جایی که شیطان تخم گذاری می کند!
یکی از کانون هایی که در وجود انسان سرچشمه کارها است تفکر و اندیشه است. فکر سالم محصول و بازده سالم و پاک دارد و فکر آلوده بازده ناسالم و آلوده خواهد داشت.
فكر آن باشد كه بگشاید رهى
راه آن باشد كه پیش آید شهى
گاهی شده است که با اینکه ذهن و فکرمان مشغول است اما چشم خود را به منظره ی زیبایی می دوزیم و از آن منظره لذت هم می بریم اما این حالت در ما زیاد به طول نمی انجامد و احساس می کنیم آشفته حالیم! مقداری که تأمل می کنیم متوجه می شویم که ذهن در حال پردازش به موضوعاتی است که دقایقی قبل درگیر آن بوده است …
این به خاطر این است که فکر و ذهن آدمی به اموری که برای او موضوعیت دارند، توجه می کنند. اگر یک مسئله ای برای ما خیلی مهم جلوه کند، درون ما به آن مشغول می شود و فکر ما در خلوت و جلوت به آن می پردازد.
با این مقدمه برویم سراغ موضوع اصلی خودمان یعنی فكر گناه:
در منابع دینی ما بابی است بر این که فكر گناه تا به مرحله عمل نرسیده، انسان را جهنمی نمی کند؛ برخلاف نیت و فكر كار نیك كه اگر به وسیله مانعی به مرحله عمل هم نرسد، در نزد خدا به منزله همان عمل خوب شمرده شده و بابی می شود برای بهشتی شدن بندگان.
که البته این بدین معنا نیست که انسان در برابر خوراک هایی که به ذهن خود می دهد رها و آزاد بوده و مسئولیتی ندارد و می تواند هر موضوع گناه و شومی را در احاطه ی فکر خود قرار دهد، چرا که این افکار منجر به این خواهند شد که آدمی کم کم از وسط دنیای انسانیت به دیواره ها و از دیواره ها کم کم به بیرون از این دنیا هدایت شود.
فکر گناه و انجام ندادن آن مثل این است كه از هیزمی در خانه ای فقط دود متصاعد گردد و آتش نگیرد. درست است تا زمانی كه آتش شعله ور نشود، آن خانه و اتاق نمی سوزد، اما دودش خانه را سیاه و تیره می سازد و هنگامی كه این فعل به عمل منتهی می شود، دل و صاحب دل هر دو خواهند سوخت.
در روایتی حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: كسی كه بسیار درباره گناهان بیندیشد ، بزهكاری او را به خویش فرا می خواند.(غررالحكم ، ج 5 ، ص 321)
راز بیماری امام سجاد (علیه السلام) در کربلا
راز بیماری امام سجاد (علیه السلام) در کربلا
در حادثه جانسوز کربلا، وجود نازنین امام چهارم(علیه السلام)، به شدت دچار بیماری گشت، و در اثر آن ضعف و سستی فراوانی بر بدن مبارک آن حضرت چیره شد، بگونه ای که حتی توانایی حمل شمشیر را نداشت.
همین امر موجب شده که بسیاری از مردم از سر ناآگاهی، امام چهارم را به عنوان امام بیمار شناخته و همواره در صفحه ی ذهنشان این پندار غلط نقش بسته شده که امام سجاد(علیه السلام) شخصی بیمار و ناتوان و ضعیف بوده که چهره ای زرد و رنگ پریده داشته و دارای روحی افسرده و پژمرده بوده است و این بیماری مهلک از ابتدا عمر تا پایان عمر شریف حضرت، با ایشان همراه و عجین بوده است، در حالی که این پندار کاملاً غلط و به دور از واقعیّت است، زیرا امام چهارم تنها در حادثه کربلا به مدّت کوتاهی بیمار شدند و بعد از آن بهبود یافته و در حدود 35 سال چون سایر پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) از سلامت کامل جسمی و روحی برخوردار بود.
شاید در ذهن شما خواننده محترم این سؤال مطرح شود که راستی چرا امام سجاد(علیه السلام) در آن شرایط حساس و بحرانی، که امام حسین(علیه السلام) به شدت به یاری و همکاری او نیازمند بوده است دچار بیماری شد؟! آیا این امر اتفاقی بوده است یا اینکه حکمت و رازی در آن نهفته است که امام چهارم در حدی بیمار شود که از حضور در معرکه نبرد معاف شود؟!
با دقت و تامل در اطراف این موضوع، پاسخ این پرسش به روشنی یافت می شود و آن اینکه این بیماری در حقیقت لطف و عنایتی از ناحیه خداوند بی همتا بوده است، تا بدین وسیله ایشان در جنگ شرکت نکند و جان مبارکش از خطر کشتار جانیان آن حادثه خونین در امان بماند و در سایه این حفاظت جانی، رشته پر فروغ امامت تداوم یافته و پر چشم امامت بر زمین نخوابد.
