مک دونالد و گرسنگی در جهان
در واقع، برخی کشورهای جهان سوم که غالب کودکانشان از سوءتغذیه رنج می برند، راهی جز صادر کردن تولیدات کشاورزی خود که جزو نیازهای اوّلیه شان محسوب می گردد، پیش رو نمی بینند. از جمله این محصولات، می توان به موادّ غذایی لازم برای فربه ساختن دام ها اشاره کرد که سیلشان، بازار همبرگرهای جهان غرب را برداشته است. بدین سان، میلیون ها هکتار از زمین های قابل کشت کشورهای فقیر به استفاده کشورهای غربی اختصاص یافته است (چای، قهوه، توتون و. ..)، در حالی که در خود این کشورها مردم از گرسنگی جان خود را از دست می دهند. مک دونالد آمریکایی به گونه ای مستقیم در این امپریالیسم اقتصادی که بخش اعظم مردم رنگین پوست را در فقر و گرسنگی فرو برده است، دخالت دارد و این در حالی است که مشاهده می کنیم، بسیاری از مردم سفیدپوست، هر روز بر حجم چربی های خود می افزایند.
در کشورهای آمریکای لاتین، دام ها به کمک دانه های غلّات تغذیه می شوند تا گوشت مصرفی همبرگرهای مک دونالد و دیگر چند ملّیتی های غذاهای آماده، تأمین گردد. گلّه های دام، ده برابر، بیش از انسان ها دانه و سویا مصرف می کنند؛ زیرا برای به دست آوردن یک کیلو گوشت گاو که مک دونالد، بزرگ ترین مصرف کننده آن در سطح جهان به شمار می رود، به 10 کیلوگرم پروتئین گیاهی نیاز است. بنابراین، برای تولید یک تن گوشت، لازم است هفت برابر بیشتر پروتئین گیاهی مصرف گردد. به عبارت دیگر، 145 میلیون تن دانه غلّاتی که به خوراک دام ها می گردد، تنها 21 تن گوشت و محصولات جانبی تولید می کند و این بدان معناست که سالانه 124 میلیون تن غلّات به ارزش 20 میلیارد دلار آمریکا به هدر می رود؛ در حالی که طبق محاسبات انجام گرفته این مبلغ می تواند امکان تأمین خوراک، پوشاک و مسکن کلّ جمعیّت جهان را به مدّت یک سال فراهم آورد. بی اغراق می توان گفت هنگامی که لقمه ای از ساندویچ بیگ مگ، این چند ملّیتی آمریکایی از حلقمان فرو می رود، در واقع لقمه ای از دهان یک گرسنه دزدیده شده است (5 هکتار سویا می تواند پروتئین لازم برای 60 فرد گیاه خوار را تأمین کند؛ در حالی که به عنوان خوراک دام، مقدار پروتئین لازم برای تنها دو نفر تأمین می گردد).
به عبارت دیگر، در حالی که میلیون ها نفر از مردم جهان از فرط گرسنگی جان می بازند، مناطقی وسیع از کشورهای جهان سوم به پرورش دام یا کشت دانه ها به هدف تغذیه حیواناتی که مقصد نهایی شان شکم غربی هاست، اختصاص می یابد. بدین سان، کشورهای در حال توسعه، تحت فشار طرح های تعدیل ساختاری پیشنهادی «صندوق بین المللی پول» و «بانک جهانی» به این شکل، کشاورزی صادراتی به زیان کشاورزی مورد نیاز مردم محلّی روی می آورند. نتیجه آنکه، بیش از سه چهارم زمین های کشاورزی جهان به حیوانات پرورشی و 40% کشت غلّات به تغذیه دام ها اختصاص یافته است. «اروپا» به میزان هفت برابر مساحت کشاورزی خود از زمین های جهان سوم به منظور تغذیه دام های این قارّه استفاده می کند و این در حالی است که 800 میلیون فرد بشر از گرسنگی رنج می برند.
دیگر آنکه، دام های پرورش یافته در سطح کره زمین سالانه حدود 3600 میلیارد متر مکعب آب مصرف می کنند؛ در حالی که این عنصر حیاتی چالش عمده قرن بیست و یکم به حساب می آید؛ زیرا 15 میلیون نفر از جمعیّت جهان، سالانه به دلیل عدم دسترسی به این مادّه حیاتی، جان خود را از دست می دهند. بدین سان، مردم کشورهای فقیر از گرسنگی می میرند؛ در حالی که زمین های آنان صرف منافع چند ملّیتی های غربی گردیده، مورد بهره برداری بیش از حدّ آنها قرار می گیرد و این منطق لیبرال است، سودجویی پیش از هر چیز، حتّی امنیّت غذایی!
صفحات: 1· 2