منم سربازت میشم....
«زهد» حضرت عيسی(علیه السلام) از زبان امام علي(علیه السلام)
پرسش : امام علي(ع) در خطبه 160 نهج البلاغه درباره «زهد» حضرت عيسی(ع) چه فرموده است؟
پاسخ اجمالی:امام علي(ع) در خطبه 160 «نهج البلاغه»، درباره «زهد» حضرت عیسی(ع) می فرماید: «او سنگ را بالش خود قرار می داد؛ لباس خشن می پوشید؛ غذای ناگوار [مانند نان خشک] می خورد؛ چراغِ شب هایش ماه بود، میوه و گُل او گیاهانی بود که از زمین برای چهار پایان می رویید؛ نه همسری داشت که او را بفریبد و نه فرزندی که [مشکلاتش] او را غمگین سازد؛ نه مالی داشت که او را به خود مشغول دارد و نه طمعی که خوارش کند؛ مرکبش پاهایش بود و خادمش دست هایش».
پاسخ تفصیلی:امام علي(عليه السلام) در خطبه 160 «نهج البلاغه» به سراغ زندگى بسيار زاهدانه عيسى بن مريم(علیهما السلام) مى رود و در سيزده جمله كوتاه، تمام بخش هاى اين زندگى زاهدانه را خلاصه مى كند؛ همان زندگانى عجيبى كه تصورش براى ما مشكل است؛ تا چه رسد به عمل كردن آن، مى فرمايد: (و اگر بخواهى [براى نمونه از] زندگى عيسى بن مريم [كه درود خدا بر او باد] را برايت بازگو مى كنم؛ او سنگ را بالش خود قرار مى داد؛ لباس خشن مى پوشيد؛ غذاى ناگوار [مانند نان خشك] مى خورد؛ نان خورشِ او گرسنگى، چراغِ شب هايش ماه، سر پناه او در زمستان مشرق و مغربِ زمين بود [صبح ها در طرفِ غرب و عصرها در طرفِ شرق رو به آفتاب قرار مى گرفت] ميوه و گل او گياهانى بود كه از زمين براى چهارپايان مى روياند؛ نه همسرى داشت كه او را بفريبد و نه فرزندى كه [مشكلاتش] او را غمگين سازد؛ نه مالى داشت كه او را به خود مشغول دارد و نه طمعى كه خوارش كند؛ مركبش پاهايش بود و خادمش دست هايش!)؛ «وَ إِنْ شِئْتَ قُلْتُ فِي عِيسَى بْنِ مَرْيَمَ عليه السلام، فَلَقَدْ كَانَ يَتَوَسَّدُ(1) الْحَجَرَ، وَ يَلْبَسُ الْخَشِنَ، وَ يَأْكُلُ الْجَشِبَ، وَ كَانَ إِدَامُهُ الْجُوعَ، وَ سِرَاجُهُ بِاللَّيْلِ الْقَمَرَ، وَ ظِلَالُهُ فِي الشِّتَاءِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا، وَ فَاكِهَتُهُ وَ رَيْحَانُهُ مَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ لِلْبَهَائِمِ؛ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ زَوْجَةٌ تَفْتِنُهُ، وَ لَا وَلَدٌ يَحْزُنُهُ، وَ لَا مَالٌ يَلْفِتُهُ، وَ لَا طَمَعٌ يُذِلُّهُ، دَابَّتُهُ رِجْلَاهُ، وَ خَادِمُهُ يَدَاهُ!».
منظور از جمله «كَانَ إِدَامُهُ الْجُوعَ» اين است كه غالباً تنها به نان قناعت مى كرد و نان خورشى نداشت. و جمله «ظِلَالُهُ فِي الشِّتَاءِ…» اشاره به اين است كه براى دفع سرماى زمستان از تابش آفتاب استفاده مى كرد كه صبح ها به طرف غرب مى تابيد و عصرها به طرف شرق.
حضرت مسيح(عليه السلام) در زمانى ظهور كرد كه دنياپرستانِ بنى اسرائيل زندگى پر زرق و برق، سفره هاى رنگين، كاخ هاى پر تجمل، همسرانِ زيبا، لباس هاى زينتى و مركب هاى گرانبها داشتند. حضرت مسيح(ع) براى اينكه هشدارى به همه آنها بدهد و از آن زندگى كه مايه هزار شور و شرّ و گرفتارى در زنجيرهاى اسارت بود به يك زندگى ساده و عاقلانه و كم هزينه متوجّه سازد، اين راهِ سخت را براى خود برگزيد و از آنجا كه اصول مشكلات زندگى انسان و انواع ذلّت هايى كه به آن، تن مى دهد، در اين چند موضوع خلاصه مى شود، خانه هاى پر زرق و برق، همسران زيبا و پرفتنه، فرزندان پرهزينه، اموالى كه نگهداشتن و حساب و كتاب آنها، مايه رنج و مصيبت فراوان است، مركب ها و خادمان پرخرجى كه هر يك بخشى از افكار انسان را به خود مشغول مى سازند و از هر چه غير آن است باز مى دارند حضرت مسيح(ع) به همه آنها پشت پا زد و از رنگ همه اين تعلّقات آزاد شد تا خفتگان را بيدار سازد و همگان را غلام همت خويش سازد.