اگر حضرت بیمار نبود حتماً در جنگ با یزیدیان شرکت می کرد و در نتیجه ایشان نیز چون پدر بزرگوارشان حسین بن علی(علیه السلام) و سایر شهدای عزیز کربلا، به شهادت می رسید و چراغ امامت برای همیشه خاموش می گشت.
برای روشن شدن این مطلب و اینکه جای هیچ شک و شبهه ای باقی نماند در ادامه به قسمتی از جریان حادثه کربلا اشاره می نمایم:
هنگامی که امام حسین (علیه السلام) تنها ماند و به هر سو نگاه کرد، برای خود یار و یاوری ندید، صدا زد: (هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله). آیا کسی هست که از حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) حمایت و دفاع کند؟!… این سخن آنچنان جگر سوز بود که وقتی بانوان حرم، آن را شنیدند، صدای گریه ی آنها بلند شد، در این هنگام امام سجاد(علیه السلام) که سخت بیمار و در بستر بود برخاست و به زحمت از خیمه اش بیرون آمد، به قدری ناتوان بود که نمی توانست شمشیر خود را حمل کند.
ام کلثوم (علیهاالسلام) تا نگاهش به حضرت افتاد فریاد زد: به خیمه برگرد. امام سجاد(علیه السلام) فرمود: ای عمّه، مرا رها کن تا در رکاب پسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با دشمن بجنگم.
امام حسین(علیه السلام) متوجه شد و فریاد زد: ای ام کلثوم، او را نگهدار، تا زمین از نسل آل محمد(صلی الله علیه و آله) خالی نماند.1
امام سجاد علیه السلام و لقب زین العابدین
امام سجاد علیه السلام و لقب زین العابدین
كنیه آن حضرت ابوالحسن و ابومحمد است . و القاب مشهوره ی آن حضرت زین العابدین و سید الساجدین ، سیدالعابدین ، زین الصالحین ، وارث علم النبیین ، وصی الوصیین، منارالقانتین ، خاشع ، المجتهدالزّاهد، العابد، البكاء ، السجاد و زكی ، امین و ذوالثفنات .
به روایت امام صادق نقش نگین انگشتر آن حضرت الحمدلله العلی بوده و به روایت امام محمد باقر(علیه السلام) العزهء لله و به روایت ابوالحسن موسی خَزِیَ وَ شَقِیَ قاتِلُ الحُسَین بن علی .
ابن بابویه از حضرت باقر (علیه السلام) روایت كرده است : پدرم علی بن الحسین (علیه السلام) هرگز یاد نعمتی از خدا را نكرده مگر اینكه سجده كرد برای شكر آن نعمت و هرگز آیه ای از كتاب خدا را نخواند، مگر آنكه سجده كرد و هرگاه حق تعالی از او بدی را دفع می كرد كه از او در بیم بود یا مكر مكركننده ای را از او می گردانید سجده می كرد و هرگاه توفیق می یافت میان دو كس را اصلاح كند، برای شكر آن سجده می كرد و اثر سجده در جمیع مواضع سجده آن حضرت بود، و به این سبب آن حضرت آن حضرت را سجاد می گفتند .
و نیز از امام محمد باقر(علیه السلام) روایت كرده كه در موضع سجده پدرم اثرهای آشكار و برآمدگیها بود ، كه در هر سال دو مرتبه آنها را از بین می بردند و در هر مرتبه ثفنه و برآمدگی پنج موضع را می بریدند به این سبب آن حضرت را دوالثفنات می خواندند . مؤلف گوید : اهل لعنت گفته اند: ثفنه یعنی آنچه از شتر موقع خواب به زمین برسد و سفت شود و پینه ببندد و از این معلوم می شود كه پیشانی و دو كف دست و زانوهای مبارك آن حضرت از كثرت سجده پینه می بسته .
همچنین روایت كرده است كه چون زهری حدیثی از حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) نقل می كرد و می گفت : كه سفیان بن عُیَیْنَه پرسید : چرا ایشان را زین العابدین می گویی؟ گفت : « برای آنكه شنیده ام از سعید بن المسیب كه روایت كرد از ابن عباس ، كه حضرت رسول فرمود : در روز قیامت منادی ندا كند، كجاست زین العابدین ، گویا می بینم فرزندم علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب (علیه السلام) در آن هنگام با تمام وقار و سكون صفوف اهل محشر را بشكافد و بیاید.»
امام سجاد علیه السلام شبی در محراب به نماز شب ایستاده بود که شیطان به صورت مار بزرگی در نظرش جلوه کرد تا توجه او را از عبادتش سلب کند. اما امام به او هیچ توجهی نفرمود. شیطان انگشت پای امام را گزید، امّا امام همچنان به نمازش ادامه داد. پس از نماز، صدایی را شنید که سه بار می گفت:« انت زین العابدین» (تو زینت عبادتکنندگانی.)
