به مناسبت شهادت امام هادی علیه السلام
*فضای سیاسی و اعتقادی عصر امام هادی علیهالسلام چگونه بود؟
فضای سیاسی آن ایام شدیداً استبدادی بود و سوءاستفادههای زیادی از اسلام و نام آن میشد به گونهای که متوکل قبر حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام را تخریب کرد و دستور داد زمین را شخم بزنند. جای سئوال این جا است که با بدن شهیدی که به حسب ظاهر از دنیا رفته است، چه لجاجت و عنادی داشتند؟!
این مظلومیت به گونهای بود که متوکل عباسی، امام هادی علیهالسلام را به جلسهای دعوت کرد در حالی که خود و اطرافیانش مشغول شرب خمر و آواز و خوشگذرانی بودند، امام هادی(ع) را به چنین جلسهای به زور وارد کردند؛ متوکل دستور داده بود حضرت را در هر حالتی هست بیاورید.
چقدر گستاخانه برخورد کردند و جلوی حضرت شرب خمر کردند و آواز خواندند و از حضرت خواستند شراب هم بنوشد؟!
حضرت فرمودند: «والله هرگز خون ما با شراب آلوده نشده است». در ادامه متوکل به حضرت فشار آورد که باید برای ما شعر بخوانی! حضرت فرمودند: «انی قلیل الروایة من الشعر» من شعر کم بلدم. ولی متوکل گفت؛ چارهای نیست و باید شعری برای ما بخوانی و آنگاه حضرت هادی(ع) آن قصیده معروف را خواند: و متوکل تحت تاثیر قرار گرفت و دستور داد حضرت را با احترام برگردانند.
*فضای سیاسی و اعتقادی عصر امام هادی علیهالسلام چگونه بود؟
فضای سیاسی آن ایام شدیداً استبدادی بود و سوءاستفادههای زیادی از اسلام و نام آن میشد به گونهای که متوکل قبر حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام را تخریب کرد و دستور داد زمین را شخم بزنند. جای سئوال این جا است که با بدن شهیدی که به حسب ظاهر از دنیا رفته است، چه لجاجت و عنادی داشتند؟!
این مظلومیت به گونهای بود که متوکل عباسی، امام هادی علیهالسلام را به جلسهای دعوت کرد در حالی که خود و اطرافیانش مشغول شرب خمر و آواز و خوشگذرانی بودند، امام هادی(ع) را به چنین جلسهای به زور وارد کردند؛ متوکل دستور داده بود حضرت را در هر حالتی هست بیاورید.
چقدر گستاخانه برخورد کردند و جلوی حضرت شرب خمر کردند و آواز خواندند و از حضرت خواستند شراب هم بنوشد؟!
حضرت فرمودند: «والله هرگز خون ما با شراب آلوده نشده است». در ادامه متوکل به حضرت فشار آورد که باید برای ما شعر بخوانی! حضرت فرمودند: «انی قلیل الروایة من الشعر» من شعر کم بلدم. ولی متوکل گفت؛ چارهای نیست و باید شعری برای ما بخوانی و آنگاه حضرت هادی(ع) آن قصیده معروف را خواند: و متوکل تحت تاثیر قرار گرفت و دستور داد حضرت را با احترام برگردانند.
*حکایت آن قصیده
مرحوم محدث قمی در کتاب شریف منتهی الامال به تفصیل این مطلب را اینگونه بیان کرده است: که بدخواهان، نزد متوکّل، از امام هادی علیهالسلام سعایت و بدگویی کردند و گفتند: در خانه او، اسلحه و کتاب و امثال آن، وجود دارد. متوکّل، به چند نظامی دستور داد تا شبانه، به خانه امام هادی علیهالسلام حمله کنند …
آنها بیخبر به خانه امام هادی علیهالسلام یورش بردند، دیدند آن حضرت تنها در اتاقی دربسته، درحالیکه روپوشی موئین بر تن دارد، و کلاهی از پشم در سر دارد، به خدای خود دل بسته، و آیات عذاب و رحمت قرآن را زمزمه میکند، در آن خانه، فرشی جز ریگ و سنگریزه نبود، آن حضرت را با همان حال، در نیمههای شب نزد متوکّل آوردند، و متوکّل در حال شرابخواری و میگساری بود، و کاسه شراب در دستش دیده میشد.
