دو سؤال از مخالفین غدیر
حجت الاسلام قرائتی در گفتاری دربارۀ غدیر خم به اثبات کلمۀ مولی به معنای جانشینی پرداخته و اظهار داشت: همه اهل شیعه غدیر (ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین) را قبول دارند. دربارۀ اهل سنت نیز باید گفت؛ علامه امینی (ره) در کتاب الغدیر از قرن اول تا قرن چهاردهم اسامی 356 نفر از علمای مشهور اهل سنت را معرفی کرده که همۀ آن ها غدیر را قبول دارند؛ منتها حرفی که آن ها دربارۀ «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاه» می زنند این است که کلمۀ «مولی» به معنای دوست است!؛ یعنی نه این که بعد از من (پیامبر) علی حکومت کند. یعنی علی را دوست داشته باشید!.
ما در جواب می گوییم؛ آیا هر کسی را دوست داشته باشی با او بیعت می کنی؟. انسان خربزه را دوست دارد؛ آیا با خربزه بیعت می کند؟. کشمش را هم دوست دارد، آیا با کشمش بیعت می کند؟. انسان گاهی کت و شلوار خود را هم دوست دارد؛ آیا با کت و شلوار خود بیعت می کند؟.
در غدیر خم، مردم با حضرت علی (ع) بیعت کردند. بیعت، یک کار سیاسی است. یعنی حکومت؛ نه به معنای دوست داشتن!.
بنابراین این که در غدیر خم هم، بیعت کردند و هم تبریک گفتند؛ تبریک و بیعت یعنی کار سیاسی، نه دوستی.
* تهدید چهارگانه خداوند به پیامبر (ص)
مطلب دیگر آن که، خداوند در چهار جا در قرآن کریم به پیامبر (ص) تشر زده و حضرت را تهدید کرده است؛
الف) توحید
یکی توحید است؛ خداوند می فرماید: «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ» (1) اگر از مرز توحید بیرون بروی، عملت نابود است. توحید، مهم ترین اصل در همۀ ادیان است.
ب) وحی
دوم، وحی است. ذات باریتعالی می فرماید: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاویلِ * لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمینِ * ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتینَ» (2) اگر او سخنى دروغ بر ما مىبست، * ما او را با قدرت مىگرفتیم، * سپس رگ قلبش را قطع مىكردیم.
اگر یک کلمه به وحی اضافه کنی رگ گردنت را قطع می کنم.
ج) ولایت
سوم، ولایت است. خداوند متعال می فرماید: «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» (3) علی را معرفی کن. اگر علی را در غدیر خم معرفی نکنی، زحمات بیست و سه سالگی ای هیچ است.
د) تکیه کردن بر افراد ظالم
چهارم، تکیه کردن بر افراد ظالم می باشد. خداوند می فرماید: «إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَیاةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ» (4) اگر چنین مى كردى، ما دو برابر مجازات(مشركان) در زندگى دنیا، و دو برابر(مجازات) آنها را بعد از مرگ، به تو مى چشاندیم. اگر خواسته باشی به ظالمین تکیه کنی، دو برابر دیگران به تو تلخی می چشانیم. یعنی به ظالم تکیه نکن.
همین کاری که الان شیوخ عرب انجام می دهند؛ مثلاً امسال از حج حاجیان برخی کشورها جلوگیری کردند و نخست وزیر اسرائیل خوشحال شد. آل سعود امروز به کفر نزدیک تر از ایمان است.
قرآن می فرماید: «هُمْ لِلْكُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإیمانِ» (5) آنها در آن هنگام، به كفر نزدیكتر بودند تا به ایمان.
ریحانه های بهشتی
مراسم با شکوه ریحانه های بهشتی ویژه برنامه ولادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها با مشارکت نهادهای دولتی و حوزه علمیه الزهرا سلام الله علیها ارومیه در باغ نرگس برگزار شد
همراه با مسابقه ورزشی مادر و دختر
مسابقه آشپزی غذاهای سنتی
اجرای گروه تواشیح امیر الانبیا
اجرای نمایش مهدیه و لباسهای سخنگو توسط طلاب حوزه علمیه الزهرا س ارومیه
و برنامه های جذاب دیگر برای دخترهای شهرمان
مناظره ی امام صادق (ع) با ابوحنیفه(بطلان قیاس)
روزی ابوحنیفه[1] برای ملاقات با امام صادق ـ علیهالسّلام ـ به خانه امام آمد و اجازه ملاقات خواست، امام اجازه نداد.
ابوحنیفه گوید: جلو در، مقداری توقف كردم تا اینكه عدهای از مردم كوفه آمدند و اجازه ملاقات خواستند به آنها اجازه داد، من هم با آنها داخل خانه شدم. وقتی به حضورش رسیدم گفتم: شایسته است كه شما نمایندهای به كوفه بفرستید و مردم آن سامان را از ناسزا گفتن به اصحاب محمد نهی كنی بیش از ده هزارنفر در این شهر به یاران پیامبر ناسزا میگویند.
امام: مردم از من نمیپذیرند.
ابوحنیفه: چگونه ممكن است سخن شما را نپذیرند در صورتیكه شما فرزند پیامبر خدا هستید؟
امام: تو خودت یكی از همانهائی هستی كه گوش به حرف من نمیدهند، مگر بدون اجازه من داخل خانه نشدی، و بدون اینكه بگویم ننشستی، و بی اجازه شروع به سخن گفتن ننمودی؟ شنیدهام كه تو بر اساس قیاس[2] فتوا میدهی؟
ابوحنیفه: آری.
