شوق زیارت دارم و دورم...
12 تیر 1399
باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام
کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها
باز از دوریت افتاده به کارم گره ها
ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم
پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم
برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم
زود ما را برسانید به مشهد به حرم
آقای من مهمان نمی خواهی
شوق زیارت دارم و دورم…
السَّلامُ عَلَیکَ یا مُعینَ الضُّعَفاءِ وَ الفُقَراء