بمناسبت 24 ذی الحجه،روز مباهله
«فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ»
(سوره مبارکه آل عمران/آیه61)
اى محمد «ص» پس هر انكو احتجاج* با تو كرد از بىتميزى يا لجاج
گفت عيسى را كه او ابن اللّهست * گويد اين كز راه دانش گمره است
بعد از آن كآمد ترا از حق تمام * علم و برهان از حقايق در مقام
يافتى كه حق بود پاك از ولد * بوده ز او عيسى رسولى معتمد
گو بپاييد اى نصارى نك براست * تا بخوانيم آنكه را خلّاق ماست
از زنان ما و فرزندانمان * هم شما آريد فرزند و زنان
نفسهاى ما كه هم جان و تنيم * در ظهور از نور واحد روشنيم
هم شما گر يك تنيد از نفسها * تا كه حق با ما بود يا با شما
اى موحد هيچ اگر باشى بهوش * نيك درياب آنچه بشنيدى بگوش
من نگويم فاش كو سربسته گفت * كى مقيد يابد آن كان رسته گفت
اين كنايت ابلغ از تصريح بود * ليك سامع غافل از توضيح بود
نشنود گر هر چه را گويى بجاش * حرف اگر سربسته باشد ور كه فاش
بگذر از اين گفت حيدر با من است * حق بود با هر كه صادق در فن است
هست با من آدم و نوح و ذبيح * در گواهى هم كليم و هم مسيح
جمله حق بودند و حق يار من است * شش تو بينى روح واحد بىتن است
ظاهرش تنهاى پاك انبياست * باطن او يك حقيقت در ولاست
وان حقيقت عين وحدانيت است * با خلايق هر زمان هم صورتست
آمدم من با على و ابناى خويش * هم شما آييد با تنهاى خويش
تا ز حق جوييم در حجت فروغ * راستيها ظاهر آيد از دروغ
لعنت از حق تا رسد بر كاذبين * كاذب آن كو آورد ناحق بدين
گفت اسقف گر كنند ايشان دعا * يك نفر باقى نمىماند ز ما
بل نماند يك نصارى در جهان * از رجال و از نساء پير و جوان
صلح پس كردند با اسلاميان * زانكه ميديدند در زارى زيان
نيست ما را اندر اين زارى فلاح * نيست جز در صلحمان خير و صلاح
مر خدايى را نباشد كس سزا * جز خدايى كه جز او نبود خدا