وقتی متوکّل، امام را دید، برخاست و احترام شایانی کرد و آن حضرت را در نزدیک خود نشاند، و چیزی را نیافتند که به عنوان ایراد بر حضرت، بهانه بگیرند و حضرت را در تنگنا قرار دهند، در این هنگام متوکّل [با کمال گستاخی و پرروئی] کاسه شراب را که در دستش بود به امام علیهالسلام تعارف کرد.
امام هادی علیهالسلام فرمود: « گوشت و خون من هرگز با شراب نياميخته است، مرا معاف دار».
متوکّل، در ادامه گفت: شعری که مورد خوشنودی و شادی من گردد بخوان.
آن حضرت فرمود: من شعر کمی بلدم
متوکّل گفت: «چارهاى نيست، و بايد شعر بخوانى».
امام هادی علیهالسلام به ناچار، این اشعار را [که درباره بیوفائی دنیا، و مرگ ذلّت بار سلاطین و طاغوتیان است] خوانند:
باتوا علی قلل الاجبال تحرسهم* غلب الرّجال فلم تنفعهم القلل
و استنزلوا بعد عزّ عن معاقلهم* و اسکنوا حفرا یا بئس ما نزلوا
ناداهم صارخ من بعد دفنهم* این الاساور و التّیجان و الحلل
این الوجوه الّتی کانت منعّمة* من دونها تضرب الاستار و الکلل
فافصح القبر عنهم حین سائلهم* تلک الوجوه علیها الدّود یفتتل
قد طال ما اکلوا دهرا و ما شربوا* و اصبحوا بعد طول الاکل قد اکلوا
و طال ما عمروا دورا لتحصنهم* ففارقوا الدّور و الاهلین و انتقلوا
و طال ما کنزوا الاموال و ادّخروا* فخلّفوها علی الاعداء و ارتحلوا
اضحت منازلهم قفرا معطّلة* و ساکنوها الی الاجداث قد رحلوا
ترجمه:
«گردنکشان زورمند بر فراز کوهها برای سکونت و حفظ خود، خانه ساختند و در آن آرمیدند، ولی آن فرازها سودی به حال آنها نبخشید.
و پس از آن همه عزّت و جلال، از پناهگاههای رفیع خود به طرف پائین، سرازیر شدند، و در گودالهای قبرها مسکن گزیدند، و به راستی بدگونه سرازیر گشتند!! پس از دفن، فریادگری به آنها گفت: کجا رفت آن دستبندهای طلائی، و آن تاجها و زیورها؟!
کجا رفت آن چهرههای مرفّه که در برابرشان پردهها و آزینهای لطیف بسته میشد؟!
قبر در برابر این سؤالی که آن فریادگر، از آنها میپرسد، با زبان گویا و روشن، چنین پاسخ میدهد: آن «چهرههائی که میگوئی» هم اکنون، محل تاختوتاز کرمها قرار گرفتهاند که گوئی با کرمها، بافته شدهاند.
آنان مدّتهای طولانی خوردند و نوشیدند، و اکنون خود خوراک کرمها (و خاک) شدهاند.
آنان مدّتهای طولانی، خانهها را برای حفظ خود، آباد نمودند، پس از آن از آن خانهها و اهلشان، جدا شدند و انتقال یافتند.
آنان مدّتهای طولانی، به انباشتن و گنج نمودن اموال، پرداختند، سرانجام آنها را برای دشمنان، بجای گذاشتند و کوچیدند.
منزلها و خانههای آنها، به صورت خرابههای رها شده و بدون سکنه بجای ماند، و ساکنان آن به سوی گورها روانه گشتند».
*در هم ریختن مجلس میگساری
وقتی که اشعار آن حضرت به اینجا رسید، حاضران بر جان امام هادی علیهالسلام ترسیدند، و گمان کردند که شعله آتش خشم متوکّل، به او آسیب برساند، ولی سوگند به خدا [آنچنان مجلس میگساری، درهم ریخت که] متوکّل گریه طولانی کرد، به طوری که ریشش، از اشکهای چشمش خیس شد، و سایر حاضران گریستند، آنگاه متوکّل دستور داد تا بساط شراب را برچینند.
متوکّل دستور داد، آن حضرت را با احترام، به خانهاش بازگرداندند.
