با چاقوی ماهواره ایمانتان را نبرید!!!
گزیده ای از خطبه ۳۲ نهج البلاغه که امام علی (ع) می فرمایند :
ما از آنچه می دانیم منتفع نمی شویم ، چیزی راکه نمی دانیم نمی پرسیم تا بدانیم و کوبنده هایی بر ما واقع می شود که تا واقع نشود در فکر دفعش بر نمی آئییم . ما همیشه در مقام رفع هستیم نه در مقام دفع و حال آنکه باید پیش بینی کنیم و چیزی که هنوز واقع نشده است قبل از وقوعش حساب کارش را بکنیم.
اگر بخواهیم تفاوت عاقل با جاهل را بدانیم این است که کاری که عاقل می کند جاهل هم می کند ولی عاقل پیشاپیش قضایا حرکت کرده و آینده را برنداز می کند . اگر ما خود را انسانی عاقل می پنداریم باید حواسمان به آن دزدی باشد که به سادگی و بدون هیچ مانعی وارد خانه خود کرده ایم . دزدی که ایمان ما را به راحتی می دزدد ، دختر ، پسر ، زن ، مرد ، پیر و جوان های ما را می دزدد .
بله انسان عاقل قبل از اینکه اتفاقی برای خانواده عزیزش بیافتد ، آنرا پیش بینی و از خطرات آن جلوگیری کند ، چقدر در اجتماع سرفراز و سربلند خواهد بود و چه بسا افرادی بودند که آبروی چندین ساله خود را به حراج گذاشتند .
خواهشاً چند لحظه تامل کنید ؟؟؟
حال یک سوال : آیا شبکه های ماهواره فرصت هستند یا تهدید ؟
اصولا ماهواره دارای دو جنبه است ، خوب و بد یا علمی و مبتذل. بهتر است برای مخاطب آثار خوب و بد را روشن کنیم . بگوییم این جنبه های خوب ماهواره است و این جنبه های بد آن.همان طور که در ابتدا آموزش روش استفاده از هر وسیله ای لازم است. چاقو هم خوب است هم بد. بچه زمانی که روش استفاده از چاقو را بلد نباشد ، قطعا دستش را می بردکه بنده معتقدم اگر روش استفاده از این چاقو (ماهواره) هم بلد باشی باز دست ایمانت را خواهی برید چون اینقدر با نفس اماره تو بازی میکنند که مثالی برای شما خواهم زد که شاید مناسبت داشته باشد البته این را هم بگویم که در مثال هیچ مناقشه ای نیست . در زمان حضرت یوسف وقتی که زلیخا آن حضرت را در جمع حضار برد مگر آنها بلد نبودند که از چاقو استفاده کنند پس چه شد که اکثرا دست خود را بریدند این بخاطر زیبایی حضرت یوسف بود . بنده هم به شما عرض میکنم که هرچند چاقو زن حرفه ای باشید اما در مقابل زیبایی که شیطان در نفس شما ، و اطرافیانی که در حال تماشا کردن ماهواره هستند قرار می دهد ، به قطع و یقین ایمانتان را خواهید برید . این را به جد باور داشته باشید و حتی هیچ وقت ، سعی در امتحان کردن هم ، بر نیائید که آن وقت ، تاوان سنگینی را خواهید پرداخت .
ای انسان تو برای چیز دیگری آفریده شدی نه برای تماشای ماهواره و امثال آن
وقت تو خیلی بیشتر از آن چیزی را که فکر می کنی ارزش دارد
وقت خود را در تعویض کانال های ماهواره که خودت هم نمیدانی به دنبال چه هستی هدر نده
دنیا برای خوشی و لذت نیست
اینجا وقت عمل است
مزرعه آخرت
آیا می شود در مزرعه چیزی نکاریم و درو کنیم ؟؟
آیا میتوان چیزی بکاریم و مواظب آن نباشیم و بعد دروی خوبی داشته باشیم ؟؟
پس در این دنیا مثل مزرعه باید عمل خوب کاشت و از آن عمل مواظب کرد که اگر مواظب نباشی آفت زده خواهد شد .
پایان نامه های حوزه علمیه الزهراء(سلام الله علیها) ارومیه
موضوع: عرفان های کاذب
نگارنده: سرکار خانم بتول میرآقایی
استاد راهنما: سرکار خانم چراغی
چکیده
اقتضای آفرینش انسانی به گونه ای است که تمایل به معنویت ، حق و حقیقت ، ربّ العالمین و پروردگار متعال و هر آنچه در مسیر معنویت صحیح قرار گرفته دارد . از همین رو جبهه باطل همیشه سعی بر این داشته که برای گرایش های انسانی جایگزینی را در نظر بگیرد، به این معنی که از معنویت گرایی انسانی سوء استفاده می کنند تا جوانان معنویت گرا را به سوی معنای کاذب و به تعبیری نوظهور گرایش دهند .
بحث مکاتب شبه عرفانی ، اگر چه ریشه در سال های دور دارد امّا در غرب امروز از اواخر دهه 70 و به ویژه در اوایل دهه 90 میلادی شکل حادّی به خود گرفت .
