منم سربازت میشم....
شیوع Contagion اگر بعد از شیوع ویروس کرونا اکران عمومی میشد، همگان میگفتند فیلم داستانش را با الهام از این واقعه گرفته است. اما واقعیت برعکس و این است که ماجرای کرونا داستانش را از این فیلم برداشت کرده است
فیلم شیوع چگونه ویروس کرونا را پیش بینی کرد؟
آیا فیلمهای سینمایی میتوانند الهامبخش واقعیتهایی باشند که در آیندهای دور یا نزدیک اتفاق خواهند افتاد؟ آیا محصولات صنعت سینما میتوانند پیشبینی رخدادهای آینده را بکنند و خبر از چیزهایی بدهند که مدتی بعد اتفاق میافتند؟ در نگاه اول بسیاری به این پرسش پاسخ منفی میدهند. اما زمانی میرسد که وقوع یک اتفاق خاص یا تلخ، ذهن مردم را به این سمت و سو میبرد که نسبت به این واقعه دانایی و شناخت قبلی داشتهاند. با کمی فشار به مغز، آدمها به یاد میآورند که این حادثه و واقعه را پیش از این در یک فیلم سینمایی و به عنوان ماجرایی تصویری تجربه کردهاند.
معمولا هر چند یک بار، این اتفاق میافتد و داستان تخیلی یک فیلم سینمایی رنگ و بویی واقعی به خود میگیرد. انگار که سازندگان فیلم، ماجرای داستان محصولشان را قبلا در خواب دیده اند و حالا آن خواب رنگ واقعیت به خود گرفته است. «شیوع» استیون سودربرگ فیلمساز کانادایی تبار سینما که در سال ۲۰۱۱ اکران عمومی شد، یکی از همین فیلمهاست که فاجعه ویروس کرونا را به شکلی غیرقابل باور پیشبینی کرده بود. اما این تنها محصول صنعت سینما نیست که چنین پیشگویی دقیقی از اتفاقی در آینده را ارائه میدهد.
و مَا کُلُّ ذِی قَلْب بِلَبِیب، وَ لاَ کُلُّ ذِی سَمْع بِسَمِیع، وَ لاَ کُلُّ نَاظِر بِبَصیر
«ولى نه هر کس که مغز دارد اندیشمند است، و نه هر صاحب گوشى شنوا، و نه هر صاحب چشمى بینا.»
صفحات تاریخ بشر پر از درس هاى عبرت است. دوران کوتاه عمر ما نیز - اگر درست بنگریم - مملوّ از این درس ها است;
بلکه در و دیوار عالم هستى را عبرت ها پوشانده است; ولى افسوس! آنان که باید ببینند و بشنوند و بخوانند و عبرت گیرند، اندکند و به همین دلیل، در همان راههاى خطا گام مى نهند و به همان سرنوشت هاى شوم مبتلا مى گردند.
نهج البلاغه /خطبه ۸۸
امروز آنچه در کشورهای غربی مشاهده میشود، عبارت است از:
نسلهای بیهویت
نسلهای درمانده و سرگشته
پدر و مادرهایی که از فرزندانشان سالها خبر ندارند؛ در یک شهر هم زندگی میکنند چه برسد به اینکه در شهر دیگری باشند.
خانوادههای متلاشی شده
انسانهای تنها…
آن کسانی که میخواهند در یک کشور یا جامعهای نفوذ پیدا کنند و فرهنگ آن جامعه را در مُشت خود بگیرند، یکی از کارهایشان، معمولاً متزلزل کردن بنیان خانواده است که
مردها را بیمسئولیت
و زنها را بد اخلاق کردهاند.
مقام معظم رهبری /خطبهی عقد مورخهی 28/2/1374
معرفی کتاب بشقابهای سفره پشت بام مان اثری پژوهشی درباره ارتباط خانواده ها با ماهواره است.
نویسنده که هم از اساتید برجسته روانشناسی است و هم از علوم دینی بهره برده، با تشبیهی ظریف، ماهواره را به ظرف غذایی همانند کرده که محتوای آن می تواند تمام اعضای خانواده را درگیر خود کند.
معرفی این کتاب خوب، بسیاری از والدین را از تأثیر نامحسوس و عمیقی که رسانه و به خصوص «ماهواره» بر فضای تربیتی خانواده می گذارد، آگاه میکند و مطالعه آن میتواند از بروز ناهنجاریهای رفتاری و اخلاقی در آینده فرزندان پیشگیری نماید.
کتاب حاضر، برگرفته از مشاوره هایی است که محسن عباسی ولدی؛ نگارنده این کتاب در رادیو معارف پیرامون همین بحث، ارائه کرده است.
نویسنده کتاب را با این سوال آغاز کرده که اساسا چه نیازی به حضور ماهواره در خانواده وجود دارد و دلایل خرید ماهواره را بررسی کرده است. در ادامه نیز به موضوعاتی از قبیل « ترویج خیانت های خانوادگی»، «قبح زدایی از روابط آزاد» به عنوان اهداف شبکه های ماهوارهای و همچنین به «مقایسه لذتهای حقیقی با لذتهای ترویجی ماهواره» پرداخته است.
دلبری دارم که هردم مست نامش میشوم
سرخوش از صَهبای جان بخش کلامش میشوم
آنچنان درعمق جانم ریشه کرده عشق او
هرکه یک مهدی بگوید من غلامش میشوم
آخرین جمعه سال هم گذشت کجایی آقا؟!
امسال، جمعه آخر سال از هر سال دلگیرتر بود
منتظرانت بیشتر از قبل منتظر ظهور فرج هستند. انشاءالله به زودی با لشکری از شهدا بیایید…..
آقا جان! در این آخرین روزهای سال از شما عاجزانه التماس دعا داریم
اللهم عجل لولیک الفرج