه های تهی دستان، رو به میزبان آن بلند است.
رمضان، ماهی است که در سحرهایش، چشمان دل سوختگان، قطره قطره از فراق یار، گریان و پریشان می بارند.
رمضان، ماهی است که بندگان خدا، در شب های قدرش فریاد می زنند رسوایی و اندوه پریشانی شان را و سرشار از اندوه گناه، با بندبند جوشن کبیر، رنگ خدا می گیرند. رمضان، ماهی است که قدر پرقدرش را در خود جای داده است.
قانون بی مانند آفرینش، بر قاموس قلب محمد، در قدر پرقدر رمضان حک می شود. ماهی آمده است که شکسته دلان، انتظار آمدنش را می کشیدند تا با بال توبه پرواز کنند.
الهی! من آمده ام تا سرود دل نشین محبوبیت و بندگی را هم نوا با شب زنده داران سر دهم. الها! من آمده ام تا تسبیح توبه و پشیمانی را دانه دانه بشمارم. پناه من! در این ماه نو آمده ام تا از وجود تو عطر اجابت بگیرم. آمده ام ای کریم ترین! تا در شب غریبی خویش، از سفره های گسترده آسمانی، طعام معنویت برگیرم. آمده ام تا در دروازه های گشوده اجابت، استغاثه ام را دوچندان کنم.
سایت حوزه