غربت آفتاب
امام زمان عليه السلام در زندان «غيبت »
هستند؛ زنداني كه خود ما با كفران نعمت هايمان براي ايشان ايجاد كرده ايم.
اين سنتي است كه به فرموده ی امام باقر عليه السلام از حضرت يوسف عليه السلام در آن حضرت وجود دارد.
اين ويژگي در برخي از ائمه عليه السلام پيش از حضرت مهدي عليه السلام نيز بوده
است. امام هفتم حضرت موسي بن جعفر عليه السلام توسط ظالمان سالهاي طولاني به زندان
گرفتار شدند و مردم از ارتباط عادي و آسان با ايشان محروم گشتند. البته ايشان كه «يدالله »
و مظهر قدرت خداوند بودند، ميتوانستند با اعمال آن قدرت خود را از بند برهانند، ولي با صبر بر قضاي الهي آن را تحمل ميفرمودند.
در مورد امام عصر عليه السلام نيز دقيقاً همين طور است.ايشان قبل از اذنِ كلّي خداوند به ظهور و فرارسيدن زمان فرج، آن قدرت مطلقة الهي را – كه در زمان غيبت هم دارا هستند- به طور كامل آشكار نمي كنند و به دستگيريهاي جزئي و موردي ، در مواردي كه صلاح بدانند، اكتفا ميفرمايند.
اظهار آن قدرت بيكران الهي براي همگان و در
همة صحنه ها، موكول به اذن فرج نهايي از جانب خداوند نسبت به ظهور امام عليه السلام مي باشد.
آیا مؤمنان، دردِ زنداني بودن مولايشان در زمان غيبت را، با تمام وجود حس ميكنند و از مسأله در رنج هستند؟ آيا زندگي بدون ديدن ايشان براي ما حقيقتاً سخت و تلخ است؟ چند درصد از شيعيان – بدون اين كه احتياج به سفارش داشته باشند - براي فرج آن حضرت دعا ميكنند؟ خود ما چقدر براي رهايي ايشان از بند غيبت توسل پيدا كرده ايم؟ آيا مجلسي به طور خاص براي دعا در حق ايشان و تعجيل فرجشان تشكيل داده ايم؟ اينها همه جاي تأمل دارد.
در ميان عدّه ی بسياراندك از اقليت شيعه، چند درصد اين گونه به فكر وليّ نعمتِ خويش هستند و انتظار رسيدنِ خبر و اثري از ايشان را ميكشند؟ چند نفر از مؤمنان سراغ داريد كه به هر بهانه اي به ياد امام محبوب خود ميافتند و به هر مناسبتي از مولاي خويش ياد ميكنند و ميگويند: “اگر مولايم غايب نبود… چنين و چنان نمي شد! حق اين است كه هر چه مدّت غيبت اين پدر دلسوز بيش تر ميشود، بي تابي در فراق ايشان نيز بايد افزودن گردد، اما آيا اكنون چنين
است؟
با اين تفضيل، اگر بگوييم امام زمان عليه السلام در ميان معتقدان به ايشان هم فراموش شده و از ياد رفته اند، اغراق و مبالغه نكرده ايم. ميبينيم كه متأسفانه – آن طور كه بايد – از آن
حضرت ياد نمي شود، و لذا ايشان در ميان خواص هم غريب هستند.
تمام آن چه گفته شد، بيانِ غربتِ ايشان، صرفاً نسبت به يكي از اوصافشان بود. اگر در مورد ديگر ويژگيهاي ايشان هم بررسي كنيم، وضعي بهتر از اين ندارد. پس به خود حق ميدهيم كه بگوييم امام زمان ما، در اين زمان واقعاً «از ياد رفته» و غريب هستند.
اين وضع دردآور، در حالي است كه اگر محبت به آن حضرت واقعاً در حدّ شايسته و مورد انتظار باشد، نبايد هيچ گاه ايشان را از ياد ببريم. لذا بايد از اين غفلتِ شيطانيِ عقوبت آور، احساس خطر كرده، همواره از خدا بخواهيم به ما توفيق دهد كه ياد امام خود را فراموش نكنيم، و پيوسته به پيشگاه الهي عرضه بداريم:
اللّهُمَّ… و لا تُنْسِنا ذِكْرَه، و انْتِظارَهُ، و الايِمانَ بِهِ، و قُوَّةَ اليَقينِ في ظُهُورِهِ، و الدُّعاءَ لَهُ، و الصَّلاةَ عَلَيْهِ، حتّي لا يُقَنِّطَنا طُولُ غَيْبَتِهِ مِنْ قِيامِهِ، و ي يَكُونَ يَقينُنا في ذلِكَ كَيَقينِنا في قِيامِ رَسُولِكَ
صَلَوتُكَ عَلَيْهِ و آلِهِ، و ماجاءَ بِهِ مِنْ وَحْيِكَ و تَنْزيللِكَ
“خدايا و از يادما مبر ياد او، انتظار او، ايمان به او، شدت يقين به ظهور او دعا براي او، و درود
فرستادن براي او را؛ تا اين كه طول غيبت حضرتش، ما را از قيامتش نوميد نسازد، و يقين ما به اين امر (قيام حضرت مهدي عليه السلام) همانند يقين ما به قيام پيامبرت صلي الله عليه و آله و آن چه از وحي و قرآن تو آورده است، باشد.”
توفيق فراموش نكردنِ امام عليه السلام از طريق ازدياد معرفت و محبت و تذكرات پيوسته ی مؤمنان به يكديگر حاصل ميشود.
غربت آفتاب
محمد بنی هاشمی