حزب اللهی تر از امیرالمومنین(ع) !!
حزب اللهی تر از امیرالمومنین(ع) !!
من در اتاق یک رئیسی رفتم، کار داشتم.
تا در را باز کردم دیدم یک دختری حالا یا دختر یا خانم، خیلی خوشگل است.
تادر را باز کردم، اوه… چه شکلی! داخل اتاق رئیس رفتم
گفتم: شما با این خانم محرم هستی؟
گفت نه!
گفتم: چطور با با یک دختر به این زیبایی تو در یک اتاق هستی و در هم بسته است؟!
گفت: آخه ما حزب اللهی هستیم. گفتم: خوشا به حالت که اینقدر به خودت خاطرت جمع است.
حضرت امیر(ع) به زن های جوان سلام نمی کرد. گفتند: یا علی، رسول خدا(ص) سلام می کند تو چرا سلام نمی کنی؟!
گفت: رسول خدا(ص) سی سال از من بزرگتر بود. من سی سال جوان هستم.می ترسم به یک زن جوان سلام کنم یک جواب گرمی به من بدهد؛ دل علی بلرزد.
دل علی می لرزد، تو خاطرت جمع است؟!!!!
بعضی ها خودشان را از امیرالمؤمنین(ع) حزب اللهی تر می دانند…
حاج آقای قرائتی
واقعیت بعثت از دیدگاه شیعه
واقعیت بعثت از دیدگاه شیعه
ماجرای بعثت بدان گونه که قبلا گذشت موضوعی نبود که یک فرد مسلمان معتقد به آن باشد، و پی برد که خاتم انبیا چگونه به مقام عالی پیغمبری رسیده است. ما پس از بررسی های لازم از مجموع نقل ها به این نتیجه رسیده ایم که آنچه در منابع شیعه و احادیث خاندان نبوت رسیده است، واقعیت بعثت را چنان روشن می سازد که هیچ یک از اشکالات گذشته مورد پیدا نمی کند.
از جمله احادیثی که بازگو کننده حقیقت بعثت است و آغاز وحی را به خوبی روشن می سازد، روایتی است که ذیلا از لحاظ خوانندگان می گذرد:
پیشوای دهم ما حضرت امام هادی (علیه السلام) می فرماید: «هنگامی که محمد (صلی الله علیه و آله) ترک تجارت شام گفت و آنچه خدا از آن راه به وی بخشیده بودبه مستمندان بخشید، هر روز به کوه حراء می رفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار می نگریست، و شگفتی های رحمت و بدایع حکمت الهی را مورد مطالعه قرار می داد.
به اطراف آسمان ها نظر می دوخت، و کرانه های زمینو دریاها و دره ها و دشت ها و بیابان ها را از نظر می گذرانید، و از مشاهده آن همه آثار قدرت و رحمت الهی، درس عبرت می آموخت.
ازآنچه می دید، به یاد عظمت خدای آفریننده می افتاد. آن گاه با روشن بینی خاصی به عبادت خداوند اشتغال می وزید. چون به سن چهل سالگی رسید خداوند نظر به قلبوی نمود، دل او را بهترین و روشنترین و نرمترین دلها یافت.
در آن لحظه خداوند فرمان داد درهای آسمان ها گشوده گردد. محمد (صلی الله علیه و آله) از آنجا به آسمان ها می نگریست، سپس خدا به فرشتگان امر کرد فرود آیند، و آنها نیز فرود آمدند، و محمد (صلی الله علیه و آله) آنها را می دید. خداوند رحمت و توجه مخصوص خود را از اعماق آسمان ها به سر محمد (صلی الله علیه و آله) و چهره او معطوف داشت.
در آن لحظه محمد (صلی الله علیه و آله) به جبرئیل که در هاله ای از نور قرار داشت نظر دوخت. جبرئیل به سوی او آمد و بازوی او را گرفت و سخت تکان داد و گفت: ای محمد! بخوان. گفت چه بخوانم؟ «ما اقرا» ؟
پیاده کردن سبک رفتاری امام حسین علیه السلام در زندگی (2)
امام حسین (ع) بعد از هزار و اندی سال از واقعه عاشورا همچنان عطشان آموختن درس آزادگی به ما هستند. ما که برای تضمین سعادتمندی مان دوست داریم هر چه بیشتر با سبک زندگی ایشان آشنا بشویم چقدر توانسته ایم این تفکر مهم ایشان را وارد زندگی خود و خانواده مان بکنیم؟
در مقاله قبل گفتیم، برای این که بدانیم چگونه آزاده تر باشیم خوب است که ابتدا کمی درباره ویژگی های انسان های آزاده صحبت کنیم. کسانی که آزادگی را به صورت کاربردی وارد زندگی شان می کنند چند خصوصیت شاخص دارند:
1. هوش هیجانی بالا
کسانی که هوش هیجانی بالایی دارند نسبت به هیجانات و احساساتشان آگاهی بیشتری دارند و در نتیجه بهتر می توانند از عهده مدیریت کردن آنها بر بیایند. انسان های آزاده هم این طور هستند. آنها برای شناختن هیجاناتشان وقت می گذارند و وقتی با رویدادی مواجه می شوند که مثلاً به خاطر وسوسه موفقیت های زودهنگام غلیان هیجانات را در آنها بیدار می کند، بهتر می تواند هیجاناتشان را کنترل کرده و خودشان را اداره کنند.
