منم سربازت میشم....
آیت الله حائری شیرازی
همۀ مردم با حنجره خودشان اذان بگویند تا سکوت شکسته شود/ لزوم تعیین روزی به عنوان روز اذان
مقام معظم رهبری فرمودند: «با حنجره اذان بگویید. نه اینکه بلندگو یک نوار بگذارد و اذان بگوید.» اذان گفتن با حنجره باعث میشود که انسان خودش ساخته شود. اذان یکی از اثراتش این است که انسان را میسازد.
وقتی یک چیزی تعطیل شود و ترک شود، آرام آرام اگر کسی هم بخواهد انجام بدهد، ممکن است دیگران با نظر تعجب و تردید به آن نگاه بکنند. طبیعتاً باید این حالت «تعجب از اذان گفتن در ملاء عام» برطرف شود. بزرگترها، کوچکترها، همه اذان بگویند. باید سکوت شکسته بشود. خوب است برای اینکه سکوت شکسته شود، یک روز را به عنوان روز اذان انتخاب کنند.
برادران صدا و سیما روی این روز کار کنند و این برنامه را ترویج و ترغیب کنند. مسئولها هر کدام در حوزۀ مسئولیت خودشان اذان بگویند و آن را ترویج کنند. این کار را هر کسی در آن روز انجام بدهد تا این مسأله انشاءالله احیاء بشود.
زندگی سردار حجازی، تعبیر دقیق جمله حاج قاسم سلیمانیست که گفته بود
“شرط شهید شدن، شهید بودن است".
از بسیج سازندگی، تا فتنه ۸۸، از توانمند سازی سازی حزب الله، تا مبارزه با تکفیریها، از دفاع از یمن، تا آرمان قدس،
هرچه کرد در پازل “شهید بودن” بود؛ خوش به سعادتش!
رهبر معظم انقلاب:
باید تصمیم بگیرید که گناه نکنید و وقتی تصمیم گرفتید، این کار بسیار آسانی خواهد شد.
ماه رمضان، بهترین فرصت است که همه این را تمرین بکنند.
صد سال دیگر
برخی تصورات و افکار، میتوانند حال بد ما را تغییر دهند. و حتی مانع انجام تصمیمات غلط ما شوند.
شخصی میگفت: گاهی که از دست همسرم عصبانی میشوم و یا کینه و دلخوری از او دارم چشمهای خود را میبندم و تصور میکنم صد سال دیگر کجا هستم.
صد سال دیگر نه من هستم نه همسرم و نه فرزندانم. بلکه همگی در عالم آخرت هستیم و فقط اعمال و نیّات ما باقی میماند کما اینکه اجداد ما صد سال پیش، زنده بودند اما الان دستشان از این دنیا کوتاه است.
گاه صد سال از زمان، جلو بزنیم تا برای اصلاح گذشته و بدیهای خود به عقب برگردیم.
همواره آشکارم
گفتم که در فراقت عمریست بیقرارم
گفتا از فراق یاران من نیز بیقرارم
گفتم به جزشما من فریاد رس ندارم
گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم
گفتم که یاورانت مظلوم هر دیارند
گفتا مرا ببینند مظلوم روزگارم
گفتم که شیعیانت در رنج و در عذابند
گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم
گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو
گفتا که من شب وروز در انتظار یارم
گفتم که چشم شیعه گریان بودبه راهت
گفتا که من همیشه بر دیده اشک دارم
گفتم که دشمن تو در فکر محو شیعه است
گفتا به حال شیعه هر لحظه پاسدارم
گفتم که انتقام مادر تو کی بگیری
گفتا به چشم گریان من لحظه میشمارم
گفتم به شیعیانت آیا پیام داری
گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم
گفتم که ای امامم ازما چرا نهانی
گفتا به چشم محرم همواره آشکارم
گفتم به چشم انوار آیا تو پا گذاری
گفتا که شستشو ده شاید که پا گذارم
سیدبها الدین انوار