منم سربازت میشم....
باز هم دستِ پُر آمده ام… با کوله باری از گناه، چشمانی اشکبار، دلی امیدوار به رحمت واسعه تو و ۱۴ ضامن معتبر و آبرومند.
خدایا از گناهانم بگذر تا پرونده سیاهم، مولایم را غمگین نکند.
باسپاهی از شهیدان خواهد آمد
روز سی و سوم به نیابت از #شهید_سیداسدالله_لاجوردی و ١٧٠٠٠ شهید ترور
دختر شهید لاجوردی:
پدرم شهیدی بود که تمام عمر خود را در راه مبارزه گذاشت.
قبل از انقلاب حدود یک دهه از عمر خود را در زندانهای ستم شاهی گذراند.
از زمانی که به دنیا آمدم، پدر پشت میلههای زندان بود و در فاصلههای کمی از زندان آزاد میشد و مجدد به زندان میافتاد.
پدرم از سوی رهبر نظام «مرد پولادین انقلاب» نام گرفت.
یکی از دلایل دریافت چنین لقبی این بود که در طول دورانی که شکنجههای سخت در زندان های ستم شاهی را متحمل میشد، هیچ گاه لب به سخن باز نکرد تا یکی از مبارزان را لو دهد.
لاجوردی در دوران خفقان رژیم پهلوی سلامتی چشم، کمر و پاهایش را از دست داد اما این اوامر مانع ادامه فعالیتهایش نشد.
هیچ کس به من نگفت …
که محور هستی شمایی و بدون محور، عالَم گردشی ندارد و زمین و اهلش بدون شما، لحظهای پا برجا نیست. فیض خدا از طریق شما به همه میرسد، انسانها و حیوانات حتی شاخههای درختان، پایداریشان به شماست تا فیض خدا را به آنها برسانید.
من اصلاً نمیدانستم که به خاطر شما باران میبارد و آسمان بر زمین فرود نمیآید خیلی برایم جالب بود وقتی شنیدم همه به واسطه شما روزی میخورند.
یعنی من هر نَفَسم را مدیون شما بوده ام و اینچنین مرا از شما دور نگه داشتهاند که هیچ از شما ندانم و …
اللهم عجل لولیک الفرج
اطعام علوی
پخت و پخش ۵۰۰ بسته غذای گرم و کیک و آبمیوه بین خانواده های نیازمند
اولین اطعام علوی همزمان با شب میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (علیه السلام )
آن كه سرنوشتش اين بود كه تمام عمر خود را به سوختن و ساختن به سر برد كار او بسى سنگينتر است
(یادداشتهای استاد مطهری، ج۹، ص۳۱۱)
اگر انسان خوب توجه کند میفهمد که به یک معنا مظلومیت امام حسن(ع) حتی از امام حسین(ع) بیشتر است.
همان نشاط شهادتی که در امام حسین(ع) هست در امام حسن(ع) هم هست ولی ایشان در دورهای قرار گرفته که باید صبر و خودداری کند تا موقع و وقت برسد و آن موقع و وقت، وقتی است که ایشان از دنیا رفتهاند و نوبت به برادرشان اباعبدالله الحسین(ع) رسیده است.
اگر امام حسن(ع) در نماز جمعه آنها شرکت نمیکرد متهم به الحاد و تفریق جماعت مسلمین میشد. امام و خطیب جمعه بالای منبر میرفت و در حضور امام حسن(ع)، پدر بزرگوارش علی(ع) را سبّ و لعن میکرد. اینها شوخی نیست.
این است که برای امام حسن(ع) درست گفتهاند که کوچکترین مصیبتهایش همان مصیبت مرگش بود. وقتی که مسموم شد این مسمومیت کوچکترین رنجی بود که او در دنیا دید.
استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج۹، ص۴۳ (با تلخیص)