پاسخ خردمندانه
روایت شده است كه میان امام رضا علیه السلام و مامون، گفتگوهای زیادی شد و ضمن آن مامون، قبول خلافت را، به امام علیه السلام پیشنهاد كرد و آن حضرت نپذیرفت، سپس ولایتعهدی را عرضه كرد، امام علیه السلام از آن نیز امتناع فرمود، پس از آن مامون گفت:
«تو پیوسته با آنچه خوشایندم نیست، با من برخورد می كنی، گویا از خشم من خود را در امان می بینی، به خدا سوگند، اگر ولایتعهدی را نپذیری، تو را بدان مجبور می كنم و چنانچه باز هم اصرار ورزی گردنت را میزنم.»(علل الشرایع: 1/266)
بنابراین دانسته می شود كه موضوع ولایتعهدی امام علیه السلام جز دامی نبوده، كه مامون برای به چنگ آوردن امتیازهای سیاسی چندی، كه می توانست بسیاری از مشكلات حكومت را برطرف كند، گسترده است.
لیكن امام رضا علیه السلام از هر كس به مامون آگاه تر و به مقاصد او بیناتر بود. امام نقشه مامون را می خواند و كوشش او را در سوء استفاده از محبوبیت امام و فریبكاری او در پایگاه های مردمی و استفاده نابجا از قدرت و قوت مركز سیاسی، به آسانی می دانست.
چنانکه حضرت به او فرمود:
« آیا خلافت جامه ای است كه خدای بر تو پوشانیده است؟ و اگر جامه ای است كه خدا بر تو پوشانیده است. تو نمیتوانی آنرا از خود دور سازی و به من واگذاری. و اگر چیزی نیست كه خدای به تو عطا كرده باشد، پس چگونه چیزی را كه مالك آن نیستی به من وا می گذاری؟»
امام با این سخن آشكار تایید كرد كه نمیخواهد مشروعیت خلافت مامون را اعلام فرماید و روی گرداندن ایشان از پذیرفتن خلافت به معنای ارجاع خلافت به او نیست. یعنی اگر امام، خلافت را نپذیرفت به این معنی نبود كه آن را به مامون واگذاشته و بازگردانیده باشد.
موضع منفی امام به منزله اشاره ای گذرا به محكوم كردن واقعیت حكومت فاسد بود كه جز دگرگون كردن آن چاره ای نبود، و این بدان معنی بود كه او بطور كلی از وضع موجود حكومت خرسندی نداشت. امام از نخستین هنگام، پرهیز از حكومت مامون و همه پی آمدهای آنرا اعلام فرمود. ازاین رو هیچگونه كار و مسوولیت سیاسی را بر عهده نمیگرفت. زیرا، آن اوضاع به این نیاز داشت كه در آن تغییر اساسی داده شود و از نو بنیان گیرد…
مامون می دانست كه وارد شدن امام رضا علیه السلام در دستگاه حكومتی او هرگز باعث دگرگونی یا اصلاح آن نخواهد شد. زیرا آن دستگاه دچار انحرافی عظیم شده بود كه سراسر امت اسلامی را در بر گرفته بود و امكان نداشت آن انحراف در یكی دو روز تغییر و تبدیل یابد و اصلاح شود. مامون می خواست امام را در دستگاه دولتی خود وارد كند تا او را در برابر دستگاههای مردمی بدنام سازد و به عنوان كاسبی سازش كار و مصلحت اندیش وانمود كند و ثابت نماید كه او دارای نظریه حقیقی و مردمی نیست، و بدینوسیله مردم را از رهبری اهل بیت علیهم السلام نومید سازد. ازاین رو بود كه امام با همه نیرو بر ضد مامون برخاست و با رفتار منفی در برابر دستگاه حاكم و نپذیرفتن مشاركت و همكاری با مامون به هر شكل و صورت قیام فرمود.
امام رضا علیه السلام با مامون بسیار سختگیر بود و با صراحت و قدرت با مامون رفتار میكرد و از كردار او عیب می گرفت و آن را می سنجید. مامون نیز به پذیرفتن مواعظ و پندهای امام تظاهر می كرد اما دشمنی امام را در دل داشت. از این رو، وقتی مامون تصمیم گرفت مركز خلافت را از مرو به بغداد منتقل سازد، امام رضا علیه السلام را مسموم كرد و در حقیقت زان پس كه امام همه كوشش خود و امكانات خویش را برای اسلام و اعتلای كلمه آن به كار برد، پاداش آن بزرگوار را داد.
منبع:سایت تبیان