منم سربازت میشم....
برگزاری مسابقه قرائت دوازدهمین جشنواره ی قرآن و عترت
در مدرسه علمیه خواهران الزهرا( سلام الله علیها) ارومیه
فکر پلید
-در قبال کشتن او چه چیزی به من می رسد.
-ازدواج با یزید ،مبلغ هنگفتی پول ویک عمر خوشبختی .
لبخندی که حاکی از رضایت بود ،بر گوشه لب (جعده) جای گرفت ،گفت:باشد،قبول است .ظرف را به من بده واز اینجا دور شو ؛نباید کسی تو را ببیند.
-بگیر این ظرف،این هم مبلغی به عنوان پیش پرداخت .من رفتم؛باقی کارها با تو.زن ظرف وپول ها را گرفت ودر رابست.مدتی پشت در نشست وسپس آنهارا در جای امنی مخفی کرد ویک بار دیگر توطئه قتل شوهرش را در ذهنش مرور کرد.
فکر پولدار شدن وازدواج با پسر فرمانروای شام ،لحظه ای از خاطرش محو نمی شد.گوشه ای نشسته بود ودر رویای خود غرق بود.
دیگر چیزی به آمدن شوهرش نمانده بود.صدای قلب خودش را می شنید وآرام وقرار نداشت .مرد آنروز روزه مستحبی گرفته بود.گرمای هوای مدینه از یک سو ،تشنگی وگرسنگی نیز از سوی دیگر رمقی برایش نگذاشته بود. آرام آرام به طرف خانه اش حرکت می کرد.
روزهای آخر ماه صفر بود وپنجاه سال از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه می گذشت .اکنون نه پیامبر گرامی اسلام (ص) در این دنیا بود ،نه پدرش علی (ع) ونه مادرش فاطمه (س) .تنها خاطرات مظلومیت ها وخون دل خوردن هایشان باقی بود.رنج هایی که در راه بالندگی وریشه دواندن اسلام متحمل شده بود؛فراموش نشدنی می نمود.
اندک اندک غروب می شد.خورشید در نبرد با سیاهی شب عقب نشینی می کردوجای خود را به سیاهی وظلمت شب می داد .به خانه رسید.وضو گرفتونمازش راخواند .در حال نماز از خوف خدا وقیامت وروز جزا می لرزید. می دانست در بابر چه آفریدگار بزرگی ایستاده وچه می گوید وسر تعظیم برآستان چه خالق بی همتایی می ساید.نماز را تمام کرد وبه همسرش گفت :افطار مرا بیاور!
جعده مراقب بود تا ظرف شیر نریزد وزحماتش به هدر نرود ؛ظرف شیری که داخلش کمی عسل ریخته بود ومقدار زیادی زهر ؛زهری بسیار کشنده که معاویه با قیمت گزافی از روم خریده بود وبا وعده های شیرین وآن همه سکه به امام حسن (ع) فرستاده بود.
جعده در حالی که از ته دل خوشحال بود ،شربت شیر را سر سفره گذاشت .امام مجتبی (ع) بسم الله گفت وکاسه شیر را به لب هایش نزدیک کرد.تشنه بود.چند جرعه نوشید، اما ناگهان کاسه شیر را از لب هایش جدا کرد. سوزش عجیبی درمعده اش احساس کرد وفهمید شربت مسموم بوده است.
خدا را شکر کرد که هجران پایان یافت وبه دیدار جدش رسول خدا(ص) وپدر ومادر بزرگوارش نائل خواهد شد.سپس نگاهی به جعده کرد وفرمود:خداوند تو را بکشد که باعث کشته شدن من شدی .به خدا قسم کسی بهتر از من نخواهی رفت وبه آرزوهایت نخواهی رسید.بدان که خدا تو وتحریک کننده ات را ذلیل وخوار خواهد کرد.
پس از دوروز امام حسن (ع) بر اثر سم کشنده شهید شدوبعد از چهل وهفت سال زندگی باآن همه تلاش ورنج به دیدار حق شتافت.
جعده نیز همانگونه که امام فرموده بود،تاآخر عمر ذلیل وخوار بود ومعاویه هم هیچ گاه به وعده های شیرینش عمل نکرد.
ویژه برنامه پیاده روی اربعین
همراه با قرائت زیارت اربعین در کنار مزار شهدای گمنام
حوزه علمیه الزهرا سلام الله علیها ارومیه
در صدر اسلام چه قبل از هجرت و چه بعد از هجرت و حتی بعد از رحلت رسولالله(ص) یک تلاش مجدانهای وجود داشت برای اینکه حرمت پیامبر(ص) را بشکنند؛ یعنی برنامهریزی میکردند برای اینکه شأن و شخصیت پیامبر(ص) را پایین بیاورند.