غلام همت آنم كه زير چرخ كبود *** ز هر چه رنگ تعلّق پذيرد آزاد است!(2)
پی نوشت:(1). «يتوسد» از ماده «توسد» يعنى چيزى را به صورت بالش زير سر نهادن.
(2). گردآوری از: پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1386 شمسی، چاپ: اول، ج 6، ص 237.
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ?
▪️مراسم عزاداری ایام فاطمیه
سخنران برنامه :حجت الاسلام میـــــرزایی
و اجرای تعزیه توسط طلاب
حوزه علمیه الزهـــۜــرا ارومیه
?السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ?
مراسم عزاداری ایام شهادت حضرت زهـــۜــرا به مدت ۳ روز
سخنران برنامه:حجت الاسلام میـــــرزایی
حوزه علمیه الزهـــۜــرا ارومیه
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ?
مراسم عزاداری ایام شهادت حضرت زهـــۜــرا
سخنران برنامه:حجت الاسلام میـــــرزایی
با اجرای تعزیه و زیارت خوانی
شنبه ، یکشنبه ودوشنبه ۲۷،۲۸و۲۹آذر ماه۱۴۰۰
ساعت ۱۰:۳۰ صبح
خیابان مدیریت حوزه علمیه الزهـــۜــرا ارومیه
شیعه دو سرمایه بزرگ دارد: «عاشورا، انتظار». دشمنان شیعه از این دو سرمایه، هراس عجیبی دارند و در فکر آن هستند این دو باور را از بین ببرند یا آن دو را به انحراف بکشانند.
دشمنان وقتی میخواهند جلسه ای برای خودشان بگیرند، باید چقدر پول خرج تبلیغات کنند و جمعیّتی را گرد هم جمع کنند، ولی شیعیان با یک «یاحسین» دور هم جمع میشوند و با یک استکان چای هم پذیرایی میشوند و با یک قطره اشک، باورهای خود را محکم میکنند و با ایمانی قوی تر مجلس را ترک میکنند.
شیعیان از گریه بر حسین علیه السلام روحیه میگیرند، آنان با یاد تو که مولای آنان هستی، سراسر امید میشوند و به آینده ای زیبا فکر میکنند.آری، دشمنان از عاشورا و از نام تو میهراسند، زیرا نام و یاد تو، به شیعیان امید میدهد و افکار آنان را شکوفا میسازد.
تا زمانی که یاد تو در جامعه زنده باشد، دشمنان نمی توانند به اهداف خود برسند، آنان تلاش زیادی میکنند جوانان را به سوی خود بکشانند، امّا وقتی عاشورا فرا میرسد، جوان شیعه برای حسین علیه السلام اشک میریزد، او بر سر و سینه میزند و برای ظهور تو دعا میکند، اینجاست که او بار دیگر به اصل خود باز میگردد، از گذشته درس میگیرد، تاریخ را در جلو چشم خود میبیند، او گریه میکند.
گریه جوان شیعه در روز عاشورا چه معنا و پیامی دارد؟ او مصیبت جدا شدن از امام را درک کرده است.او مردم کوفه را نکوهش میکند که چرا امام خود را تنها گذاشتند و سپس به این نتیجه میرسد که نباید تو را تنها بگذارد، شاید او این سخن را به زبان نیاورد، امّا معنای آن را با تمام وجود حس میکند.
او از کربلا به انتظار میرسد، او با اشک چشم خود، فریاد اعتراض برمی آورد که نباید امام زمان را تنها گذاشت، او با اشک، باورهای خود را آبیاری میکند.
اینجاست که وظیفه اهل سخن سنگین میشود، کسانی که برای مردم سخنرانی میکنند، باید بیشتر درباره پیام اصلی عاشورا سخن بگویند، اهل قلم باید بیشتر درباره آن بنویسند، هر جا که مجلس عزای امام حسین علیه السلام برگزار میشود، باید بیشتر از تو سخن گفت، باید این پیامی که در قلبهای همه است به زبان آید، آشکار شود تا همه یک صدا و یک زبان برای ظهور تو دعا کنند.
* * *
در اینجا میخواهم خاطره ای را نقل کنم. سی سال از آن زمانی که من وارد حوزه علمیّه شدم، میگذرد.جوانی خود را صرف تحصیل علوم دینی نمودم.