نماهنگ "من انقلابی ام"
نماهنگ “من انقلابی ام” با اجرای گروه سرود نورالمهدی (عج)
به مناسبت دهه فجر انقلاب اسلامى. تهیه شده در باشگاه سرود بسیج با مشارکت شبکه دو سیما
در هجوم دائم شب آفتابی مانده ایم/ انقلابی بوده ایم و انقلابی مانده ایم/ جنگ احزاب است و بی شک برتری از آن ماست/ خندق آن روزها در عهد ما ایمان ماست …
در دامنش پرورده سرداری چو عباس
کدام واژه ها می توانند ترا بستایند؟ کدام قلمْ توانایی توصیف تو را می یارد؟ کدام زبان می تواند از تو بگوید، ای وفادارتر از وفا و ای مادر وفا. اینک سوخته دل و خسته جان. در سوگت نشسته ایم و چشم انتظارِ مهرورزی توایم که تو را در قیامت شأن و منزلتی است شگفت و بزرگ. دستان نیازمند ما را بی پاسخ نگذار که این نه در شأن توست، ای هماره سخاوتمند، ای بانو.
پیوند دو گوهر
امیرمؤمنان علی علیه السلام پس از شهادت پاره تن و ریحانه حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم ، برادر خود عقیل را که از دانشمندان نسب شناس بود، فرا خواند و از او خواست تا برایش همسری از تبار دلاوران برگزیند. عقیل، فاطمه کلابیّه را برای حضرت علی علیه السلام برگزید که خاندانش، بنی کلاب، در شجاعت بی مانند بودند. حضرت علی علیه السلام این انتخاب را پسندید و عقیل را به خواستگاری نزد پدر ام البنین فرستاد. پدر خشنود شد و این وصلت مبارک صورت گرفت.
ثمره این ازدواج چهار پسر به نامهای عباس ، عبدا… ، عثمان و جعفربود که تمامی آنها در کربلا به شهادت رسیدند و سرور همه آنان حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) بود .
او زنی عالم و فاضل و عارف به عظمت اهل بیت و در دوستی ایشان دارای اخلاص بود . هنگامی که به خانه علی آمد ، امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) بیمار بودند . او مثل مادری مهربان ، آنها را پرستاری می کرد و شبها بر کنار بسترشان بیدار می نشست . او مادر چهار فرزند است : عباس – که قمر بنی هاشم خوانده می شد – عبدالله ، جعفر و عثمان . ابن عثمان همنام عثمان بن مظعون که یکی از اصحاب فداکار پیامبر گرامی اسلام است - بود . بخاطر همین چهار پسر بود که مادرشان را ام البنین – یعنی مادر پسران – می نامیدند .
عصای دست حسین علیه السلام
باید که در این همهمہ ها تاب بگیریم
تصویر شب علقمہ را قاب بگیریم…
ایکاش که در روز قیامت لب کوثر
از مادر سقای حرم آب بگیریم…
دامنت بابالحوائجپروراست
ام البنین است
عباس بزرگ میکند
بشود عصای دست حسین علیه السلام
مردم مدینه آسوده بخوابید...
امشب دیگر صدای گریه اش شنیده نمی شود و مردم بی دل مدینه با آرامش خوابیده اند.امشب جای خالی مادر در خانه نمایان است.امشب حسن و حسین بی مادر شده اند.دیگر علی وقتی به خانه بیاید،روی فاطمه را نخواهد دید تا غم های عالم با دیدنش از بین برود.
امشب علی(ع) همراه کودکانش تابوت همسر مهربان و مظلومش را در سکوت به سمت قبرستان بقیع میبرند تا در سیاهی شب و بدور از چشم دشمنان بخاک بسپارند.
امشب فرشتگان های های می گریند،زمین دیگر تاب ندارد،ستارگان خاموشند.
خدایا! چقدر سخت است وداع با عزیزترین یار،آنهم بی صدا.
خدایا!علی(ع) چگونه فرزندانش را از مادرشان جدا کرد و جسد مجروحش را در خاک نهاد.
خدایا !علی(ع) در آن تاریکی شب و هنگامی که یارش را در قبر می نهاد چگونه با زهرایش(س) خداحافظی کرد و با خدایش چه گفت…
خداحافظ ای یار باوفای من
خداحافظ ای تمام امیدم
خداحافظ ای هستی من
خداحافظ ای یادگار رسول خدا
خداحافظ ای بانوی بی نشانم…