از آن به بعد این لقب به امام سجاد اختصاص یافت.
امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده است که فرمود:«در روز قیامت، منادی ندا می دهد که « زین العابدین کجاست؟ »و من گویا علی بن الحسین را میبینم که در بین جمعیت با غرور و سربلندی راه میرود.» (منتهی الامال ص 739 علل الشرایع ص 330 ، باب 165 مناقب ج 3 ، ص 304.)
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
چرا می گوییم اجرت با امام حسین(علیه السلام)!
چرا درمذهب تشیع، هر کس کاری میکند، میگویند: اجرت با امام حسین(علیه السلام)؟ مگر امام حسین مانند دیگران بشر نیست؟ اجر کار نیک با امام حسین و بقیه بزرگان است یا با خداست؟ و این در کجای قرآن آمده است که کسی به غیر از الله اجر و پاداش کار نیک را میدهد یا در کدام حدیث از پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمده است.
این اصل و این امر، اختصاصی به شیعه ندارد، به سنّی هم ندارد، اساساً روابط انسان با انسان و هم چنین انسان با خدا، همینطور است. همه “ربط” حلقههاست. از دوست یا همسر یا فرزندتان هم که یک لیوان آب بخواهید، آب لولهکشی به مخزن مرتبط است و مخزن به رودخانه و رودخانه به … . آیا کسی میگوید که من از کسی آب نمیخواهم، چون آب را خدا میدهد؟!
خداوند متعال هیچ فیضی را بدون وسیله و واسطه نداده است تا کسی بتواند بدون وسیله و واسطه آن را اخذ کند. اینها که به بهانهی خدا و توحید، نفی و انکار وسائل و واسطهها را میکنند، همگی ارتباطشان را با خدا قطع میکنند، چون خداوند متعال این وسایل و واسطهها را برای برقراری “ارتباط” قرار داده و معرفی کرده است. به همین دلیل در قرآن کریم بسیار به این “ربط"ها و “رابطه"ها، تصریح شده و تذکر داده است.
چه عملی باعث سعادتمندی علامه امینی شد؟
اسلام نظير خانهاى است كه پايه و ستون آن خانه، محبت اهل بيت(عليهم السلام) است و قوام یک ساختمان به پایه های محکم آن است، پس یک مسلمان واقعی باید همواره دوستدار اهل بیت (علیهم السلام) باشد.
عقیق:خداوند متعال در قرآن می فرماید:
لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى شوری/۲۳
بر اين رسالت مزدی ازشما، جز دوست داشتن خويشاوندان، نمی خواهم
حکایت؛
مرحوم حجت الاسلام دکتر امینی نقل می کند: پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم پدرم، علامه امینی نجفی، شب جمعه ای قبل از اذان فجر ایشان را در خواب دیدم، عرض کردم: پدر جان! در آنجا چه عملی باعث سعادت و نجات شما گردید؟ کتاب الغدیر … یا سایر تألیفات …. یا تأسیس و بنیاد کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام؟ پاسخ دادند: نمی دانم چه می گویی، قدری واضح تر و روشن تر بگو! گفتم: آقا جان! شما اکنون از میان ما رخت بر بسته اید و به جهان دیگر منتقل شده اید، در آنجا که هستید کدام عمل باعث نجات شما گردید از میان صدها خدمت و کارهای بزرگ علمی و دینی و مذهبی؟
مرحوم علامه امینی درنگ و تأملی نمودند، سپس فرمودند:
فقط زیارت ابی عبدالله الحسین علیه السلام.
عرض کردم: شما می دانید اکنون روابط بین ایران و عراق تیره و تار است و راه کربلا بسته ، چه کنم؟
فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین علیه السلام برپا می شود شرکت کن، ثواب زیارت امام حسین علیه السلام را به تو می دهند، سپس فرمودند: پسر جان! در گذشته بارها تو را یادآور شدم و اکنون به تو توصیه می کنم که زیارت عاشورا را هیچ وقت و به هیچ عنوان ترک و فراموش نکن، مرتب زیارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظیفه بدان، این زیارت دارای آثار و برکات و فوائد بسیاری است که موجب نجات و سعادتمندی در دنیا و آخرت تو می باشد.
حضرت علامه با تألیف، مطالعه، تنظیم و رسیدگی به ساختمان کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام در نجف اشرف و مشغولیت های دیگری که داشتند، مواظبت کامل به خواندن زیارت عاشورا داشتند و سفارش به زیارت عاشورا می نمودند.
پی نوشت:
با اقتباس و ویراست از کتاب طرحی نو از زیارت عاشورا
منبع:حوزه