اینهمه آزار و اذیتهایی که پیامبر(ص) و انبیاء گذشته تحمل میکردند، سرِ چه بود؟ منشأ اصلی این آزارها چه بود؟ بیاحترامی به ولیّ خدا اقدام اصلی ابلیس است که آن را در دلِ یاران خودش میاندازد و در رفتار آنها تجلی میدهد.
استراتژی اصلی شیطان، شکستنِ حرمت پیامبر و ولیّ خداست؛ این مرکز ثقلِ کفر است! بینمازی، عرقخوری، دزدی و همۀ جنایتها، فرعِ این ماجراست. این کارهای بد آنقدر بشریت را به قهقرا نمیبرد که بیاحترامی به ولیّ خدا میبَرد!
وقتی بیاحترامی به ولیّ خدا استراتژی اصلی ابلیس است، در نقطۀ مقابلش، حرمتبخشی به ولیالله هم باید وظیفه و راهبرد اصلی مؤمنین در مقابلۀ با طاغوت باشد. لذا هرجا در تشخیص درست و نادرست و یا «أهم فالأهم» تردید کردیم، ببینیم کدام کار، بیشتر حرمت ولیالله را بالا میبرد؟
بر این اساس، احترام گذاشتن به ولیّ خدا باید مهمتر از کارهای خوبِ دیگر، بلکه ارزشمندترین کار باشد. کمااینکه چندین بار در روایات فرمودهاند: وقتی پیاده برای زیارت امام حسین(ع) حرکت میکنی، هر یک قدمی که برمیداری، ثواب یک حج دارد!
بیحرمتی به ولیّ خدا در کربلا و روز عاشورا به اوج خود رسید. قتل و شهادت امام حسین(ع) فرعِ ماجراست؛ اصل ماجرا این بود که حرمت ایشان شکسته شود.
برای مقدمهسازیِ ظهور، باید حرمت ولیّ خدا را بالا ببریم و جلوی بیحرمتیها را بگیریم و چه کاری بهتر از این زیارت اربعین باعث حرمتبخشی به ولیّ خدا میشود؟
اگر بخواهی مقدمات ظهور را فراهم کنی، ارزشمندترین کار، این است که حرمتگذاری برای ولیّ خدا را بالا ببری و در جامعه و جهان نهادینه کنی.
امروز، عالیترین تجلیِ این حرمتگذاری، همین پیادهروی باعظمت اربعین است.
چگونه میتوانیم مانند اربعین شکوهی از احترام برای ولیّ خدا در جهان ایجاد کنیم تا مردم جهان بفهمند که ولیّ خدا اینقدر برای ما حرمت دارد!
هیچ کاری مثل پیادهروی اربعین نمیتواند این اثر را داشته باشد.
زیارت اربعین و عظمت این اجتماع حولِ ولیّ خدا، حداقل کاری است که میتوانیم انجام دهیم و خدا هم دلها را به این سمت هدایت کرده است تا بیشترین حرمتبخشی برای امام حسین(ع) انجام شود؛ یعنی همان ولیّ خدایی که بیشترین بیحرمتی در حقش صورت گرفته است.
حرمت حسین(ع) در کربلا شکسته شده است و این حرمت باید برگردد تا بشریت روی سعادت ببیند و ما برای همین، به اربعین میرویم.
بیایید یک انتقام تاریخی از بیحرمتیهایی که نسبت به اولیاء خدا شده است، بگیریم و این تاریخ شومِ بشری را تمام کنیم؛ تاریخی که در آن به ولیّ خدا بیاحترامی شده است. از کجا شروع کنیم؟ از همان نقطهای که در آن بیشترین بیاحترامی صورت گرفت؛ یعنی کربلا. بیایید پیاده و پابرهنه برویم.
شما در این پیادهروی اربعین، خونِ شهدا را به ثمر مینشانی، و ریشۀ ظلم و تباهی را از بین میبری و مقدمه برای نجات عالم بشریت فراهم میکنی.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی استاد پناهیان
ثمره زیارت اربعین …
«این اربعین که خداوند به شما داده است قدرش را بدانید و شکر کنید. این اربعین و این راه. همه چیز آماده است که بخواهید یک تصمیم بگیرید. آمدید در راه. خدا را شکر. اما ثمره این زیارت ما باید اتمام عهدهای بزرگ و تصمیم های بزرگ باشد…
نمیخواهم شما را بترسانم، اما بدانید این سختیها گاهی مانند آن است که در وسط تنور باشید. گاهی همراه امام بودن، به حسب ظاهر آن است که وسط آتش هستی، اما اگر قبول کنید و تصمیم بگیرید در کنار امام باشید مانند آن است که در بهشت هستید».
استادسیدمحمدمهدی میرباقری