اگر خدا خواستهها و حرف دلم را میداند، چرا باید دعا و تضرّع کنم؟
اگر خدا خواستهها و حرف دلم را میداند، چرا باید دعا و تضرّع کنم؟
وقتی اشتیاق انسان اوج گرفت، دیگر نمیتواند سکوت کند و دعا نکند دعاها و نالههای ما در نظر خدا واقعاً اثر دارد
آشنایی با برخی مضامین دلنشین مناجات شعبانیه
شاید خیلیها سراغ مناجات نمیروند به این دلیل که میگویند: «خدا همۀ حرفهای دلم را میداند و از خواستههایم باخبر است» خدا قبل از اینکه بخواهی حرفی بزنی، حرف تو را میداند و همۀ خواستههایت را میداند، پس دیگر چه حرفی باقی میماند که بخواهی به خدا بگویی؟
علی(ع) در آغاز مناجات شعبانیه بعد از آن اشتیاقی که به سخن گفتن با خدا نشان میدهند (وَاسْمَعْ دُعائی…) بلافاصله حرفهایی میزنند که انگار
«دلائل دعا نکردن» است: «وَ تَعْلَمُ ما فی نَفْسی…» یعنی خدایا تو میدانی در جان من چه میگذرد، از حاجت من خبر داری و از ضمیر من آگاه هستی و آن چیزهایی که میخواهم بگویم، همه را خبر داری… همۀ اینها میتواند دلائل دعا نکردن باشد.
⁉️اگر خدا همۀ اینها را میداند، پس چرا علی(ع) در این مناجات، اینقدر اصرار دارد که «خدایا دعای مرا بشنو»؟ ایشان در واقع میخواهد شدت اصرار خودش را اعلام کند و بگوید: «خدایا با اینکه میدانم از همۀ احوال و خواستههایم خبر داری، ولی باز هم متضرعانه درِ خانۀ تو میآیم و از تو تقاضا میکنم و اصرار دارم که با تو حرف بزنم…»
این نشاندهندۀ یک سطحی از تقاضا و تمناست که برخی حرفهای عقلانی را کنار میگذارد. گفت: «طریق عشق میورزی خرد را الوداعی گو» اگر انسان بخواهد دو دوتا چهارتا بکند، آنوقت میگوید: «خدایا شما که خودت همۀ حاجات من را میدانی» اما وقتی التهاب روحی و اشتیاق و تمنای انسان به حد اعلی رسید دیگر نمیتواند صبر کند و سکوت کند و دعا و مناجات نکند.
✅این فراز ابتدایی مناجات، یک پیام دیگر هم دارد و آن اینکه أمیرالمؤمنین (ع) نالههای خودشان را واقعاً مؤثر میداند و به درگاه خدا عرضه میدارد:
«بِیدِک لا بِیدِ غَیرِک زِیادَتی وَ نَقْصی وَ نَفْعی وَ ضَرّی» خدایا من میدانم کارم دست تو است لذا درِ خانۀ تو ناله میزنم.
استاد پناهیان