سلسله مباحث معرفت شناسی
اولین جلسه سلسله مباحث معرفت شناسی
با حضور استاد گرامی :
حجت السلام و المسلمین دکتر میرزایی
ویژه طلاب سطح ۳ وپاره وقت
تک جمله های حجاب وعفاف
* زن در اسلام زنده، سازنده ورزمنده است ؛به شرط آنکه لباس رزمش ،لباس عفتش باشد.
*حجاب یعنی به جای شخص ،شخصیت را دیدن .
*به زلفانت بیاموز ،که بیرون ارزش دیدن را ندارد.
*حجاب برای زن ، تاج بندگی خداست
*حجاب فریضه ای است که ترک آن ،فرصت قضا ندارد .
*حیا صدف تقواست .
*من حجابم ؛کشتی راه نجاتم ،چشمه آب حیاتم ، معنی آب حیاتم ، معنی صوم وصلاتم ،بر حریم عفت وناموس، من نیکو پاسبانم
*بی حجابی مثل شاخه ای است بیرون از حصار باغ ،که طمع هر رهگذری را به خود جلب می کند.
*این همه خود نمایی برای چه ؛روزی که از من و تو جز استخوانی باقی نمی ماند؟
*حجاب محدودیتی شیرین ،برای مصونیتی شیرین تر است
شیطان، انسان ها را میترساند و خدا نیز انسان ها را میترساند؛ اما این کجا و آن کجا؟
شبهه: خداوند در قرآن در آیه 175 آل عمران میگوید که: «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ[آل عمران/175]
در واقع اين شيطان است كه پیروانش را مىترساند؛ پس اگر مؤمنيد از آنان مترسيد و از من بترسيد.» در این آیه به صورت نظری بیان میکند که فقط شیطان، پیروانش را میترساند اما به صورت عملی، الله نیز پیروانش را ترسانده و میگوید: اگر مومن هستید از من بترسید.
نکته اول: از ظاهر آيه بر مىآيد كه اشاره” ذلكم” به آن دسته از مردمى است كه منافقين(کاران عبدالقیس یا نعم بن مسعود) به ايشان از جمع شدن مشرکان برای حمله به آنها خبر دادند و آنها را ترساندند(آیه 173) در نتيجه جمله مورد بحث از مواردى است كه قرآن كريم در آن موارد كلمه شيطان را بر انسان اطلاق فرموده، هم چنان كه در سوره ناس، منظور از وسواس خناس، شيطانهاى انسى است.[1]
نکته دوم: ترس از شیاطین بخاطر این بد است که آنها از کارهای خوب(مثل انفاق) انسان را می ترسانند.
«شيطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهيدستى مىدهد؛ و به فحشا (و زشتيها) امر مىكند؛ ولى خداوند وعده «آمرزش» و «فزونى» به شما مىدهد؛ و خداوند، قدرتش وسيع، و (به هر چيز) داناست. (به همين دليل، به وعده هاى خود، وفا مىكند.).»
(بقره/268) بنابراین ترس از شیطان و پیروان او مذموم و بی ارزش است؛ در حالی که ترس از خدا و حساب بردن از او عاقلانه است. زیرا خدای مهربان نمی خواهد که انسان به راه شیطان برود، و بر این اساس او را برحذر داشته و می ترساند. « روزى كه هر كس، آنچه را از كار نيك انجام داده، حاضر مىبيند؛ و آرزو مىكند ميان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانى زيادى باشد. خداوند شما را از (نافرمانى) خودش، بر حذر مىدارد؛ و (در عين حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.»(آل عمران/30)
اینک باید از شبهه افکنان پرسید که آیا خدایی که به خیر و خوبی فرمان می دهد، شایسته نیست که انسان از او حساب برده و بترسد؟ آیا ترس از خدای مهربان و عادل را با ترس از شیطان فریبکار و حقه باز، مقایسه می کنید؟ «پس به كجا مىرويد؟»(تکویر/26)
پی نوشت
[1]. ترجمه تفسير الميزان، طباطبايى، سيد محمد حسين، سيد محمد باقر موسوى همدانى، : دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم، بی تا، ج4، ص101./رهروان ولایت
داستان شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام )
فکر پلید
-در قبال کشتن او چه چیزی به من می رسد.
-ازدواج با یزید ،مبلغ هنگفتی پول ویک عمر خوشبختی .
لبخندی که حاکی از رضایت بود ،بر گوشه لب (جعده) جای گرفت ،گفت:باشد،قبول است .ظرف را به من بده واز اینجا دور شو ؛نباید کسی تو را ببیند.
-بگیر این ظرف،این هم مبلغی به عنوان پیش پرداخت .من رفتم؛باقی کارها با تو.زن ظرف وپول ها را گرفت ودر رابست.مدتی پشت در نشست وسپس آنهارا در جای امنی مخفی کرد ویک بار دیگر توطئه قتل شوهرش را در ذهنش مرور کرد.
فکر پولدار شدن وازدواج با پسر فرمانروای شام ،لحظه ای از خاطرش محو نمی شد.گوشه ای نشسته بود ودر رویای خود غرق بود.