امام: وای بر تو كه، اولین كسی كه بر این اساس نظر داد شیطان بود، وقتی كه خداوند به او دستور داد كه به آدم سجده كند گفت: من سجده نمیكنم زیرا كه مرا از آتش آفریدی، و او را از خاك و آتش گرامی تر از خاك است.
سپس امام برای اثبات بطلان قیاس، مواردی از قوانین اسلام كه بر خلاف این اصل است را ذكر نموده و فرمود:
به نظر تو قتل ناحق (كشتن كسی به ناحق) مهمتر است، یا زنا كردن؟….
معصومه علیهاالسلام، الگوی زیبای دفاع از حریم ولایت
یكی از بانوان اهل بیت علیهم السلام كه به نقل و تعلیم و تعلم حدیث معروف است جناب فاطمه معصومه سلام الله علیها می باشد. گرچه جناب مجلله صدیقه كبری سلام الله علیها ناقل احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و همچنین حضرت زینب سلام الله علیها نیز ناقل كلمات مادر بزرگوار خود می باشند و خطبه فدكیه را از ایشان نقل كرده اند .
حتی در بعضی از نقلهاست كه حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام بعضی از سوالاتی را كه از جناب ایشان پرسیده می شد به فاطمه معصومه سلام الله علیها ارجاع می دادند كه این مسأله علاوه بر این كه بر جلالت شأن این بانو دلالت دارد، تعمد امام موسی بن جعفر علیهماالسلام برای معرفی ایشان را نیز می رساند و به احتمال قوی آن حضرت سوالاتی را ارجاع می دادند كه از جانب بانوان مطرح می شده است و این جدای از این كه به نوعی ترویج عفت می باشد ترویج علم آموزی بانوان نیز می باشد چرا كه در مكتب پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله برخلاف آن برداشت تحجرآمیزی كه بعضی از فرَق دارند، علم آموزی زنان در عرض علم آموزی مردان مورد تأكید واقع شده است: «طلب العلم فریضة علی كل مسلم و مسلمة » (1)
اهل بیت علیهم السلام هیچ گاه از نقل حدیث زنان نهی ننموده اند و تعداد زنانی كه در طول تاریخ اسلام محدث بوده اند و در واقع در این زمینه پیرو فاطمه زهرا و فاطمه معصومه سلام الله علیهما بوده اند خارج از شماره است.
مرحوم علامه محمد تقی شوشتری در خاتمه كتاب رجال مفصل و گرانسنگ خود، بخشی را به بانوان محدث و ذكر شرح حال آنان اختصاص داده اند كه تعداد آنها به 201 نفر می رسد. (2) ایشان در همین كتاب وقتی كه به فاطمه دختر امام رضا علیه السلام می رسند، حدیث جالبی را كه راویان آن همگی زن و همگی “فاطمه” نام بوده اند را نقل می نماید كه فاطمه معصومه سلام الله علیها نیز در این سلسله طلایی نام مباركش موجود می باشد و ما از باب تبرك و تیمن این حدیث را در این جا با سند آن ذكر می نماییم تا اینكه وقتی می گوییم فاطمه معصومه سلام الله علیها «محدثه» بوده است لاأقل یك حدیث هم كه شده از آن بانو خوانده باشیم:
« عن فاطمة بنت الرضا عن فاطمة بنت الكاظم عن فاطمة بنت الصادق عن فاطمة بنت الباقر عن فاطمة بنت السجاد عن فاطمة بنت الحسین عن أم كلثوم عن أمّها فاطمة بنت الرسول صلی الله علیه و آله قالت:
أنسیتم قول النبی صلی الله علیه و آله یوم غدیر خم: “من كنت مولاه فعلیّ مولاه” و قول النبی صلی الله علیه و آله له: “أنت منی بمنزلة هارون من موسی"؟ » (3)
نكته هایی كمترشنیده شده درباره ی آزادی خرمشهر
صدام : “خاك ایران هیچ ارزشی نداشت. نظامیان ما پس از انهدام ماشین نظامی ایران… خاك ایران را ترك كردند و دست به عقب نشینی زدند.”
١. جالب است بدانید سوم خرداد سال ١٣٦١ كه در تمام ایران جشن بزرگ ملی برای آزادی خرمشهر بر پا بود چند كیلومتر آن طرفتر از شهر خرمشهر در نزدیكی مرز شلمچه نبرد سنگینی در جریان بود.
ماجرا از این قرار بود كه ارتش صدام دیوانه وار فشار می آورد تا دوباره راهی به شهر آزادشده ی خرمشهر پیدا كند. فقط در مرحله ی آخر عملیات كه شهر آزاد شد ایرانیها بیش از ١٠ هزار اسیر گرفته بودند كه در حال انتقال آنها به پشت جبهه بودند. تعداد اسیران عراقی بسیار بیشتر از نیروهایی بود كه ایرانیها در شهر داشتند، حتی شورش بدون اسلحه ی آنها میتوانست ورق جنگ را برگرداند اما خودشان را باخته بودند. حالا اگر ارتش عراق می توانست دوباره راهی به شهر پیدا كند اوضاع تغییر می كرد و ممكن بود شهر از دست برود. ایران سوم خرداد و روزهای پس از آن غرق جشن و سرور بود اما روزهای سوم، چهارم و پنجم خرداد رزمنده هایی مردانه جنگیدند، شهید و مجروح شدند تا جشن بزرگ خراب نشود. یكی از آن ها حسین اردستانی بود كه با چرخ دستی در قزوین میوه می فروخت و برای عملیات امده بود.