*نظام وکالت در عصر امام هادی چگونه شکل گرفت؟
در آن ایام اختناق و خفقان حاکم بود، حضرت تحت نظر بودند به گونهای که حاکمان بنیعباس، ایشان را نزد خود برده بودند، تا بتوانند امام را به خوبی تحت اشراف داشته باشند، و این نشان از شدت فشار و استبداد آن عصر دارد و در چنین شرایطی حضرت وکلایی در سراسر دنیا داشتند و این افراد محل رجوع مردم بودند و حضرت از طریق ایشان مسائل دین را به شیعیان میرساندند و وظایف ایشان را بیان میکردند و دستگاه خلافت نمیتوانست از این تشکیلات سر نخی پیدا کنند در همین شهر قم کسانی بودند که وجوهات جمعآوری میکردند و آنها را نزد حضرت میبردند و از ایشان جواب میگرفتند.
*میراث حدیثی امام هادی علیهالسلام از چه جایگاهی در فرهنگ اهلبیت(ع) برخوردار است؟
مهم تر از مطالبی که گفته شد، روایات امام هادی علیهالسلام است که به یادگار مانده است. مثلاً در کتاب تحف العقول و کتاب احتجاج طبرسی بعض روایاتی که از امام هادی(ع) نقل شده است قابل پیگیری است.
از امام هادی(ع) روایات بسیار جالبی در آن شرایط استبداد به دست محدثین رسیده و آنها هم آن حقایق را نشر دادهاند و در بین همه اینها زیارت جامعه کبیره درخشش خاصی دارد. این زیارت عجیب مملو از مفاهیم فلسفی و حکمی است و موافق آیات و روایات ماست، هیچ زیارتی مانند جامعه کبیره، مقام امامت را نشان نداده است.
درست است که در زیارت مطلقه امام حسین علیهالسلام هم کلماتی هست، اما به تفصیل زیارت جامعه نیست در زیارت مطلقه امام حسین علیهالسلام هم داریم که باران به واسطه شما میبارد و شروع و ختم عالم به دست شماست، سختی های روزگار به واسطه شما باید بر طرف شود و میشود.
در هر صورت این عبارت تفصیل زیارت جامعه نیست، حتی آن روایتی که در مرو، شخصی محضر امام رضا(ع) رسید و از امامت سخن گفت، حضرت فرمودند؛ اینها کجا میتوانند مقام امامت را بفهمند؟!«الامامة نظام الدین و الدنیا» …. این بیان امام رضا(ع) یک سخن کلی است، اما آنگونه که مقام امامت در جامعه باز شده است در آن روایت هم تشریح و تبیین نشده است.
*جایگاه و اهمیت زیارت جامعه کبیره را بیان کنید؟
این زیارتنامه بسیار مفصل است و از یادگارهای ارزشمند امام هادی علیهالسلام است و چه نعمت بزرگی است و آن را باید غنیمت شمرد، در مباحث فقهی خیلی از روات را به اتهام نقل احادیثی که بوی غلو میدهد ردّ کردهاند و گفتهاند، اینها غلو میکنند، اما وقتی انسان زیارت جامعه کبیره را میخواند میبیند که این معارف غلو نیست و بالاتر به جامعه بشریت از این مطالب را امام گفته است، غلو این است که اهلبیت(ع) را خدا بدانی این خدمت علمی امام هادیعلیهالسلام است.
کلمات قصار امام هادی فراوان است و از این روایات میتوان بسیار درس گرفت و از همه مهمتر جامعه کبیره است.
*جامعه به چه معناست؟
جامعه یعنی؛ مضامین زیارتنامه همه ائمه (ع) را دربر میگیرد و در زیارت همه ائمه معصومین(ع) میتوان خواند. ما دو جامعه داریم 1- زیارت جامعه صغیره که صحیح السند است 2- جامعه کبیره و مفاد این زیارتنامه نشان دهند این است که صادره از امام است و از فهم بشری خارج است، کسی که متبحر در فلسفه است میفهمد که این مطالب کاملاً درست است.
*اگر ممکن است به برخی از فقرات زیارت جامعه کبیره امام هادی بپردازید؟
اگر فقراتی از این زیارت جامعه را ببینید تعابیر بسیار بلند و عجیب است «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِكَة» اهلبیت(ع) نبوت محل رفتوآمد ملائکه الهی هستند و این آمد و رفت برای چیست؟ آیا میخواهند دستور بدهند یا دستور بگیرند؟ در تفسیر سوره قدر گفتهاند که ملائکه میآیند تا دستور بگیرند و همچنین در زیارت مطلقه است که «إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُم؛كافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 577» مقدرات امور الهی وارد بر شما می شوند و از بیوت شما فرمان آن صادر می شود.
