منم سربازت میشم....
مراسم معنوے اعتکــــــاف ۱۴۰۱
مسجد امام حسین؏
فعالیت خادمین
آماده سازی افطار و سحری
جمع خوانی نماز های مستحبی
مولود خوانی و ادعیه خوانی
ویژه برنامه کودکان
قرائت قرآن
حوزه علمیه الزهـــۜــرا ارومیه
مراسم معنوے اعتکــــــاف ۱۴۰۱
مسجد امام حسین؏
حلقه معــــــــــرفت با حضور اساتید حوزه
با مباحث :مهدویت -نهج البلاغه -مشاوره - اخلاق
حوزه علمیه الزهـــۜــرا ارومیه
مراسم معنوے اعتکــــــاف ۱۴۰۱
مسجد امام حسین؏
نمایشگاه بصیرت دهه فجر در حاشیه اعتکاف
همراه با مسابقه و اهدا جوایز به شرکت کنندگان
با اجرای حوزه علمیه الزهـــۜــرا ارومیه
زیارت آل یاسین
«السَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ»
«سلام بر تو هنگامی که سپاس و استغفار مینمایی»
ورود در وادی عشق
زائر در فراز: «السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَحْمَدُ» راز و نیاز محرمانه امام را میطلبد تا وارد وادی عاشقی شود.
انسان موجودی است اثر گذارو اثر پذير اما همگان در اثر پذیری یکسان نیستند.
آنان كه روحهای پاك دارند گاه مستقیم و گاه غیرمستقیم از ذات اقدس الهی فیض و معارفی دریافت میكنند و فضائلی نصیبشان میشود.
اين افراد صالحينی هستند که صدای حمدامام را به گوش جان میشنوندو در عالم معنا از آن نوای ملكوتی اثر میپذيرند.
زائر در این فراز خواستار دريافت نوای ملكوتی امام است و میخواهد در مجالسی حضور يابد كه برای صالحين در محضر امام فراهم میگردد تا وجودش از نوای ملكوتی حمد امام سیراب گردد.
او مي داند اگر قلبش به اين درجه از معارف برسد منزلگاه ملائکه مي شودو بسیاری از معارف الهی را دريافت مي كند از اين رو زبان به حمد خداوند میگشاید.
همانگونه که کوهها صدای راز و نیاز حضرت داود را منعکس کردهاند، مؤمن نیز قابلیت انعکاس صدای امام خویش را پيدا میكند چرا که:
«الْمُؤْمِنُ كَالْجَبَلِ الرّاسِخِ»
«مومن مانند كوههای محكم و استوار است»
بنابراین صدای حمد زائر در حقيقتا صدای حمد امام است که بر زبان او جاری میشود.
زیارت آل یس
استاد بروجردی
آن روز، تمام دنيا به فرودگاه مهرآباد ختم مىشد. انگار دنيا مىخواست دوباره متولد شود! قدم كه بر پلههاى آمدن گذاشتى، پرواز بر شانههاى ما نشست و عطر لبخندهاى ما، درختان را از پشت ديوارهاى برفى صدا زد.
درختان، سر از پشت زمستان برآوردند و شكوفهها، به بهار لبخند زدند تا زمستان، بودن خويش را فراموش كند. با هر قطره خونى، شكوفه سيبى به زندگى لبخند زد و بهار، به باغچهها رسيد.
كسى آمد تا جهان را تقسيم كند. كسى آمد، تا آينهها را تقسيم كند و شب را به روز برساند و چراغهاى اميد را در دل همه شبهاى تنهايى روشن كند.
كسى آمد كه چشمهايش روشنى دلهايمان بود.