اگر معنویت را در یک معنای کلی به هر نوع احساس تعلق به امر ماورائی تعریف کنیم ، مطابق با این تعریف باید بگوییم که عصر جدید عصر گرایش روز افزون بشر به معنویت می باشد . مراد از عرفان در حقیقت شناسایی حق است یعنی علم به حضرت حق سبحان از حیث اسماء و صفات و مظاهرش و علم به احوال مبدأ و معاد و …
همه ی انسان ها فطرت الهی دارند که آنها را به سوی خدا فرا می خواند و این صدایی است که هیچ گاه خاموش نمی شود و نوری است که فروغ آن افول نمی کند . فطرت همان بعد روحانی و ملکوتی انسان است که در عالم الست و در محضر ربوبی ، پرودگار خود را به درستی شناخته است .
معنویت نماهای نوظهور در راستای تمنای فطری انسان هستند ، امّا پاسخی مسخ شده به آن می دهند . گروه هایی نظیر اوشو و کوئیلو عشقی هوسناک و آلوده را پیشنهاد می کنند . فطرت ما تشنه ی مشاهده ی عظمت و شکوه و جلال خداوند است ، امّا سردمداران این مکاتب پاسخ آن را با کلیپ ها و موسیقی های هولناک می دهند . ما شیدای پرستیدن هستیم ، امّا سای بابا خود را خدای پرستیدنی و خالق هستی معرفی می کرد .
امّا بشر پس از یک دوره عصر مدرنیته که مهم ترین شاخص آن علم باروری و معنویت ستیزی بوده است دوباره به سمت معنویت برگشته است که علل و عوامل متعددی دخالت داشته است از جمله :
1. سرخوردگی بشر از عقلانیت و علم مدرن ، 2. اثبات نادرستی فلسفه های معنویت ستیز، 3. شکست نظام های معنویت ستیز ( کمونیست ) ، 4. تبلیغات وسیع گروه های معنویت گرا ، 5. میل طبیعی بشر به سوی معنویت ، 6. پیروزی انقلاب اسلامی ایران و …
ویژگی دوران مدرنیته ، عقل محوری بود . بشر فکر می کرد با عقل می تواند به تمام نیازهای خود پاسخ دهد . گویی علم ، خدای بشر شده بود ، امّا این نظام های معنویت ستیز شکست خورد و به تبع آن گرایش به معنویت و عرفان افزایش یافت . امّا استعمارگران اروپایی این بار هم تلاش کردند تا با در دست گرفتن این جریان عظیم جهانی ، سمت و سوی آن را به سمت منافع خود تغییر دهند .
به طور کلی این عرفان های کاذب و نوظهور از مشخصه ها و ویژگی های مشترک بسیاری برخوردارند از جمله :
نادیده گرفتن اعتقاد به خدا ، انکار معاد و طرح مسأله ی تناسخ ، ناسازگاری بعد مادی و روحی انسان ، نفی عقلانیت برهانی و فلسفه و منطق ، تبلیغ کثرت گرایی عرفانی ، دین گریزی و شریعت ستیزی ، خرد ستیزی و منطق گریزی ، قطب محوری و استاد پرستی و…
با این مشخصه ها روشن می شود که تمامی این عرفان ها همه ی تلاش خود را برای دور کردن افراد از عرفان حقیقی و راستین می کنند .
در حال حاضر بیش از 700 فرقه در حال فعالیت می باشند که تعدادی از آنها علیرغم وسعت پیدا کردن روز به روز ، در ایران نیز فعالیت های گسترده ای انجام داده اند و توانسته اند از محبوبیت ویژه ای در بین جوانان برخوردار باشند ولی در این جا به علت تنگی مجال تنها به چند مورد از مهم ترین و فعال ترین آنها اشاره می شود :
شیطان پرستی : که در این فرقه شیطان جایگزین خدا شده و هیچ اعتقادی به خدا وجود ندارد .
اوشو : نیز مصداقی از عرفان منهای شریعت است که تمام هدف لذت بردن از لذایذ جنسی و مادی می باشد .
اکنکار : در واقع همکار خدا شدن می باشد که بشر برای زندگی سعادتمندانه به این عرفان نیازمند است .
عرفان کیهانی : این عرفان به ظاهر عرفانی خدایی است امّا هیچ یک از مسائل اسلامی را رعایت نمی کند و اعتقادی نیز بدان ندارد و در واقع ادعا می کند که نزدیکترین راه را به سوی خدای متعال از طریق شعور کیهانی می تواند متصل کند . در حالیکه هیچ اعتقادی به هیچ دین و مکتبی ندارد .
کلید واژه ها : عرفان ، معنویت ، عرفان کاذب ، دین ستیزی .
این پایان نامه در چهار بخش تنظیم شده است: 1) کلیات ( طرح نامه ) ، 2) مفاهیم ، 3) بررسی شاخصه ها و زمینه های رویش عرفان های کاذب ، 4) مهمّ ترین فرقه های جدید فعّال در ایران .