چه عملی پذیرفته میشود و یا نمیشود؟
تفسیر آیه 127 بقره
«وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ:(و نيز بياد آوريد) هنگامی كه ابراهيم و اسماعيل پايههای خانه (كعبه) را بالا میبردند (و میگفتند) پروردگارا! از ما بپذير تو شنوا و دانائی». (بقره، ۱۲۷)،
باید توجه کنیم این دعا در چه فضائی انجام گرفته است. فضای این دعا در شرایطی است که حضرت ابراهیم(ع) با کمک فرزندش اسماعیل پایههای خانه خدا را بالا میآورد و و پس از آنکه پایههای خانه خدا را که بنا نهاد، این دعا را انجام داد که «رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا: پروردگارا! از ما بپذير» که دعای کوچکی است اما دو نکته در آن وجود دارد.
در این دعا دو نکته جلب نظر میکند.
نکته اول این است که جناب ابراهیم نگفت که خداوند چه چیزی را قبول کن و تنها گفت خداوند از ما قبول کن. چه چیزی را قبول کن؟ چرا او نگفت که خداوند چه چیزی را قبول کند و به صورت مبهم بیان کرد؟ این جا با توجه به سیاق آیه، آیا میتوان گفت منظور این است که بنای این مسجد را از ما قبول کن؟ در این صورت اگر میخواهد بگوید بنای این مسجد را بپذیر، پس چرا آن را صراحتا نگفته است؟
نکته ظریفی که این جا وجود دارد و برخی از بزرگان مانند علامه طباطبائی متذکر شدهاند، آن نکته این است که اولیای الهی وقتی درباره عمل خود با خدا صحبت میکنند به قدری عمل خود را ناچیز میبینند که ارزش نام آوردن برایش قائل نیستند، ما هم همین طور هستیم وقتی هدیهای را به کسی میدهیم یک وقت آن را خیلی مهم تلقی میکنیم و میگوئیم آقا من این هدیه را که نام میبریم، به شما میدهم، اما یک موقع هست شما هدیهای برای فامیلتان که تازه وصلت کرده است آماده کرده و بستهبندی میکنید و فقط میگوئید بفرمائید و یا میگوئید قابلی ندارد، زشت است که بگوید که من چه آوردهام و ادب هم در همین است و یک وقت است که میگوئیم ناقابل است که کم میبینیم.
ادب از یک طرف این را اقتضا میکند که ما نگوئیم چه چیزی را هدیه میدهیم، از طرف دیگر که هدیه را دادید، طرف مقابل باز میکند و بیان کرده که چیست و قدردانی میکند و با این کار در واقع میخواهند بگویند این هدیه بسیار با ارزش است.
این نشان از اخلاص و موقعیت تقصیر و کوتاهی است که بگوئیم خدایا ما کاری نکردهایم و آنچه در بضاعت ما بوده است، انجام دادهایم.
در این خصوص مرحوم علامه میگویند ابراهیم و اسماعیل خانه خدا را میساختند اما رویشان نمیشد که بگویند چه کاری کردهاند.
نکته دوم این است که در این آیه «تقبل» به چه معناست؟ گفت: قبول چیست؟ قبول به معنای پذیرفتن است. یعنی چه عملی پذیرفته میشود و یا نمیشود؟ عملی را که انسان انجام بدهد، اگر از نظر ظاهری درست باشد یک اثر دارد و اگر از نظر باطنی درست انجام شود، اثر دیگری دارد.
عمل درست از نظر ظاهری صحیح است که در این جا مقابل باطل است. اگرفردی نمازش را صحیح بخواند، تکلیف از او اسقاط میشود و فرد به وظیفه خود عمل میکند. دانستن احکام و رعایت آن به صحت مربوط میشود. همه اعمال صحیح به درجه قبولی نمیرسد. شرایط قبولی روحی هستند و مهمترین شرط در قبولی عمل که سختترین شرط است اخلاص است.
در این مرحله کار سخت و دشوار میشود. عمل صحیح دشواری ندارد و مثلا با رعایت مبطلات روزه انجام میشود و حداقل نمره اخذ میشود دیگر عبادات هم همین است.
حضرت ابراهیم(ع) این دغدغه را دارد و می گوید خداوند ما داریم خانه تو را میسازیم اما نمیداینم که کارمان را خالصانه انجام میدهیم و یا نه و در واقع حضرت ابراهیم هم دغدغه قبولی عملش را داشت.
حجتالاسلام و المسلمین محمد سروشمحلاتی، مدرس حوزه
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)