*«وَ قَادَةَ الْأُمَمِ»
در فراز دیگری از این حدیث ارزشمند، مقام امامت را اینگونه معرفی کرده است که امام پیشوای همه ملتها ست یعنی مسیحیت و یهودیت و… و این به دو معناست، نخست اینکه وظیفه همه ادیان است دست از مذهب خود بردارند و به محضر امام بیایند و بدانند که امام واقعی همه آنها معصوم علیهالسلام است، ثانیا در آینده تاریخ، تنها دین اسلام است که باقی میماند و سراسر عالم را فرامیگیرد و همه زیر یوق اسلام و امامت هستند و اینها تعابیر بسیار زیبایی هستند.
«مَوَالِيَّ لَا أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ وَ لَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ وَ مِنَ الْوَصْفِ قَدْرَكُمْ وَ أَنْتُمْ نُورُ الْأَخْيَار»
ما ناتوان هستیم از وصف مقام امامت، چرا که حقیقت شما را نمیفهمیم و نور همه خوبان شما هستید، در بعضی روایات آمده است که «وَ هَلَّلْنَا وَ هَلَّلَتِ الْمَلَائِكَة؛إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج2، ص: 405» ما[اهلبیت] لا اله الا الله گفتیم و ملائکه یاد گرفتند و باز در بعض روایات است که «وَ رُوحُ الْقُدُسِ فِي جِنَانِ الصَّاقُورَةِ ذَاقَ مِنْ حَدَائِقِنَا الْبَاكُورَة؛بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج26، ص: 265»
جبرئیل از باغ های میوه نارس ما که هنوز نرسیده است چشیده است و این نشان از مقام و عظمت امامت دارد.
*«بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ»
خدا به وسیله شما باران را فرستاد و این هم تعبیر عجیبی است، گاهی میگوییم همه نعمتها به خاطر اهلبیت(ع) است چرا که اهلبیت(ع) علت غایی وجود هستند و معنای دیگر این است که اهلبیت(ع) علت فاعلی خیرات هستند و به وسیله شما باران میآید.
*«وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّر»
خدا به واسطه شما آسمان را حفظ میکند که به زمین نخورد.
در قرآن کریم آمده است که «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم؛ توبه 72» این فقره از زیارت جامعه هم میگوید رضوان را به وسیله اهلبیت(ع) میتوان به دست آورد.
*آیا مبنای این عظمت در کلمات امام هادی علیهالسلام بیانشده است؟
در برخی کلمات حضرت، مبنای این عظمت بیانشده و گفته شده است که چگونه ائمه معصومین به این مقام رسیدهاند «ِ وَ التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّه» اینها در محبت الهی سنگ تمام گذاشتهاند و نقصی در این جهت در آنها نیست در روایت است که حق متعال خطاب به موسی علیهالسلام فرمود ؛ آیا میدانی چرا از بین خلائق تو را انتخاب کردم؟ عرضه داشت خیر! خطاب آمد: چون تمام دل های بندگانم را زیر و رو کردم و دیدم هیچ دلی خاشع تر و ذلیل تر از دل تو در برابر من نیست. ائمه معصومین(ع) در این جهت بینظیرند.
*به کدام جنبه از زندگی امام هادی باید بیشتر پرداخته شود؟
بررسی عصر آن حضرت و چگونگی حفظ استقلال توسط امام هادی، جای کار و پژوهش دارد، چگونه امام هادی در آن فشار و استبداد با استقامت توانست به مبارزه ادامه دهد و زیر بار جور نرود، فشار های زیادی بود که حضرت را به سمت خود جلب کنند. اما امام هادی(ع) استقلال خود را حفظ کردند؟ حفظ استقلال بسیار مهم است، در طول تاریخ روحانیت شیعه مستقل از حکومتها بوده؛ البته اگر حکومتی به شیعه خدمت میکرده اما استقلال خود را هم حفظ کرده است، سلاطین صفوی، مذهب شیعه را رسمی کردند،شاه اسماعیل صفوی خیلی به شیعه خدمت کرد در مقابل علما هم به ایشان کمک میکردند، اما استقلال حوزه محفوظ بود و این امر باعث میشد که اگر کجی هم میدیدند به دولتها و حکومتها تذکر میدادند و چه بسا بدخواهان بخواهند چنین بلایی را سر روحانیت بیاورند و استقلال حوزه را خدشهدار کنند، اینها اشتباه است. امام هادی(ع) استقلال خود را حفظ کرد و تا پایان عمر کسی نتوانست بگوید او مستقل نیست.