توصیه های امام خمینی(رحمة الله علیه) به جوانان
1-نمازهای یومیه را در 5 وعده بخوانید و نماز شب را حتماً به پا دارید.
2- اوقات خواب خود را کم کنید و بیشتر قرآن بخوانید.(بویژه سوره مزّمّل)
3- روزهای دوشنبه و پنجشنبه روزه بگیرید.
4-رأس ساعت مقرر بیدار شوید و دیگر نخوابید.
5- کم خوری را پیشه کنید.(خود را به خوردن شیر ، خرما و حلوا عادت دهید.)
6-در مجالس . مهمانی های باشکوه که فقرا به آن راه ندارند شرکت نکنید و خود نیز چنین مجالسی نداشته باشید.
7- برای عهد و پیمان اهمیت فوق العاده قائل شوید.
به تهیدستان انفاق کنید.
8- از مواضع تهمت دوری کنید.
قسمتی از وصیت نامه ی شهید باغانی که خیلی زیبا نوشته شده است
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم
اینجانب ناصرالدین باغانی بنده ی حقیر درگاه خداوندی ام. چند جمله ای را به رسم وصیت می نگارم. سخنم را درباره ی عشق آغاز می کنم. ما را به جرم عشق مواخذه می کنند. گویا نمی دانند که عشق گناه ما نیست. اما کدام عشق؟ خداوندا! معبودا! عاشقا! مرا که آفریدی عشق پستان مادر را به من یاد دادی اما بزرگتر شدم و دیگر عشق اولیه مرا ارضا نمی کرد. پس عشق به پدر و مادر را به من ودیعت نهادی. مدتی گذشت دیگر عشق را آموخته بودم اما به چه چیز عشق ورزیدن را؟ نه! به دنیا عشق ورزیدم. به مال و منال دنیا عشق ورزیدم. به مدرسه عشق ورزیدم. به دانشگاه عشق ورزیدم. اما همه ی این ها بعد از مدتی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو. یعنی فهمیدم که «لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنون» فهمیدم وقتی شرایط عوض شود «یَفِرُّ الْمَرءُ مِن اخیهِ وَ اُمِّهِ وَ اَبیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنیهِ» … پس به عشق تو دل بستم. بعد از مدتی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم و دیدم که من کوچکتر از آنم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آنی که معشوق من قرار بگیری. فهمیدم که در این مدت که فکر می کردم عاشق تو هستم اشتباه می کردم. این تو بودی که عاشق من بوده ای ومرا می کِشاندی. آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار می کردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوقت می نشستی. اما من بدبخت ناز می کردم و شب خلوت را از دست می دادم و می خوابیدم. اما تو دست برنداشتی و این قدر به این کار ادامه دادی تا بالاخره گریز پای مرا به چنگ آوردی و من فکر می کردم که با پای خود آمده ام! وه چه خیال باطلی!!!
اما شهادت چیست؟
شهادت خلوت عاشق و معشوق است. شهادت تفسیر بردار نیست. ای آنان که در زندان تن اسیرید به تفسیر شهادت نیندیشید که از درک قصه ی شهادت عاجزید. فقط شهید می تواند شهادت را درک کند. شهید کسی نیست که ناگهان در خون بغلتد و نام شهید را بر خود بگیرد. شهید در آن دنیا قبل از این که در خون بتپد شهید است. و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمی توانید بشناسید و بفهمید بعد از وصلشان نیز هرگز نمی توانید درکشان کنید. شهید را شهید درک می کند. اگر شهید باشید شهید را می شناسید وگرنه آیینه ی زنگار گرفته چیزی را منعکس نمی کند که نمی کند.
برخیزید و…
فکری به حال خود کنید…
مناجات امام علی علیه السلام با خداوند
خدایا
اگر ندانستم از تو چه بخواهم و از درخواست خودم حیران بودم ؛ تو مرا به آن چه صلاحم هست رهنمون باش.و دلم را بدانچه رستگاری من در آن هست؛متوجه فرماکه چنین کاری از توشگفت آور نیست و از کفایت های توناساخته نمی باشد.
« نهج البلاغه » خطبه 218
یا أباصالح المهدی
امام حسین علیه السلام می فرمایند:
در بيان آنچه هنگام ظهور امام زمان عليه السلام رخ مى دهد : بركت از آسمان به سوى زمين فرو مى ريزد، تا آنجا كه درخت از ميوه فراوانى كه خداوند در آن می افزايد، می شكند. (مردم) ميوه زمستان را در تابستان و ميوه تابستان را در زمستان میخورند و اين معناى سخن خداوند است كه: (و اگر مردمِ آبادى ها ايمان مى آوردند و تقوا پيشه می كردند، بركتهايى از آسمان و زمين به روى آنان میگشوديم، ليكن تكذيب كردند)
مختصر بصائر الدرجات، ص 51
آیتالله العظمی جوادیآملی: دین بدون عقل و عقل بدون دین برای جامعه خطرناک است
حضرت آیتالله جوادیآملی گفتند: ما می خواهیم علم در کنار دین و دینی در کنار علم داشته باشیم زیرا دین بدون عقل و عقل بدون دین هر دو خطرناک هستند.
به گزارش خبرگزاری حوزه، معظم له عصر روز یکشنبه(22اردیبهشت) در مراسم رونمایی از سایت خبری اسراء نیوز که در موسسه اسراء برگزار شد، با تاکید بر اینکه رسالت ما هم آشنایی با معارف اهل بیت(ع) و ایجاد انقلاب فرهنگی و فکری در جهان انسانیت است، تصریح کردند: خداوند انسان ها را بی سرمایه خلق نکرد بلکه با معدن های فراوانی از دامن مادر به دامن جامعه آورد، انبیاء هم آمدند این خاک وجودی انسان را شیار کنند و گوهرها را درآورند و انسان را به انسان بشناسانند.
ایشان با اشاره به این که باید خبر را خبر بدانیم، تصریح کردند: بهترین خبر را انبیاء آوردند اما خبر این نیست که زید چه گفت و چه کرد، بلکه «خبر» این است که ما از کجا آمده ایم و به کجا می رویم، بشر بسیار موجود خوبی است اما باید به او رحم کرد، وقتی این ترحم ثمربخش بود به آنها احترام می کنیم، اول باید به این جامعه ترحم نمائیم و بعد احترام بگذاریم.