2. عزت نفس بالا
گفتیم که آزادگی فرصت مهمی برای رشد است. یادتان باشد در زندگی هیچ فرصتی بدون تهدید نیست
برای خود چنان ارزش بالایی قائل هستند که حاضر نیستند آن را با هر چیزی معامله کنند.
3. خردمندی
خرد با هوش فرق دارد. البته برای داشتن خرد، داشتن مقداری هوش لازم است اما این به معنای آن نیست که هر آدم باهوشی لزوماً فرد خردمندی هم است. کسانی که آزادگی را وارد زندگی شان کرده اند، انسان های خردمندی هستند یعنی با دور اندیشی و تعقل به اتفاقات زندگی نگاه می کنند. و به همین دلیل هدف گذاری هایشان با ثبات تر و بلند مدت تر است و در رسیدن به آرامش و سعادت موفق ترند.
پیاده کردن سبک رفتاری امام حسین علیه السلام در زندگی (1)
محرم که می رسد، خیابان پر می شود از ایستگاه های صلواتی که هر کدام به نوبه خود سعی می کنند با هر چه در توان دارند مرهمی بر دل های تشنه عزاداران حسینی باشند. آن هم فقط به یاد بزرگمردی که فریاد العطش در تاریخ ماندگار شد.
یک جرعه آب
از بچگی یاد گرفتیم که هر وقت آب می نوشیم به لب های تشنه امام حسین (ع) سلام بدهیم. دلیل مان هم این است که می خواهیم مصائب امام حسین (ع) را در دلمان زنده نگه داریم و ارادتمان را به ایشان نشان بدهیم. اما امام حسین (ع) بیشتر از آب تشنه چه بودند؟
یک ذهن زیبا
یک انسان آزاده راحت تر از دیگران می تواند گذشت کند، بخشش کند، صبر کند، توکل کند، شاد باشد، مهربان باشد، فعال و پر انرژی باشد، خوش بین و مثبت اندیش باشد
ذهن های زیبا چگونه اند؟ اگر می خواهید پاسخ قطعی این پرسش را پیدا کنید نگاهی به زندگی پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم بیندازید. البته که هر کدام از این ذهن های زیبا انرژی مثبت بی مانندی را به تفکر و روان انسان های همه زمان ها منتقل کرده و می کنند، اما ذهن زیبای امام حسین (ع) به طور شاخص، سبک فکری و رفتاری ای را وارد زندگی ما کرده اند که فارغ از هر دین و مرز جغرافیایی تا ابد ماندنی و نجات بخش است.
ایشان برای پرورش این توانمندی روانی بزرگ در ما، رنجی به عظمت تمام رنج های تاریخ را به جان خریدند و آن چنان در این مسیر ایستادگی کردند که، در مقیاس کوچکتر، ذهن زیبای هر انسان مثبت اندیشی در سراسر عمر این جهان آن را با عطشی پایان ناپذیر معادل خواهد دانست.
اگر دین ندارید…
چند سال قبل با دختر خانم جوانی آشنا شدم که تحصیل کرده، باهوش و با پشتکار بود. یادم می آید وقتی برای اولین بار او را دیدم تازه در یک موسسه مشغول به کار شده بود. بعد از آن چند وقتی از او خبری نداشتم تا اینکه حدود یکسال بعد دوباره همدیگر را دیدیم، البته حالا دیگر آن کارمند ساده قبل نبود و مسئول یکی از بخش های کلیدی موسسه شده بود، برو و بیایی برای خودش داشت و از این وضعیت جدید خیلی خوشحال بود. من که از کنجکاوی از این ترقی یک ساله داشتم خفه می شدم بالأخره سر صحبت را باز کردم و تازه آن موقع بود که فهمیدم پشت این موفقیت چه خبرها که نیست؟!
⁉️آیا آیه ی مباهله اثبات امامت حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) است؟(1)
⁉️آیا آیه ی مباهله اثبات امامت حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) است؟(1)
شیخ مفید(رحمه الله علیه)در اثبات برترى امام على (علیه السلام) بر همگان به جز رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، چند استدلال ذکر مى کند و پیش از هر دلیل دیگرى به سراغ آیه مباهله (آل عمران: ۶۱) مى رود و مى گوید:
این آیه مى فهماند که على (علیه السلام) به منزله جان رسول خداست و مى دانیم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در میان همه انسانها افضل است [پس على افضل از همه انسانها به جز رسول خداست.]
در این آیه «ابنائنا» بر حسن و حسین (علیهما السلام) صدق مىکند و منظور از «نساءنا»، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و مقصود از «انفسنا»، على (علیه السلام) است و منظور از «نفس» چیزى همانند خون و هوا که قوام پیکره مادى انسان بدان مى باشد، نیست و مراد از «انفسنا»، رسولخدا(صلی الله علیه و آله)نیست؛ چرا که درست نیست انسان به سوى خود، نفس خود را فراخواند بلکه مراد کسى است که در عزت، کرامت، محبت، ریاست، ایثار، بزرگى و جلالت در نزد خداوند سبحان جایگاهى چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) داشته باشد و اگر هیچ دلیل دیگرى وجود نمى داشت که حاکى از برترى پیامبر بر على (علیه السلام) باشد.
?شیخ مفید،رساله تفضیل امیرالمؤمنین(علیه السلام)،ص ۳۵