دیگر چیزی به آمدن شوهرش نمانده بود.صدای قلب خودش را می شنید وآرام وقرار نداشت .مرد آنروز روزه مستحبی گرفته بود.گرمای هوای مدینه از یک سو ،تشنگی وگرسنگی نیز از سوی دیگر رمقی برایش نگذاشته بود. آرام آرام به طرف خانه اش حرکت می کرد.
روزهای آخر ماه صفر بود وپنجاه سال از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه می گذشت .اکنون نه پیامبر گرامی اسلام (ص) در این دنیا بود ،نه پدرش علی (ع) ونه مادرش فاطمه (س) .تنها خاطرات مظلومیت ها وخون دل خوردن هایشان باقی بود.رنج هایی که در راه بالندگی وریشه دواندن اسلام متحمل شده بود؛فراموش نشدنی می نمود.
اندک اندک غروب می شد.خورشید در نبرد با سیاهی شب عقب نشینی می کردوجای خود را به سیاهی وظلمت شب می داد .به خانه رسید.وضو گرفتونمازش راخواند .در حال نماز از خوف خدا وقیامت وروز جزا می لرزید. می دانست در بابر چه آفریدگار بزرگی ایستاده وچه می گوید وسر تعظیم برآستان چه خالق بی همتایی می ساید.نماز را تمام کرد وبه همسرش گفت :افطار مرا بیاور!
جعده مراقب بود تا ظرف شیر نریزد وزحماتش به هدر نرود ؛ظرف شیری که داخلش کمی عسل ریخته بود ومقدار زیادی زهر ؛زهری بسیار کشنده که معاویه با قیمت گزافی از روم خریده بود وبا وعده های شیرین وآن همه سکه به امام حسن (ع) فرستاده بود.
جعده در حالی که از ته دل خوشحال بود ،شربت شیر را سر سفره گذاشت .امام مجتبی (ع) بسم الله گفت وکاسه شیر را به لب هایش نزدیک کرد.تشنه بود.چند جرعه نوشید، اما ناگهان کاسه شیر را از لب هایش جدا کرد. سوزش عجیبی درمعده اش احساس کرد وفهمید شربت مسموم بوده است.
خدا را شکر کرد که هجران پایان یافت وبه دیدار جدش رسول خدا(ص) وپدر ومادر بزرگوارش نائل خواهد شد.سپس نگاهی به جعده کرد وفرمود:خداوند تو را بکشد که باعث کشته شدن من شدی .به خدا قسم کسی بهتر از من نخواهی رفت وبه آرزوهایت نخواهی رسید.بدان که خدا تو وتحریک کننده ات را ذلیل وخوار خواهد کرد.
پس از دوروز امام حسن (ع) بر اثر سم کشنده شهید شدوبعد از چهل وهفت سال زندگی باآن همه تلاش ورنج به دیدار حق شتافت.
جعده نیز همانگونه که امام فرموده بود،تاآخر عمر ذلیل وخوار بود ومعاویه هم هیچ گاه به وعده های شیرینش عمل نکرد.
نحس بودن ماه صفر ، خرافه یا واقعیت؟
نحس بودن ماه صفر ، خرافه یا واقعیت؟
با فرا رسیدن ماه صفر، برخی افراد فکر میکنند که این ماه دارای نحسی است و هنگامی که وارد این ماه میشوند، هیچ کاری را آغاز نمیکنند تا مبادا فرجامی منحوس داشته باشد!
به راستی سعد و شومی ایام تأثیری در زندگی انسان دارد؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا تعریفی از دو واژه «سعد» و «نحس» ارایه میشود و سپس برای بررسی صحت یا سقم نحسی ایام مختلف به ویژه ماه صفر، به قرآن کریم رجوع میکنیم.
*معنای لغوی سعد و نحس
«سعد» به معنای فراهم شدن امور و مقدمات الهی برای رسیدن به خیر دنیوی و اخروی است(۱) و در مقابل آن، تفاوت و یا نحس قرار دارد. «نحس» در لغت به معنای سرخ شدن افق همچون مس گداخته است و در اصطلاح به هر چیز شوم نحس گفته میشود. (۲) فراهم نشدن مقدمات و امور کارها نیز نحس تلقی میشود.
*نحوست ایام در کدام آیات آمده است؟
در آیات قرآن تنها در ۲ مورد اشاره به «نحوست ایام» شده است:
۱- آنجا که میفرماید: «ما تندباد وحشتناک و سردی را «فِی یوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» (در یک روز شوم مستمر) بر آنها فرستادیم که مردم را همچون تنههای نخل ریشهکن شده از جا بر میکند». (۳)
۲- در آیهای دیگر میفرماید: «فَأَرْسَلْنا عَلَیهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی أَیامٍ نَحِساتٍ»(۴) مانند بادی سخت و سرد در روزها شومی بر آنها مسلّط ساختیم».
در نقطه مقابل، تعبیر «مبارک» نیز در بعضی از آیات قرآن دیده میشود، چنان که درباره شب قدر میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَهٍ مُبارَکَهٍ» ما قرآن را در شبی پربرکت نازل کردیم». (۵)
به این ترتیب قرآن فقط اشاره سربستهای به این مسئله دارد، پس میتوان گفت تا اینجا اصل سعد و مبارک بودن بعضی ایام و نحس بودن بعضی روزها را به صورت اجمال پذیرفته است.