
یکی از مهمترین موضوعات اجتماعی در هر جامعه، مساله وحدت و همبستگی آن جامعه است. تفرقه و هرج و مرج میان مردم به نابودی جامعه و از بین رفتن آن جامعه خواهد انجامید. جامعه اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نیست و وحدت مردم و مسلمین یکی از ضروریات جامعه اسلامی است. حتی جوامع اسلامی برای تاثیرگذاری بر دنیا و رشد اسلام در دنیا باید با هم وحدت داشته و از تفرقه و تشتت جلوگیری کنند.
وحدت در یک جامعه اینقدر مهم و ضروری است که در قضیه گوسالهپرست شدن قوم بنی اسرائیل حضرت هارون(علیهالسلام) همین مساله را در پاسخ به حضرت موسی(علیهالسلام) بیان میکند.
داستان از این قرار است که حضرت موسی 30 روز برای عبادت خدا به کوه طور میرود و خداوند به او میفرماید باید 10 روز دیگر در آنجا بماند. در این 10 روز سامری از قوم بنی اسرائیل مردم را فریب داده و عده زیادی را گوسالهپرست میکند، بعد از آمدن حضرت موسی و دیدن اینکه برخی از مردم گوسالهپرست شدهاند، به برادر خود اشکال کرده که چرا کاری نکرده و مانع گوسالهپرست شدن مردم نشده است؟ حضرت هاورن(علیهالسلام) در پاسخ به حضرت موسی(علیهالسلام) میفرماید: «قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي [طور/ 96] گفت: ای پسر مادرم! نه ریش مرا بگیر و نه سرم را، من ترسیدم که بگویی: میان بنی اسرائیل تفرقه و جدایی انداختی و سفارش مرا [در حفظ وحدت بنی اسرائیل] رعایت نکردی.»
این آیات بیان میکند وحدت میام مردم یک جامعه بسیار مهم و حیاتی است، به حدی که از گوساله پرست شدن مردم نیز مهمتر است. حضرت هارون(علیهالسلام) برای اینکه تفرقه ایجاد نشود و بنی اسرائیل به دو گروه تبدیل نشود، با آنان برخورد عملی نکرد و منتظر ماند تا حضرت موسی(علیهالسلام) بیاید، پس وحدت میان مردم و یکپارچگی امت از اهمیت بیشتری برخوردار است.
همین مساله در زمان رحلت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نیز رخ داد و برخی حق امیرالمومنین(علیهالسلام) را غصب کرده و از رسیدن به خلافت ممانعت کردند و خلافت که حق مسلم ایشان بود و در غدیر به خلافت رسیده بود را غصب کردند، اما حضرت سکوت کرد و هیچ برخورد عملی با این کار انجام نداد و حتی آنان به در خانه حضرت ریختند و دستان حضرت را بستند و به همسرش حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) نیز جسارت کردند، اما امیرالمومنین(علیهالسلام) سکوت اختیار کرد.
بعدها خود حضرت، علت سکوت خود را جلوگیری از تفرقه بین امت اسلامی ابراز کرده و در پاسخ به معاویه فرمودند: «… من به خوبی دریافتم که حق من به یغما رفته و من با شکیبایی آنرا رها کردم. ای معاویه، هنگامی که مردم با ابوبکر بیعت کردند، پدرت ابوسفیان پیش من آمد و گفت: پس از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) تو شایستهترین فرد برای زعامت مسلمانان هستی و من در برابر مخالفان، از تو حمایت میکنم، دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنم؛ لیکن من از پذیرفتن پیشنهاد وی خودداری کردم.
ای معاویه، تو میدانی که پیوسته پدرت این گفتهی خود را تکرار میکرد و از آنجا که حکومت اسلامی نو پا بود، و احتمال چند دستهگی در میان مسلمانان میرفت، من به سخن او گوش ندادم و در خانهی خود نشستم».[1]
همچنین حضرت در نامهای برای مصريان چنین مینویسند: «… چون او(پیامبر اکرم(ص)) به سوى خدا رفت، مسلمانان پس از وى برای تصاحب حكومت به جان هم افتادند؛ … پس ترسيدم كه اگر اسلام و مسلمانان را يارى نكنم، رخنهاى در آن بينم يا ويرانی كه مصيبت آن بر من سختتر از[محروم ماندن از خلافت] است و از دستدادن حكومت شما».[2]
بنابراین حضرت به خاطر حفظ وحدت میان مسلمین و جلوگیری از تفرقه و تشتت میان امت اسلامی، حق خود را نادیده گرفته و دست به شمشیر نمیبرد و سکوت اختیار میکند و حتی در برابر هتک حرمت خانه و همسر خود نیز عکسالعلمی نشان نمیدهد، در حالیکه برای ایشان بسیار سنگین و سخت بود.
امروزه نیز وحدت جامعه اسلامی ایران یکی از ضروریات جامعه است. وحدت مذهبی نیز یکی از مهمترین مظاهر وحدت است، به این معنا که شیعه و سنی که در این مملکت زندگی میکنند باید در کنار هم بوده و دست در دست هم گذاشته و جامعه اسلامی را پیش برده و در مقابل دشمن تا دندان مسلح و خونخوار خود که با اصل اسلام مخالف است، مقابله کنند.
در سالهای اخیر که آمریکا و غرب با تمام امکانات و توان خود به جنگ با اسلام و دین آمدهاند و اصل اسلام را هدف قرار داده و به توهین پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) روی آوردهاند، وحدت میان جامعه شیعه و سنی ضرورت بیشتری دارد، الان فرانسه پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) را که نقطه اشتراک بین شیعه و سنی است را هدف قرار داده، لذا شیعه و سنی هم باید اختلافات را کنار گذاشته و دست از تکفیر همدیگر بردارند و برادرکشی نکنند و دست در دست هم گذاشته و با در کنار هم بودن، باید مشتی باشند بر سر دشمن اسلام.
بنابراین هر کس در زمان کنونی بر طبل تفرقه بکوید و شیعه یا سنی را تکفیر کند و واجب القتل بداند و برادرکشی راه بیاندازد و هر شیعهای که به مظاهر و مقدسات اهل سنت توهین کند و احساسات آنها را جریحهدار کرده و تفرقه ایجاد کند، بزرگترین خیانت را به اسلام کرده است و خون هر مسلمانی که در این راه کشته شود، بر گردن اوست.
________________________________
پینوشت
[1]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج29، ص632.
[2]. نهجالبلاغه، نامه 62.
منبع: اندیشه برتر